بخت - میخواستم بدونم این دعاهایی که از ائمه اطهار برای باز شدن بخت، چه در سایت یا حضوری به مردم میدهند، اصلا صحت دارند یا نه؟ سبب گمان بد به خداوند نمیشود و باعث گناه نمیگردد و ازدواج از طریق سایت همسریابی وب گناه دارد یا حلاله در صورتی منجربه ازدواج بشود؟ (دانشجو)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: آیه مورد سؤال به شرح ذیل میباشد:
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (الحجرات، 14)
ترجمه: [برخى از] باديهنشينان گفتند ايمان آورديم بگو ايمان نياوردهايد ليكن بگوييد اسلام آورديم و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است و اگر خدا و پيامبر او را فرمان بريد از [ارزش] كردههايتان چيزى كم نمىكند خدا آمرزنده مهربان است.
الف - ابتدا دقت و سعی کنیم که به شدت از "اجتهاد" و فتوا دادن پرهیز کنیم. حتی مجتهدین و فقها از فتوا دادن پرهیز دارند، مگر آن که ضرورت ایجاب کند متکفل این امر گردند. اگر استنباط و استخراج و بیان احکام به این راحتی بود که با روخوانی چند آیه و حدیث میسر میگردید، نه پیامبر و اهل عصمت علیهمالسلام آن هم زحمت برای بیان احکام میکشیدند و نه امام باقر و امام صادق علیهماالسلام آن قدر تدریس میکردند؛ و نه تحصیل فقه و اصول سه دهه طول میکشید. اما الان راحت همه اجتهاد کرده و حتی فتوا هم میدهند (؟!)
ب – بیتردید هیچ کس به هیچ بهانهای، حجت برای کفر، معصیت و نافرمانی خدا ندارد. پس مبادا شیطان ما را مغرور به این سازد که "ما بر خدا حجت داریم که فرمانش را مطیع نگردیم"؛ به انسان عقل و شعور و فطرت داد، انبیاء، رسل و وحی را هم فرستاد، تا حجت او بر خلق تمام شده باشد و ولایت و امامت را نیز داد، دین کامل و نعمت تمام شده باشد:
«رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا» (النساء، 165)
ترجمه: فرستادگانى بشارترسان و بيمدهنده (فرستاد)، تا مردم را بر خدا (در روز قيامت) پس از (آمدن) اين فرستادگان حجتى نباشد، و خداوند همواره مقتدر، شكستناپذير و حكيم (در همه امور) است.
ج – در آیه فوق (الحجرات، 14) میفرماید که یک عده از اعراب (بادیه نشینان، نه همگان)، نزد تو ادعای ایمان میکنند ... ! ببینید در آخر نیز توصیه میکند که از خدا و رسول اطاعت کنید، چیزی از شما کم نمیشود. خب این چه ربطی دارد تا کسی بگوید: من همان بادیه نشین هستم، هنوز ایمان به قلبم راه نیافته و چون در اول آیه "یا ایهاالذین امنوا" فرمودی، پس ربطی به من ندارد، در نتیجه من در نافرمانیِ خدا حجّت دارم؟ به همان بادیه نشینها نیز، در همان آیه فرمود: اطاعت کنید. حالا کسی با استناد به همان آیه بگوید که حجت دارم اطاعت نکنم؟!
د – در آیهی دیگری میفرماید که ای مؤمنین، ایمان بیاورید ...:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِيدًا » (النساء، 136)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد به خدا و پيامبر او و كتابى كه بر پيامبرش فرو فرستاد و كتابهايى كه قبلا نازل كرده بگرويد و هر كس به خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش و روز بازپسين كفر ورزد در حقيقت دچار گمراهى دور و درازى شده است.
خب، آیا معنا و مقصود آیه این میشود که مؤمنین به خدا و رسول ایمان ندارند و باید ایمان بیاورند؟ یا اگر ایمان ندارند، پس چرا خدا با «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» خطابشان نمود؟
ﻫ - دقت کنیم اسلام درجه به درجه است، چنان چه ایمان نیز مرتبه به مرتبه است، یعنی دارای شدت و ضعف مرتبه میباشد. دانشآموز کلاس اول محصل است، حضرت آیتالله یا درجه دکترا نیز محصل است، و به هر دو میتوان: محصل، دانشآموز، دانشپژوه، دانشجو و طلبه خطاب نمود.
