: کشته هم باید امریکایی، اروپایی و اسرائیلی باشد تا نام و یادش جهانی شود(؟!)
گالیلئو گالیله (به ایتالیایی: Galileo Galilei ) (۱۵ فوریهٔ ۱۵۶۴ - ۸ ژانویهٔ ۱۶۴۲)، دانشمند و مخترع سرشناس ایتالیائی در سدههای ۱۶ و ۱۷ میلادی بود. گالیله در فیزیک، نجوم، ریاضیات و فلسفه علم تبحر داشت و یکی از پایهگذاران تحول علمی و گذار به دوران دانش نوین بود.
گفته شده: نظریه وی مبنی بر ثابت نبودن زمین و گردش آن به دور خورشید باعث شد تا وی از سوی کلیسا مورد بازجویی و تفتیش عقاید قرار گیرد. یک بار (1360) در محاکمه مجبور به توبه شد و نوشت: «در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمدهام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس میکنم، توبه میکنم و ادعای واهی حرکت زمین را انکار میکنم و آنرا منفور و مطرود مینمایم.»
البته نظریه حرکت زمین، کشف او نبود، قبل از او نیز دانشمندانی چون نیکلاس کپرنیک (به لهستانی: 'Mikołaj Kopernik') همین نظریه را داده بودند و دیگرانی چون: خواجه نصیرالدین طوسی، قطبالدین شیرازی و مؤیدالدین عرضی از جمله کسانی بودند که در رصدخانه مراغه به تهیه و تنظیم مدلهای جدید غیر بطلمیوسی برای حل این مشکلات پرداخته بودند ... تا برسد به صراحتها وحی در قرآن کریم و حتی یافتههای بسیاری از دانشمندان دوران پیش از اسلام.
گالیله در نهایت نیز مجبور شد مجدد و مکرر از ادعای خویش توبه کند. اما در نهایت او را به حبس ابد محکوم کردند و چون بسیار سالخورده بود، در خانهاش محبوس کردند و در سن 77 سالگی بر اثر بیماری و ممنوعیت مداوا، درگذشت و مشهور شد که گالیله را کشتند.
اما گالیله، اولین و آخرین دانشمند کشته شده (مستقیم یا غیر مستقیم) به دست کفار و ظالمان قدیم و جدید نمیباشد، منتهی چون اروپایی است، معروف شد. دانشمندان بسیاری که هیچ گاه توبه نکردند و کشته شدند نیز بسیار بوده و هست و خواهد بود.
امام علی علیهالسلام را به خاطر احاطهی علمیاش به علوم زمینی و آسمانی کشتند. از افلاطون و ارسطو در عهد قدیم گرفته تا آگوستین و فارابی و بوعلی و ملاصدرا در قرون وسطا، تا ولتر، روسو و دیدرو در عصر رنسانس، تا هگل، روسو، باومن، فوکو و ... در عصر معاصر، هیچ یک در علوم فلسفه، حکمت، اخلاق، عرفان و به ویژه "علم سیاست و حکومت" که در عمل نیز پیاده کرد، به گرد او نمیرسند. فقط نامهاش به "مالک اشتر"، یک رسالهی کامل حقوق سیاسی و رموز حکومت عدلگستر و رابطه "دولت – ملت" است.
امام حسن علیهالسلام را چون معدن علم و حکمت بود، بهترین روشهای مخاصمه، یا گفتمان و معاهدهی بصیرانه و شرافتمندانه و نیز سیاستها رسوا کننده ظالمین را به ظهور رساند کشتند.
اما حسین علیهالسلام را به خاطر گسترهی معارف و علوم (که در دعای عرفه متجلی شده است) و نیز تدوین دانشنامهی غنی و جاویدش در درس انسانیت، آزادی و حریت، ایستادگی و استقامت، شهامت و شجاعت و درس بزرگ مجاهدت و رویارویی با نظامات فاسد و ظالم، کشتند.
رساله حقوق "امام سجاد علیه السلام" هنوز بیبدیل است. اگر تمامی مفاد "حقوق بشر"، صحیح نیز تلقی گردد، در مقابل رسالهی حقوق ایشان، حتی یک فصل هم نیست.
