ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: این بیان نورانی، از امیرالمؤمنین علی علیه السلام میباشد، هر چند که دیگر ائمه اطهار علیهمالسلام نیز بر همین سجیه بودهاند و مکرر بر این اخلاق تأکید نمودهاند.
«فأحبب لغیرك ما تحب لنفسك و اكره له ما تكره لها / نهج البلاغه، نامه 31)؛ آنچه كه براى خود دوست می داری، برای دیگران هم دوست بدار و آنچه براى خود نمىپسندى، براى دیگران هم مپسند.
تکبر، زیادهخواهی و زندگی اشرافی برخی مسئولین، بسیار نکوهیده است، هم دنیا و آخرت خودشات را به باد میدهد و هم به جامعه ضرر میرساند، اما این دلیل نمیشود که کسی حدیثی بیاورد و بگوید اول و آخر دینداری همین است!
گاهی شیطان انسان را جسور میکند، تا آنجا که از جانب خود برای دینداری و آن هم اول و آخر دینداری تعریف بیاورد و سخن باب میل خود را به تفسیر و تأویل سخن معصوم (ع) نسبت دهد و آن در سطح گسترده نیز پخش کنند!
امام علی (ع) فرمودند: "کَلِمَةُ الحَق یُرادُ بِه الباطِل"، یعنی کلمهی حقی را میگویند و نتیجه باطل از آن میگیرند و با خواندن آیه یا حدیثی و یا گفتن سخن حقی، اهداف و امیال باطل خود را دنبال میکنند.
الف – در این سؤال دو بحث متفاوت مطرح است، یکی راجع به دین و اول و آخر دینداری – و دیگری راجع به درست شدن وضع مملکت.
ب – بیتردید رفتار برخی از مسئولین، بسیار بد است و نه تنها هیچ صبغهای از "دین" ندارد، بلکه کاملاً با اعتقادات و احکام دین مبین اسلام مغایرت دارد. رفتارهایی که بسیار بدتر، شدیدتر، جاهلانهتر، متکبرانهتر و خسرانآورتر از تردد آنها با اسکورتهای غیر ضروری یا عدم استفاده خانوادههای آنها از اتوبوس، یا بستری شدن در بیمارستانهای لوکس و ... میباشد.
هر چند این رفتارها نیز [در موارد غیر ضروری] درست نیست و نتایج منفی خود را به بار میآورد، اما رانت و رشوه بدتر از آن است، یا خدایی ناکرده، فریب مردم با شعار و یا شل و صفت کردن ارزاقشان و یا احیاناً اقدامی در جهت مسلط کردن دشمنان این ملت بر آنان، به مراتب بدتر است و از جمله خصلتها و رفتارهای بد، خوگرفتن به زندگی اشرافی میباشد.
بدیهی است که مردم، مبتنی بر ادعا و شعارها، مسئولین را بر میگزینند و وقتی میبینند که فریب خوردند و آنها با مردم فاصله دارند و اشرافی زندگی میکنند، از آنها متنفر میشوند و چه بسا سبب بدبینی یا ناامیدی آنها به اصل نظام و حرکت خودشان نیز بگردد.
ج – اما، نقد ما به این واقعیتها نیست، بلکه به ادعای «اول و آخر دینداری همین است» میباشد.
فرض کنیم که تمام مثالهای مطروحه در سؤال درست باشد؛ آیا میتوان نتیجه گرفت که «اول و آخر دینداری همین است که مسئولین با اتوبوس بروند؟!» - یعنی ممکن نیست که یک مسئول بیدینی، با اتوبوس رفت و آمد نماید؟ یا اگر چنین کرد، او آخر دینداران است، اگر چه کافر باشد، یا از روی نفاق چنین کند؟! مگر در حکومتهای ضد دین و یا غاصب، مسئولین سادهزیست وجود نداشتهاند؟!
د – این سخن تحریف معنا، مفهوم و مقصود «دین» از یک سو و ترویج یک نگاه کاملاً سطحی و مادی به «دین» از سوی دیگر است. اگر چنین باشد که کمونیستهای ملحد، از همه دیندارتر بودند.
ﻫ – اول و آخر دینداری، همان معرفت، ایمان، اطاعت و عبادت پروردگار عالم، الله جلّ جلاله میباشد و مصداق آن نیز منحصر به اتوبوس سواری مسئولین نمیباشد. تمامی پیامبران الهی علیهمالسلام برای همین «معرفة الله» و «عبادت الله» و نفی شرک و بتپرستی و بندگی طواغیت و فراعنه و یا بندگی هوای نفس بشری آمدهاند. امام حسین علیهالسلام نیز در همین راه به شهادت رسیدند.
ز – البته انحرافات و تخلفات مسئولین، به ویژه در تکبر، خودبزرگبینی، منفعت طلبی، کنار گذاشتن ساده زیستی، تعقیب امیال نفسانی خودشان و یا دیگران (از داخلی و خارجی) و ...، نشان از غفلت و بیتقوایی آنها دارد و زیانهای جبران ناپذیری به کشور و مردم و نظام وارد میکند، اما مردم نباید نقش خودشان را در انتخاب و قدرت بخشیدن به اینها نادیده بگیرند.
خوارج، خود خطا کردند، وقتی با نتایجش مواجه شدند، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را متهم کردند و گفتند: باید بیایی مسجد و بر منبر روی و اذعان کنی که خطا کردی و استغفار نمایی. لذا باید دقت و مراقبت نماییم که دینداری ما نیز از نوع دینداری خوارج نگردد. بصیرت – بصیرت و بصیرت.
نتیجه:
پس، در اصل این که علم، ایمان، تقوا، تعهد، سادهزیستی، هم ترازی با مردم، تعهد و بصیرت مسئولین در ساختار نظام، رشد و پیشرفت و اعتماد و علاقه و پشتیبانی مردم، تأثیر به سزایی دارد و عکس آن نیز زیانآور میباشد، تردیدی نیست، اما نمیشود گفت: «اول و آخر دین همین است».
مقام معظم رهبری: (در دیدار رئیسجمهوری و اعضای هیأت دولت / 2/6/1391)
... این سالهائی که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهای انقلاب و چیزهائی که امام به آن توصیه میکردند و ما آنها را از انقلاب آموختیم، خوشبختانه کاملاً برجسته شده: مسئلهی سادهزیستی مسئولان، استکبارستیزی، افتخار به انقلابیگری.
یک دورهای بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابیگری و اینها به انزوا افتاده بود؛ سعی میکردند به عنوان یک ارزش منفی یا ضد ارزش، از این چیزها یاد کنند؛ مقاله مینوشتند، حرف میزدند، گفته میشد. امروز خوشبختانه اینجور نیست، درست بعکس است؛ گرایش عمومی مردم و مسئولان کشور به حرکت انقلابی، جهتگیری انقلابی، ارزشهای انقلابی و مبانی انقلاب است. این را توجه داشته باشید که یکی از عوامل گرایش مردم به دولت، همینهاست؛ یعنی مردم به این ارزشها اهمیت میدهند. مسئله دعوت به عدالت، مسئلهی سادهزیستی، دور بودن مسئولان از تجمل؛ اینها خیلی چیزهای مهمی است.
کلمات کلیدی:
سیاسی