ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: آیه مورد سؤال به شرح ذیل میباشد:
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (الحجرات، 14)
ترجمه: [برخى از] باديهنشينان گفتند ايمان آورديم بگو ايمان نياوردهايد ليكن بگوييد اسلام آورديم و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است و اگر خدا و پيامبر او را فرمان بريد از [ارزش] كردههايتان چيزى كم نمىكند خدا آمرزنده مهربان است.
الف - ابتدا دقت و سعی کنیم که به شدت از "اجتهاد" و فتوا دادن پرهیز کنیم. حتی مجتهدین و فقها از فتوا دادن پرهیز دارند، مگر آن که ضرورت ایجاب کند متکفل این امر گردند. اگر استنباط و استخراج و بیان احکام به این راحتی بود که با روخوانی چند آیه و حدیث میسر میگردید، نه پیامبر و اهل عصمت علیهمالسلام آن هم زحمت برای بیان احکام میکشیدند و نه امام باقر و امام صادق علیهماالسلام آن قدر تدریس میکردند؛ و نه تحصیل فقه و اصول سه دهه طول میکشید. اما الان راحت همه اجتهاد کرده و حتی فتوا هم میدهند (؟!)
ب – بیتردید هیچ کس به هیچ بهانهای، حجت برای کفر، معصیت و نافرمانی خدا ندارد. پس مبادا شیطان ما را مغرور به این سازد که "ما بر خدا حجت داریم که فرمانش را مطیع نگردیم"؛ به انسان عقل و شعور و فطرت داد، انبیاء، رسل و وحی را هم فرستاد، تا حجت او بر خلق تمام شده باشد و ولایت و امامت را نیز داد، دین کامل و نعمت تمام شده باشد:
«رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا» (النساء، 165)
ترجمه: فرستادگانى بشارترسان و بيمدهنده (فرستاد)، تا مردم را بر خدا (در روز قيامت) پس از (آمدن) اين فرستادگان حجتى نباشد، و خداوند همواره مقتدر، شكستناپذير و حكيم (در همه امور) است.
ج – در آیه فوق (الحجرات، 14) میفرماید که یک عده از اعراب (بادیه نشینان، نه همگان)، نزد تو ادعای ایمان میکنند ... ! ببینید در آخر نیز توصیه میکند که از خدا و رسول اطاعت کنید، چیزی از شما کم نمیشود. خب این چه ربطی دارد تا کسی بگوید: من همان بادیه نشین هستم، هنوز ایمان به قلبم راه نیافته و چون در اول آیه "یا ایهاالذین امنوا" فرمودی، پس ربطی به من ندارد، در نتیجه من در نافرمانیِ خدا حجّت دارم؟ به همان بادیه نشینها نیز، در همان آیه فرمود: اطاعت کنید. حالا کسی با استناد به همان آیه بگوید که حجت دارم اطاعت نکنم؟!
د – در آیهی دیگری میفرماید که ای مؤمنین، ایمان بیاورید ...:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِيدًا » (النساء، 136)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد به خدا و پيامبر او و كتابى كه بر پيامبرش فرو فرستاد و كتابهايى كه قبلا نازل كرده بگرويد و هر كس به خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش و روز بازپسين كفر ورزد در حقيقت دچار گمراهى دور و درازى شده است.
خب، آیا معنا و مقصود آیه این میشود که مؤمنین به خدا و رسول ایمان ندارند و باید ایمان بیاورند؟ یا اگر ایمان ندارند، پس چرا خدا با «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» خطابشان نمود؟
ﻫ - دقت کنیم اسلام درجه به درجه است، چنان چه ایمان نیز مرتبه به مرتبه است، یعنی دارای شدت و ضعف مرتبه میباشد. دانشآموز کلاس اول محصل است، حضرت آیتالله یا درجه دکترا نیز محصل است، و به هر دو میتوان: محصل، دانشآموز، دانشپژوه، دانشجو و طلبه خطاب نمود.
خدا نیز بندهی تازه وارد و حتی نیمه تسلیم شدهاش را نیز احترام گذاشته و «مؤمن» خطاب میکند، تا با کافر فرق گذاشته شود، اما اگر گمان کرد و یا به قول خودمان قیافه گرفت که اول و آخر اسلام و ایمان، همان است که او دارد، به او میگوید: خیر، هنوز راهی بس طولانی در پیش داری. هنوز ایمانت به الله و رسول الله و قرآن و اسلام نیز کامل نشده است، پس این مؤمن! باید ایمان بیاوری.