فلسفه، حکمت، اخلاق و فقه، که همان احکام یا به تعبیر امروزی "حقوق" در تمامی شئون فردی و اجتماعی زندگی بشر است، در مکتب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام تدوین، تشریح و احیا شد و هم چنان رهبری عقل، فکر و تدبیر و تدبر را بر عهده داشته و چون خورشید، عرصهی علوم انسانی را روشن میکند – امام رضا علیهالسلام را چرا کشتند؟ آن هم بعد از مباحثهای حکیمانه با دانشمندان غیر مسلمان از ایران، روم، هند، مصر و ...، آن هم به زبان خودشان و مستند به قرآن، تورات، انجیل و یا یافتههای حِکمی و فلسفیشان.
در همین عصر خودمان و در مملکت خودمان، آیات عظامی به دست غرب وحشی در خون خود غلطیدند که اغلب سالخورده نیز بودند و گناهشان فقط علم و عمل خالصانه به علم و دعوت مردمان به دانش و بصیرت بود.
به راستی شخصیتهایی چون آیات عظام: دستغیب، مدنی، اشرفی اصفهانی و صدوقی، چرا در محراب نماز کشته شدند؟ آیات عظام و دانشمندانی چون: مطهری، بهشتی، مفتح، بهشتینژاد، محمد باقر صدر، مصطفی خمینی، هاشمینژاد، ربانی املشی، باهنر و ...، چرا کشته شدند؟ مگر نه این که همه عالم، حکیم، فیلسوف، عارف، متخلق، فقیه و مجتهد بودند؟
آیا سرویسهای سیا و موساد و عوامل آنها در داخل، دانشمندان انرژی هستهای جمهوری اسلامی ایران [شهید پرویز منشادی در سال 1357 ، شهید سید علی موسوی ، شهید رمضان رستمی ، شهید پرویز احمدی ، شهید عنایت الله امینی ، شهید علی اصغر حسین زاده احمدی ، شهید محمد علی مهدوی ، شهید سید احمد طیب زاده دزفولی ، شهید محمود علیمحمدی و شهید مجید شهریاری . . .] را جز به خاطر علم و دانش آنها کشتند؟!
شما را نیز میکشند:
حتماً نباید "گالیله" یا شهید مطهری، بهشتی، محمد باقر صدر، شهریاری یا علیمحمدی و ... باشید. این غربیهای وحشی و جاهل و مخالف علم و ضد بشر، همانطور که دانشمندان شما را در گذشته و حال کشتهاند، شما را نیز میکشند، چرا که علم دارید و دانشمند هستید.
بالاترین علمی که بشر باید بیاموزد و اتفاقاً همین علم است که بیش از هر علم دیگری طاغوتآزار و فرعونبیزار است، همین علم به یگانگی "الله جلّ جلاله" و "إله و معبود" نبودن هیچ چیز دیگری و از جمله فراعنهی زمان است.
او فرمود: «فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ - پس بدان (علم داشته باش) كه هيچ معبودى جز او نيست / محمد ص، 19»، و مسلمانان این علم را به خوبی آموختهاند و به زعم این غربیها، هر کس که نه تنها چون گالیله از این یافته علمی خود توبه نکند، بلکه به این علم خود "عمل" نیز بنماید، باید کشته شود.
اخراج مسلمانان از سرزمینهایشان و قتل عام و نسل کُشی آنان و حتی قتل عام عمدی کودکانشان در سرتاسر جهان برای چیست؟ آیا جز این است که علم به "الوهیت و ربوبیت" خداوند متعال دارند و نمیخواهند زیر بار بندگی طاغوتها، فرعونها، گوسالهسازها و گوسالههای سامری روند؟ پس علم حقیقی، تنها گناه مسلمانان است که به خاطر آن باید اخراج و کشته شوند.
«الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ... - آنان كه از خانههاى خود به ناحق اخراج شدند (و جرمى نداشتند) جز آنكه مىگفتند: پروردگار ما خداى يكتاست / الحج، 40»
منبع:
یادداشت: www.iranpn.ir
- تعداد بازدید : 3430
- 16 مهر 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت