آیا زن وظیفه دارد در خانه بماند و کار کند؛ مثلاً پیراهن شوهرش را اتو بزند، آشپزی کند ...؟ این مباحث که به نظر ساده میآید، موضوع بحث خانمهای کارشناس در سطوح عالی میباشد.
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: این که سؤال مطرح شود، هیچ اشکالی ندارد، اما این که ما نیز در جلسات حضوری، مشاورهها و در محافل گوناگون و نیز فضای مجازی شاهدیم که این سؤال با همین مثالها بسیار رایج شده، جای تأمل دارد!
زن (همسر) موظف است که خانه را حیات بخشد (به اصطلاح خانهدار) باشد و نقش محوریاش در حفظ کانون خانواده ظهور داشته باشد، نه این که مثلاً مثل یک زندانی در خانه بماند – مرد هم موظف است تا کار و تلاش و جهاد کند و وظایف خود در خانه و بیرون از خانه را انجام دهد، نه این که الزاماَ همیشه بیرون باشد و جز برای خواب، به مسافرخانهای به نام "خانه" نیاید.
در هر حال چه مرد و چه زن، به ویژه در شناخت تکالیف و وظایف در کانون مقدس خانواده، باید به چند نکتهی بسیار مهم توجه نمایند. از جمله:
الف – این که "مرد حق ندارد به همسر خود کار بدهد"، با این که "زن وظیفه ندارد در خانه کاری کند"، بسیار متفاوت است. همانطور که اگر بگویند: زن حق ندارد از شوهر خود چنین و چنان بخواهد، با این که مرد وظیفه ندارد چنین و چنان کند، متفاوت است. آنجا که گفته میشود: "مرد حق ندارد کار بدهد"، مقولهای مربوط به مرد است که البته حقوق زن در آن رعایت شده است و آنجا که بحث از "وظایف زن" به میان میآید، مقولهای مربوط به زن در کانون خانواده است، که البته حقوق مرد نیز در آن رعایت شده است.
ب – در بحث "وظیفه و تکلیف" که غالباً در عرصهی "احکام" تعریف و تبیین شده است، باید توجه داشت که در حقوق و احکام اسلامی، آن چه به عنوان "باید و نباید" برای عموم مطرح شده است، حد پایین و یا به اصطلاح "کفِ" احکام است. اما وقتی سطح بالاتر میآید و اهداف والاتری مطرح میشود، احکام (بایدها و نبایدها) نیز تفاوتهای اساسی پیدا میکند، تا آنجا که گفته میشود «حَسَناتُ الاَبرار سَیّئاتُ المَقَرَّبین»، یعنی آن چه برای نیکان حسنه است، برای مقربین سیئه به حساب میآید. در خانواده و جوامع بزرگتر مثل شهر، کشور یا جامعه اسلامی و جامعه انسانی نیز همینطور است. آنجا دیگر حداقلهای شخصی و کفِ حقوق و وظایف کارساز نیست.
مثال:
نماز - حداقل و یا کفِ "نماز" برای یاد، بندگی و ارتباط با خداوند متعال، اقامه پنج وعده نمازهای واجب یومیه میباشد، حد بالاتر آن اقامه نوافل میباشد، و حد بالاتر آن تهجد، شب زندهداری و نماز شب است، چنان چه به صورت یک امر [و نه فقط یک توصیه] فرمود:
«وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا» (الإسراء، 79)
ترجمه: و پاسى از شب را زنده بدار كه نافلهاى مخصوص تو است، باشد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.
حال اگر سؤال شود که آیا تهجد و نماز شب وظیفه (واجب) است یا خیر؟ پاسخ داده میشود بر پیامبر و اهل عصمت علیهم الصلوة و السلام واجب است؛ برای بقیه مستحب است، برای عدهای مستحب مؤکد است - اما کسی که میخواهد گامی بردارد، رشدی کند، رتبه وجودی خود را بالا ببرد، بدون تهجد و نماز شب نمیشود و به جایی نمیرسد. پس برای حصول مقصود، موظف است نماز شب را به جا آورد.
وظیفه مرد - اگر گفته شد تأمین خوراک و پوشاک و نیز خوش اخلاقی با همسر، وظیفه مردان است، این کفِ احکام است، اما در مرحلهی بالاتر گفته میشود که مرد موظف دست همسر خود را بگیرد و از پل صراط سالم رد کند. حال آیا رسیدن به این مرحله، با تأمین خوراک و پوشاک حاصل میشود؟
وظیفه زن – اگر گفته شد زن موظف است از هر حیث امانتدار شوهرش باشد، این کفِ حقوق است، امانتداری وظیفه هر مسلمانی است، خواه همسر باشد یا نباشد؛ اما اگر قرار باشد کانون خانواده، پر از معرفت، عشق، صفا، نور و مأمنی برای رشد باشد که وظایف زن بسیار بیشتر میشود.
