ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: بیشتر به خاطر این است که از یک سو بسیار از خود راضی هستیم و گمان میکنیم که عبد صالح و مخلص خدا میباشیم و هر چه پیش میآید، لابد خیر و مصلحت ما در آن بوده است! و از سوی دیگر تنبل هستیم و حوصله تفکر، تأمل، بصیرت و تدبر و برنامهریزی برای اصلاح نداریم. نه به گذشته و علل اتفاقات بد توجه داریم که عبرت بگیریم، نه به آینده و اصلاح بدی توجه داریم که برنامهریزی کنیم و فایده ببریم.
خداوند متعال فرمود تمامی این ابتلائات سویی که متوجه شما میشود، از خودتان است. ما درست برعکس کرده و میگوییم: لابد خدا برایمان چنین خواسته و مصلحت ما این است.
بله، یک موقع انسان، به حد توان و ظرفیت خودش، با ایمان، توکل، توسل، تدبر، اخلاص، فکر، برنامهریزی، بصیرت و توجه جلو رفته، اما برایش حوادثی پیش میآید که ظاهرش خوشایند به نظر نمیرسد. آنجا "مصلحت خداست" برای او. گاهی چیزی را خوب میداند و هر چه میرود به آن نمیرسد، چون برایش خوب نیست و نمیداند و مصلحت این است که نرسد، گاهی چیزی را بد میداند و از آن فرار میکند، اما با آن مواجه میشود، چون مصلحتش در همین است. چنان چه با مثال آوردن جنگ، که در اصل نزد همگان ناخوشایند است، اما به هنگام حمله دشمن، چارهای از آن نیست، فرمود:
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» (البقره، 216)
ترجمه: بر شما كارزار (با كفار، منافقین، دشمنان، مهاجمین و ...) نوشته و مقرر شد و حال آنكه براى شما ناخوشايند است، و بسا چيزى را خوش نداريد و آن براى شما بهتر است، و بسا چيزى را دوست داريد و آن براى شما بدتر است، و خدا مىداند و شما نمىدانيد.
اما وقتی کسی به خود و اطراف و احوالات فردی و اجتماعیاش بیبصیرت نگاه میکند، بیفکر تصمیم میگیرد، بیتدبر و آیندهنگری انتخاب میکند، بی خیال عمل میکند، به هر طرف باد بوزد میرود (یَمیلونَ بِکِلّ ریح / نهج البلاغه) ...، آن وقت خر چه به سرش بیاید حق اوست که خودش به سر خودش آورده است. در چنین صورتی مصلحت این است که با سر به دیوار بخورد، شاید بیدار شود. نه این که الزاماً با سر به دیوار خوردن خیلی چیز خوبی است.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه