ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: تقسیم انسان به "خوب و بد" در منظر انسان و یا در منظر خدا متفاوت است. انسان بیاعتقاد، عملزده شده و معیار خوبی و بدی در نزدش فقط ظاهر و فیزیک عمل است. خدا نگاه به مقام، رتبه و جایگاه وجودی انسان میکند، نگاه به هدف و اهدف او دارد، محبت و محبوبش را میبیند، عملش را نیز محاسبه میکند.
بهشت و جهنم، دو مقام و جایگاه هستند که البته نباید در شناخت آنها به الفاظی چون "بهشت" با تعریفی از باغ و بوستان و حور و قصور – یا "جهنم" با تعریفی از آتش و زقوم، بسنده نمود. (بهشت و جهنم).
چنان چه در آیات و روایات بسیاری تصریح شده که "انسان خودش بهشت است، یا خودش جهنم است".
الف – خود شما در سؤال قید نمودید "دشمن خدا" – خب جای دشمن کجاست؟ مقام قرب است؟! یا به واسطه دشمنی دور شده است و از شمولیت رحمت الهی فاصله گرفته است و از نور به سوی ظلمت رفته است؟!
ب – آیا ما انسانها، خودمان دشمنانی نداریم که در ضمن دشمنی با ما، کارهای خوب بسیاری نیز دارند؟ بالاخره دشمنی که در پی سلطه بر ماست، بر ما جنگ و تحریم و ترور و بیوتروریسم را تحمیل میکند و از آدمکشی و نسل کشی ابایی ندارد، کارهای خوب عملی، تجربی، یا حتی رفتاری هم دارد. بالاخره تا رشد علمی نداشته باشد که نمیتواند "بیوتروریسم" راه بیاندازد و یا مالک سرمایهها و بانکهای دنیا باشد.
حال جایگاه او نزد ما، کجاست؟ نزدیک است یا دور؟ آیا مقام دوست و دشمن نزد ما یکی است؟ آیا باید مقام کسی که میداند، با مقام کسی که نمیداند – کسی که مؤمن است، با کسی که کافر است؟ کسی که متقی است، با کسی که فاسق است و ... یکی باشد؟! اگر چنین باشد، خود ما نمیگوییم: این چه حکمت، هدایت و عدالتی است؟!
«قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» (الرّعد، 16)
ترجمه: بگو پروردگار آسمانها و زمين كيست؟ بگو خدا؛ بگو: پس آيا جز او سرپرستانى گرفتهايد كه اختيار سود و زيان خود را ندارند؟! بگو: آيا نابينا و بينا يكسانند؟! يا تاريكیها و روشنايى برابرند؟! يا براى خدا شريكانى پنداشتهاند كه مانند آفرينش او آفريدهاند و در نتيجه [اين دو] آفرينش بر آنان مشتبه شده است؟! بگو :خدا آفريننده هر چيزى است و اوستيگانه قهار.
ج – در خصوص عاقبت انسان و موضوع ورود به بهشت یا جهنم، به نکات بسیاری باید توجه داشت، از جمله:
1- حسن فعلی و حسن فاعلی:
حُسن فعل یا عمل یک مقوله است و حُسن فاعل یا عامل به عمل یک مقوله دیگری است. آن که به بهشت یا جهنم میرود، "فاعل = انسان" است به واسطهی رتبه وجودی و نیز عملش. این طور نیست که عمل او را بهشت یا جهنم ببرند، اما خودش را نبرند، و یا خودش را بدون آثار و عواقب عملش به بهشت یا جهنم ببرند.
2- نتیجه "عمل سوء" یا به تعبیر دیگری معصیت و گناه، معذب شدن است، خواه مؤمن آن را انجام دهد و یا کافر. از این رو حتی مؤمنین نیز ممکن است به واسطه عمل یا اعمالی ابتدا به جهنم بروند، تا برای ورود بهشت، خالص شوند.
3- اما ورود به بهشت، یعنی مقام قرب الهی، فلاح و سعادت ابدی، هم «حُسن فعلی = عمل صالح» لازم دارد و هم «حُسن فاعلی = انسان صالح». رتبه و جایگاهش در مقام قرب به معبود و محبوب، به خاطر وجودش است و نعمات بهشتی به خاطر اجر و جایزه اعمالش.
از این رو برای رسیدن به این رشد و کمال، همیشه ایمان و عمل را با هم قید کرده است: "وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ - خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند به آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است".
پس ممکن است که انسان خودش خوب باشد، اما کارش بد باشد (نتیجه عملش را میبیند) – ممکن است خودش بد باشد و کارش خوب باشد (نتیجه کار خوبش را میبیند) – ممکن است هم خودش خوب باشد و هم عملش و یا هم خودش بد باشد و هم عملش و هر کدام به نتیجه میرسند.
4- اصل بعدی، "کار، کارگر، کارفرما و اجرت" است. انسان برای هر کسی که کار کند، به همان نزدیک میشود و اجرش را هم باید از همان بخواهد.
مؤمن، بندگی خدا را میکند، پس برای خدا کار میکند، حتی اگر دنبال کسب علم برود، یا به فقیری کمک کند و یا با ایثار جان و مال از مملکتش دفاع کند و کشته شود، برای خداست. پس کارش باقی میماند، چون هدفش باقی است و مزد را هم از او میگیرد.
کافر، بندگی غیر خدا (طاغوتهای درونی یا بیرونی) را میکند، پس برای خودش یا دیگران (دنیا) کار میکند، چرا که اعتقادی به خدا و معاد ندارد. پس اگر دنبال کسب علم، کمک به دیگران و دفاع از کشورش هم برود، کارش "فانی" است، چون هدفش "فانی" است. و مزد را هم باید از کارفرمایش انتظار داشته باشد و مطالبه کند. یعنی نفس خودش، نفس دیگران و دنیا. به علمی که میخواهد میرسد؛ به منافعی میرسد؛ اهل دنیا از او به نیکویی یاد میکنند؛ به او مدرک و مقام میدهند؛ به یادش یک دقیقه یا چند ثانیه سکوت میکنند؛ به نظم و رفاهی میرسد ...، یا بیاجر میماند. چرا که اجر دهنده، خودش فقیر و فانی است.
مرتبط:
آیا فقط مسلمانان و در میان آنها فقط شیعیان به بهشت میروند؟
کلمات کلیدی:
اعتقادی معاد