پس، اگر فرمود: این مؤمنین روزه بر شما نوشته شده است، معنایش این نیست که اگر کسی به درجات والای ایمانی نرسیده بود، دیگر لازم نیست روزه بگیرد – یا اگر فرمود: ای مؤمنین چرا آن چه نمیکنید را میگویید – مقصود مؤمنین درجات بالا که هرگز چنین نمیکنند، نمیباشد.
و – گاهی ایمان به مرحلهای [اگر چه ابتدایی] حاصل شده، اما ایمان به مراحل و مسائل دیگر حاصل نشده است و چه بسا حتی فرد نسبت به آنها "کفر و تکذیب" نیز داشته باشد؛ از این رو در آیات به این دسته از مؤمنین گفته میشود که باید به آن حقایق دیگر نیز ایمان بیاوری.
به عنوان مثال: همین امروز کم داریم کسانی که میگویند: «ما به خدا ایمان داریم، اما دیگر پیامبر و قرآن و اسلام و ... را قبول نداریم! – یا به خدا و معاد ایمان داریم، اما قیامت در همین دنیاست! یا به خدا، معاد، رسول و ... همه ایمان داریم، اما این احکام را آخوندها از خودشان در آوردهاند! یا حتی آن اصول و این احکام را نیز قبول داریم، اما حالا یک کمی گناه در مجلس عروسی – یک جرعه شراب در محفلی دیگر – کمی قمار به قصد تفریح و با پول کم – قدری بدحجابی – دفعات محدودی دوست دختر و پسر گرفتن (البته ان شاء الله به قصد خیر و شناسایی برای ازدواج) و ...، ایرادی ندارد؟! خب، این دیدگاهها و احکام را از کجا آوردهاند و منشأ آنها چیست؟ آیا بیایمانی و ضعف ایمان به این امور نمیباشد؟
*- از این رو به مؤمن به توحید، میفرماید به رسول و کتابی که به او آمده و رسل و کتب گذشته نیز ایمان بیاورید (النساء، 136)
*- به مؤمنین به خدا و معاد و رسول و ...، میفرماید که در خصوص جنگ و کشته شدن و مرگ، اندیشهی شما مثل اندیشه کفار نباشد، که در مورد برادران و خویشان و عزیزان کشته شده خود میگفتند: "اگر به جنگ نمیرفتند و نزد ما میماندند، کشته نمیشدند"، پس اراده خدا ایمان بیاورید. (آلعمران، 156)
*- به مؤمنین به خدا و رسول و کتاب و قیامت، میفرماید، باید به حرمت شراب و قمار نیز ایمان بیاورید تا رستگار شوید، نه این شراب و قمار فقط برای مؤمنین حرام است نه مسلمین:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (المائده، 90)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد شراب و قمار و بتها و تيرهاى قرعه پليدند [و] از عمل شيطانند پس از آنها دورى گزينيد باشد كه رستگار شويد.
و ...
ز - آیا تمامی کسانی که به نحوی گناهی انجام میدهند، مثل این که کاهل نماز یا بدحجاب باشند و یا دوست دختر و پسر داشته باشند و یا اهل معصیتهای دیگری باشند، کافر هستند؟ خیر. اما به حرمت آن معاصی هنوز "ایمان" نیاوردهاند،
آیا تمامی کسانی که تسلیم شده و دستورات را عمل میکنند، اما گاه با میل و گاه با اکراه، کافر هستند؟ یا فقط کمی مسلمان (تسلیم) هستند؟ خیر. منتهی هنوز به حقانیت آن دستورات ایمان نیاوردهاند. پس اگر فرمود: مردان و زنان مؤمن هیزی نکنند، حجاب را رعایت کنند و ...، معنایش این نیست که تا کسی به لحاظ ایمانی سلمان فارسی یا ابوذر غفاری یا سمیه نشد، مشمول این دستورات میباشد؛ بلکه میفرماید: ای مؤمن، ایمانت را رشد بده و به اینها هم ایمان بیاور تا در اسلام، ایمان و بالتبع تقوی و قرب الهی تکامل یابی.
ح – دقت کنیم که هر امری ظاهری و باطنی دارد و هر یک روی دیگری تأثیر متقابل دارد. تا تسلیم نشوی و نماز نخوانی، به صراط مستقیم هدایت نشده و ایمان نمیآوری، اما اگر نماز خواندی، ایمانت کاملتر و مستحکمتر میگردد. لذا به "مؤمن" ابتدایی میفرماید چنین بکن و چنین نکن، تا ایمانت کاملتر گردد.
کلمات کلیدی:
قرآن حج سوره حجرات حج