وظیفه مرد و زن – فرمود: ازدواج را برای آرامش "تسکین" مرد و زن قرار دادم و بین آنها مودت و رحمت ایجاد نمودم:
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (الرّوم، 21)
ترجمه: و از نشانههاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد، و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در اين [نعمت] براى مردمى كه مىانديشند قطعاً نشانههايى است.
اکنون مرد و زن، از خود بپرسند که آرامش (تسکین) در چه؟ و کدام یک از ابعاد وجودی انسان را شامل میشود؟ نیازهای جنسی، شکم، پوشش ...، یا حتی نیازهای روحی و روانی را نیز شامل میگردد؟ آیا حفظ و ارتقای "مودت و رحمت"، وظایف دیگری را تکلیف نمیکند و همان وظایف ظاهری کافی است؟ پس اگر این شمول آرامش (تسکین) محدود نشده و جامعیت دارد، وظایف نیز محدود به این حداقلها نمیباشد.
ج – وظایف در هر عرصهای متفاوت است. مثلاً در عرصهی عشق، برای مرد تأمین خوراک و پوشاک کافی نیست، بلکه باید نه تنها همسر خود را دوست بدارد، بلکه این دوست داشتن را با زبان به او ابراز کند. در عرصهی روابط زناشویی، زن و مرد موظف هستند که خود را برای یک دیگر بیارایند، خوشبو کنند و ... . حال اگر بپرسند: آیا ابراز عشق و خودآرایی از وظایف است یا خیر، پاسخ چیست؟ تسکین چگونه حاصل میشود، کمال چگونه به دست میآید؟
د – آیا مرد (به حد توان خود)، وظیفه دارد که به همسرش بگوید: "عزیزم، به عروسی خواهرت دعوت شدی، برویم یک لباس مناسب تهیه کنیم؟" – آیا زن وظیفه دارد به همسرش بگوید: "عزیزم، فردا جلسه داری و یا میهمانی میرویم، این پیراهن را برایت اتو میزنم؟" – آیا طرفین میتوانند از یک دیگر چنین انتظاری داشته باشند؟ پاسخ مثبت است. بله، هم وظیفه دارند و هم میتوانند انتظار داشته باشند. اگر میخواهند همسر و شریک زندگی و عامل تسکین یک دیگر باشند.
نکته:
نفوذ فرهنگ منحط غرب و فمینیسم، عین نفوذ داروهای شیمیایی است، ابتدا به ما القا کردند که باید از مواد شیمیایی در بهداشت و یا معالجه استفاده کنیم، بعد خودشان به سراغ داروهای گیاهی رفتند! به ما القا کردند که "فرزند کمتر، زندگی بهتر"، حال خودشان ازدواج و برخورداری از فرزند بیشتر را توصیه و تبلیغ میکنند و هزاران دلایل علمی هم برای آن میآورند. به ما القا کردند که "آزادی زن"، یعنی کار او در خارج از خانه، خودشان اکنون کمال "زن بودن" را به همسری و مادری و خانهداری توصیف میکنند و دلایل علمی در بهداشت تن، روان، اعصاب، ساختار جامعه و ... نیز برایش اقامه میکنند.
هم چنین در قوانین و احکام خانواده، موضعگیریها، حرصها و حقدهایی را به اذهان دوشیزگان و بانوان القا کردهاند، تا آنجا که همسری و وظایف آن را یک نوع اسارت، بردگی و بیگاری حس کنند، اما هزاران بیگاری و اسارت دیگر را برای فرار از آن، بر زن تحمیل و توجیه نمودند.
