ایکس – شبهه – پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: زبانها و گویشهای متفاوت، نسبت به هم ضعفها و قوتهایی دارند، بالتبع برخی نسبت به برخی دیگر، از کلمات و معانی کمتری برخوردار هستند و به همین دلیل به هنگام ترجمهی کلمات مترادف، به همان یک لفظ شناخته شده بسنده میکنند.
به عنوان مثال: معمولاً شکر و حمد به سپاسگزاری ترجمه میشود. در حالی که تفاوت بسیاری بین معنای این دو کلمه وجود دارد. از جمله آن که "حمد" نوعی سپاسگزاری (شکر) توأم با ستایش و پرستش است ...، به همین جهات است که شکر نسبت به همگان اطلاق میگردد، اما حمد مخصوص خداوند متعال است.
"یأس و قنوط" نیز همین واژگان مترادف میباشند که هر دو به "نا امیدی"، معنی شدهاند. اما تفاوتهای بسیاری دارند که اگر بخواهند در ترجمه رعایت کنند، برای هر کدام باید یک یا چند خط بنویسند.
همین تفاوتها سبب شده که در برخی آیات از واژهی «قنوط» استفاده شده و در برخی دیگر از «یأس» و در مناجات شعبانیه میخوانیم که هر دو را در کنار هم آورده است (إِلَهِي لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّي قُنُوطَ الْإِيَاسِ)، پس معلوم است معنایشان متفاوت است، اگر چه هر دو حمل بر «نا امیدی» میشود.
الف – امید یا ناامیدی، حتماً باید نسبت به «چیزی» باشد، اما یک موقع انسان به بودن چیزی ناامید میشود و یک موقع نسبت به رسیدن به چیزی (به هر شکلی) ناامید میشود. [در واقع فرق در متعلَق آنهاست]، منتهی در فارسی هر دو به یک معنا ترجمه میشود، چون در هر حال «ناامیدی» است.
ب – به عنوان مثال: فرض کنید کسی در بیابانی تشنه به دنبال آب میگردد؛ یک موقع ناامید است از این که کسی به او آبی بدهد – یک موقع ناامید است از این که در این بیابان آبی باشد و او به این آب برسد. در فارسی هر دو به «ناامیدی از دسترسی به آب، به هر شکلی» ترجمه میشود، اما در عربی متفاوت است.
*- پس در عربی، "یأس" به «انتفای طمع»، یعنی منتفی دانستن و بریدن از طمع تعریف شده است، در لسان العرب میگوید: «یأس من الشیء». مثل این که از بودن آب ناامید باشد.
اما، "قنوط" یا "اقناط"، به "ناامیدی از رساندن چیزی" تعریف شده است. مثل ناامیدی از این که کسی به او آبی برساند.
(إِلَهِي لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّي قُنُوطَ الْإِيَاسِ) – در مناجات شعبانیه میخواهد که خداوند کریم هیچ کدام از این دو نوع ناامیدی بر او مسلط نگرداند. نه ناامید شود از این که خداوند او را مشمول رحمتش گرداند و نه ناامید شود از این که رحمتی شامل حال او گردد.
یأس در قرآن:
«يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» (یوسف، 87)
ترجمه: اى پسران من، برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا نوميد مباشيد، زيرا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نوميد نمىشود.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ» (الممتحنة، 13)
ترجمه: اى اهل ايمان هرگز قومى را كه خدا بر آنان غضب كرده (يعنى جهودان) يار و دوستدار خود مگيريد كه آنها از عالم آخرت به كلى مايوسند چنان كه كافران از اهل قبور نوميدند.
*- واژهی "یأس" در هر دو آیه، به معنای «بریدن طمع» - «انتفای طمع»، یا همان ناامیدی نسبت به رسیدن به چیزی مثل (یوسف، آخرت، حیات برزخی اهل قبور) میباشد.
قنوط در قرآن:
«قَالُواْ بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَكُن مِّنَ الْقَانِطِينَ»
ترجمه:(ملائک به حضرت ابراهیم علیهالسلام مژده فرزند دادند) گفتند: تو را بشارتى درست (و به امرى حق و ثابت) داديم، پس هرگز از نوميدان مباش.
«وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ» (الرّوم، 36)
ترجمه: و چون مردم را رحمتى بچشانيم، بدان شاد مىگردند و چون به [سزاى] آنچه دستاورد گذشته آنان است، صدمهاى به ايشان برسد، بناگاه نوميد مىشوند.
*- در هر دو آیه، «قنوط» به معنای ناامیدی از این که کسی چیزی را بدهد میباشد. مژده را خدا میدهد، فرزند را خدا میدهد، رحمت را خدا میدهد و ... .
علامه آیتالله طباطبایی رحمة الله علیه:
... آرى، هيچ مغفرت و رحمتى نيست مگر اينكه ممكن است فرض شود كه مانعى نگذارد آن مغفرت و رحمت به ما برسد، و يا اندازهگيرى بتواند آن را اندازه بگيرد، و يا حدى برايش معين نمايد. ولى خداى تعالى چنين نيست كه كسى بتواند جلو مغفرت او را بگيرد (لا معقب لحكمه) و يا بدون مشيت او، امرى آن را تحديد نمايد .
[سبب اينكه نبايد از غفران و رحمت الهى مايوس و از عذاب و مكر او دل آسوده بود اين است كه هيچ مانعى جلوگيرى و محدود كننده اراده و مشيت خدا نيست]، پس با اينحال ديگر جائز نيست كسى از مغفرت او مايوس و از روح و رحمتش نااميد گردد، زيرا نمىتوان اين ياس و نوميدى را به مانعى كه جلو مغفرت خدا را بگيرد توجيه نمود، تنها چيزى كه مايه وحشت است و بايد هم باشد ترس از خود خداى تعالى است. هم چنان كه بعد از آيه مربوط به مغفرت و رحمت كه دارد:" لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ" - دنبالش فرموده: «وَ أَنِيبُوا إِلى رَبِّكُمْ».
کلمات کلیدی:
قرآن