«ایکس – شبهه»: در پاسخ به سؤال مربوط به «تضاد بین دین و علم»، تعاریفی در بارهی معانی و مفاهیم واژهها و ادیان الهی و بشری ایفاد گردید (1) که در پاسخ به این سؤال نیز مفید میباشد و حتماً باید مورد مطالعه قرار گیرد. اما در پاسخ مستقیم به این سؤال نیز به نکات ذیل اشاره میگردد:
- با توجه به تعاریف ارائه شده در پاسخ قبلی (2)، فروید نیز «دینی» در مقابل ادیان دیگر معرفی کرده است. او نیز تعریف از جهان هستی، مبدأ و مقصد آن ارائه داده و بر اساس آن «بایدها و نبایدها»یی را وضع کرده است. پس اگر نظریهی فروید مبنی بر «به وجود آمدن دین توسط بشر برای پر کردن خلاء روانشناختی در انسان» را به پذیریم، در مورد دین خودش به نحو اولی صادقتر است، چرا که او به صورت مشهود انسانی است که دینی را ساخته است.
- نظریه یا فرضیه، همان گونه که از نامشان پیداست، «نظر و فرض» هستند، لذا صدق و درستی آنها اثبات نشده است و اگر اثبات شود، دیگر نظریه یا فرضیه نیستند، بلکه به آنها «علم» اطلاق میگردد.
نه تنها نظریات فروید و یا دیگر نظریهپردازان، هیچ کدام اثبات نگردید، بلکه غالباً توسط دانشمندان و یا نظریه پردازان بعدی، مردود اعلام شد. لذا اسناد و تبعیت از نظریه که چیزی جز ظن و گمان نیست، روش و عملی کاملاً غیر علمی و جاهلانه است. چنان چه خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
«أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَتَّبِعُ الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ» (66)
ترجمه: آگاه باشيد كه هر كس (و هر چيز) كه در آسمانها و زمين است ملك خدا است، و آنچه را مشركان از غير خدا پيروى مىكنند گمان باطلى بيش نيست، [كار آنها تنها تبعیت از حدس و گمان است]، و آنها دروغگویی بیش نیستند. (چون نظریاتشان با واقعیت تطابقی ندارد).
- نظریات فروید و امثال ایشان راجع به پیدایش دین نیز مستثنیٰ از این قواعد کلی حاکم بر نظریات نمیباشد، لذا آنان هستند که باید برای اثبات نظریهی خود، دلایل عقلی و علمی بیان کنند، نه این که آنها متکبرانه یک نظریهای را مانند «علم» محکم و قطعی اعلام کنند و سپس بگویند: هر کس قبول ندارد دلیل بیاورید. این شبیه همان کار «نصرالدین» معروف است که میخی بر زمین کوبید و مدعی شد که اینجا مرکز زمین است! پرسیدند: به چه دلیل؟ گفت: اگر قبول ندارید متر کنید. یا گفت: تعداد ستارگان آسمان این رقم است که من میگویم و اگر قبول ندارید، بشمارید!
- البته نباید فراموش کرد که امثال فروید، هیچ آشنایی با اسلام ندارند و دین را در قالب مسیحیت کلیسا و یهودیت کنیسه یا اقوام بت پرست دیدهاند که همه تحریف شده است.
- و این اسلام است که مدعی معرفی انسان آن گونه هست میباشد و لذا مدعی است که تمامی مکاتب بشری، به خاطر «جهانشناسی» و «انسانشناسی» نا صحیح یا ناقص به وجود آمده است. آنان چون حقایق موجود عالم هستی را منکر شدهاند، مجبور شدند در تعریف عالم و انسان، به نظریات و فرضیات بگروند و حرکت غیر علمی نموده و همگان را به تبعیت از آن دعوت کنند! و قرآن کریم مکرر تصریح نموده که هم حرکتشان غیر علمی است و هم تبعیت از «ظن و گمان» یا همان نظریات آنان، موجب باور تعاریف غلط از هستی (خرافات) و انحراف میگردد. لذا خداوند متعال آنان را به رغم ظاهری آراسته به علم، ظالمترین انسانها میخواند. چرا موجب انحراف انسان میگردند:
«قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُون»
ترجمه: بگو: آيا شما چيزى مىدانيد پس آن را براى ما آشكار سازيد (دلایل علمی خود را ارائه دهید)؟ نيستيد شما جز اين كه از پندار (ظن و گمان، نظریه و فرضیه) خود سخن مىگوييد. و نيستيد شما جز اين كه دروغ مىگوييد.
«وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ» (الأنعام - 116)
ترجمه: و اگر بيشتر آنان را كه در زمين هستند پيروى كنى، تو را از راه خدا بر گردانند، آنها پيروى نمىكنند جز از گمان (نظریه و فرضیه)، و چيزى جز دروغ نمىگويند.
«فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ» (الأنعام - 144)
ترجمه: پس كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا به دروغ افترا بست، تا مردم را ندانسته گمراه كند، بىگمان خدا گروه ستمكاران را هدايت نمىكند.
پس، واقع آن است که فروید و امثال ایشان هستند که به خاطر عدم شناخت صحیح از عالم هستی و انسان، به جای علم قطعی، از جانب خود و گمانهای خود «نظریه» میدهند و به جای ارائه دلایل عقلی و علمی در اثبات نظریه، همگان را به تبعیت از گمان خود دعوت میکنند و این ظلم بزرگی به انسان و عقل اوست.
اسلام با کلام وحی، از هستی، عالم هستی، انسان و ابعاد متفاوت و مختلف او: روح، بدن، روان، جسم، علاقهها و تنفرهای فطری و عقلی، تمایلات نفسی، نقاط ضعف و قوت و ... انسان خبر میدهد و برای تعاریف خود نیز دلایل قطعی عقلی و علمی ارائه میدهد. لذا رد آن و تصدیق یک نظریهی دیگر نیز مستلزم ارائهی دلایل عقلی و علمی است و به صرف شعار و اسامی غربی نظریهپردازان یا کثرت موافقان آنان و نیز مانور تبلیغاتی سود جویان به خاطر کاربرد آن نظریات در اهداف سیاسی و اقتصادی و ...، نمیشود آن گمانها و فرضها را «علم» قلمداد نمود. چنان چه خود نیز آنان را «علم» به حساب نمیآورند و در هر دوره، نظریات و فرضیات گذشته را مردود اعلام میکنند و نظریات جدید خود را ارائه داده و همگان را به تبعیت از آن دعوت میکنند و نامش را «مدرنیسم» یا «پست مدرنیسم» و ساختار شکنی میگذارند.
کلمات کلیدی:
اعتقادی