حال اگر بحث "وظایف زن" مطرح است، سؤال میکنیم:
*- آیا زن موظف است حتماً، الا و لابد، کار بیرون از خانه داشته باشد؟
*- آیا زنی که فرمانبری از شوهر [البته نه هر فرمانی] را "مردسالاری" قلمداد میکرد، اکنون موظف است که از سایر مردان (آن هم نه ققط یک مرد)، تحت عناوینی چون مدیر و کارفرما و رییس، فرمان ببرد؟
*- آیا زنی که "آراسته نمودن خود برای شوهر" را نوعی تحقیر و مغایر با فمینیسم قلمداد میکرد، اکنون وظیفه دارد که خود را برای محیط کار "آراسته و خوشبو" کند؟
*- آیا اگر زن در محیط کاری خود، اطاعت – آراستگی، لطافت، جاذبه و ... نداشته باشد، سریعاً جایگزینی برایش نمیآید که اضافه بر امور فوق، لبخندهای شیرین و ... نیز به مردان غریبه تقدیم نماید؟
*-آیا اینها وظایف زن است؟ چه کسی، یا چه فرهنگی، یا چه مکتبی این وظایف را برای زنان تبیین کرده و به آنها القا مینماید و یا در تئوری و عمل، آنها را مجبور میکند؟
مثال واقعی - مکالمه تلفنی منشی با مشتری ناشناخته:
منشی: (با لحنی جدی و خودمونی، گویی که از خانه کسی زنگ زده) - الو، (بدون سلام) – لطفاً مدیریت را وصل کنید (کمتر از مدیریت هم راضی نیستند)؛
مدیر: خودم هستم، بفرمایید؛
منشی: (با لحنی لطیف، شیرین، دلنواز و ...) – سلام عزیزم، خوبی؟ یک دقیقه وقتت رو به من میدی؟ فقط دو جمله؟
مدیر: شما؟
منشی: عزیزم، گوش کن، من زیاد وقتت رو نمیگیرم، فقط یک دقیقه؟
مدیر: بفرمایید، شما؟
منشی: عزیزم من از شرکت ...، زنگ میزنم، ما نقشه کامل ایران و تهران و ادارات را ....؛
مدیر: متشکرم خانم، نیازی نداریم؛
منشی: ببین عزیزم، تو رو خدا یکی سفارش بده، آخه میدونی، حقوق من از پورسانت فروشه، اگر تو نخری، من از کجا پول در بیارم؟
مدیر: خانم اینقدر عزیزم، عزیزم نکن؛ شما را آنجا گذاشتهاند که چه چیزی را بفروشی؟ به من چه که از کجا پول در میآوری؟ گفتی سیدی، منم گفتم نیاز نداریم. شما این طور که با من حرف میزنی با شوهرت حرف میزدی، چند برابر عاشقت میشد.
منشی: عزیزم من شوهر ندارم، بخر دیگه!
این یک نمونه متداول بود، بماند بازاریابهایی که بسیار زیبا، خوشپوش، جذاب، آرایش کرده، خوشبو، لطیف و ... که حضوراً خدمت میرسند، و یا سر چهارراهها ایستاده و ظاهراً برای مؤسسات خیریه پول جمع میکنند، و یا در شرکتها نشسته و .... .
نکته: لابد یک عده زود موضع گرفته و میگویند که اولاً همه این طور نیست، ثانیاً همه منشی تلفنی نیستند، ثالثا همه بازاریاب نیستند، رابعاً خانم دکتر، مهندس، مدیر، وزیر و وکیل هم داریم.
بله، البته که چنین است، اما نمیخواهیم که سر زیر برف کرده و خودمان را فریب دهیم؛ وقتی یک فرهنگی عمومیت یافت، مگر چند درصد مدیر، وکیل و وزیر میشوند؟ ثانیاً زن، پزشک و مهندس هم که شود "زن" است، مرد مدیر و دانشمند و متقی هم که شود "مرد" است.
مسئله این نیست که لابد، زود نگاه و تمایل جنسی به هم پیدا میکنند، خیر! بلکه "زن" به همراه کارهایی که وظیفهی شغلی اوست، لطافت زنانگی خود را عرضه میکند – مرد به همراه وظایف شغلی، جاذبههای مردانه (تعقل، به فکر بودن، مدیریت، رعایت کردن، الطفات مضاعف و ...) را عرضه میکند ...، اما برای نامحرمان و دیگران. آن چه باید در خانه انجام میدادند، در بیرون از خانه انجام دادند و شب هر دو خسته، خالی و ... به خانه میآیند، تا برای فردا آماده شوند.
همان زنی که اتو زدن پیراهن یا فکر صبحانه همسرش را "عار" میدانست، اکنون شب و در کنار شوهر و فرزندانش، به فکر این است که فردا گزارش کارش را چگونه به وقت، خوب، کامل، زیبا و به همراه دلنشینیهای لازم، به ارباب تقدیم کند، تا از هر حیث مورد پسند او قرار گیرد!
اگر به آنها بگویند: همین رفتارها را باید در خانه و برای همسرت داشته باشی، مرد میگوید: "ای بابا! صبح تا شب جان میکنم، شب خسته و کوفته میآیم" - و زن میگوید: "حقوق زن پایمال شده" و اگر خیلی دلش با اسلام باشد، میپرسد: "آیا این از وظایف زن است؟!"
پس از شش ماه از هم جدا میشوند، مرد میرود تا زنان را جذب کند و زن به دنبال این است که مرد مناسبی پیدا کند و این دور باطل، هم چنان ادامه مییابد.
- تعداد بازدید : 15600
- 9 دی 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: حقوقی و احکام