خدا نیز بندهی تازه وارد و حتی نیمه تسلیم شدهاش را نیز احترام گذاشته و «مؤمن» خطاب میکند، تا با کافر فرق گذاشته شود، اما اگر گمان کرد و یا به قول خودمان قیافه گرفت که اول و آخر اسلام و ایمان، همان است که او دارد، به او میگوید: خیر، هنوز راهی بس طولانی در پیش داری. هنوز ایمانت به الله و رسول الله و قرآن و اسلام نیز کامل نشده است، پس این مؤمن! باید ایمان بیاوری.
پس، اگر فرمود: این مؤمنین روزه بر شما نوشته شده است، معنایش این نیست که اگر کسی به درجات والای ایمانی نرسیده بود، دیگر لازم نیست روزه بگیرد – یا اگر فرمود: ای مؤمنین چرا آن چه نمیکنید را میگویید – مقصود مؤمنین درجات بالا که هرگز چنین نمیکنند، نمیباشد.
و – گاهی ایمان به مرحلهای [اگر چه ابتدایی] حاصل شده، اما ایمان به مراحل و مسائل دیگر حاصل نشده است و چه بسا حتی فرد نسبت به آنها "کفر و تکذیب" نیز داشته باشد؛ از این رو در آیات به این دسته از مؤمنین گفته میشود که باید به آن حقایق دیگر نیز ایمان بیاوری.
به عنوان مثال: همین امروز کم داریم کسانی که میگویند: «ما به خدا ایمان داریم، اما دیگر پیامبر و قرآن و اسلام و ... را قبول نداریم! – یا به خدا و معاد ایمان داریم، اما قیامت در همین دنیاست! یا به خدا، معاد، رسول و ... همه ایمان داریم، اما این احکام را آخوندها از خودشان در آوردهاند! یا حتی آن اصول و این احکام را نیز قبول داریم، اما حالا یک کمی گناه در مجلس عروسی – یک جرعه شراب در محفلی دیگر – کمی قمار به قصد تفریح و با پول کم – قدری بدحجابی – دفعات محدودی دوست دختر و پسر گرفتن (البته ان شاء الله به قصد خیر و شناسایی برای ازدواج) و ...، ایرادی ندارد؟! خب، این دیدگاهها و احکام را از کجا آوردهاند و منشأ آنها چیست؟ آیا بیایمانی و ضعف ایمان به این امور نمیباشد؟
*- از این رو به مؤمن به توحید، میفرماید به رسول و کتابی که به او آمده و رسل و کتب گذشته نیز ایمان بیاورید (النساء، 136)
*- به مؤمنین به خدا و معاد و رسول و ...، میفرماید که در خصوص جنگ و کشته شدن و مرگ، اندیشهی شما مثل اندیشه کفار نباشد، که در مورد برادران و خویشان و عزیزان کشته شده خود میگفتند: "اگر به جنگ نمیرفتند و نزد ما میماندند، کشته نمیشدند"، پس اراده خدا ایمان بیاورید. (آلعمران، 156)
*- به مؤمنین به خدا و رسول و کتاب و قیامت، میفرماید، باید به حرمت شراب و قمار نیز ایمان بیاورید تا رستگار شوید، نه این شراب و قمار فقط برای مؤمنین حرام است نه مسلمین:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (المائده، 90)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد شراب و قمار و بتها و تيرهاى قرعه پليدند [و] از عمل شيطانند پس از آنها دورى گزينيد باشد كه رستگار شويد.
و ...
ز - آیا تمامی کسانی که به نحوی گناهی انجام میدهند، مثل این که کاهل نماز یا بدحجاب باشند و یا دوست دختر و پسر داشته باشند و یا اهل معصیتهای دیگری باشند، کافر هستند؟ خیر. اما به حرمت آن معاصی هنوز "ایمان" نیاوردهاند،
آیا تمامی کسانی که تسلیم شده و دستورات را عمل میکنند، اما گاه با میل و گاه با اکراه، کافر هستند؟ یا فقط کمی مسلمان (تسلیم) هستند؟ خیر. منتهی هنوز به حقانیت آن دستورات ایمان نیاوردهاند. پس اگر فرمود: مردان و زنان مؤمن هیزی نکنند، حجاب را رعایت کنند و ...، معنایش این نیست که تا کسی به لحاظ ایمانی سلمان فارسی یا ابوذر غفاری یا سمیه نشد، مشمول این دستورات میباشد؛ بلکه میفرماید: ای مؤمن، ایمانت را رشد بده و به اینها هم ایمان بیاور تا در اسلام، ایمان و بالتبع تقوی و قرب الهی تکامل یابی.
ح – دقت کنیم که هر امری ظاهری و باطنی دارد و هر یک روی دیگری تأثیر متقابل دارد. تا تسلیم نشوی و نماز نخوانی، به صراط مستقیم هدایت نشده و ایمان نمیآوری، اما اگر نماز خواندی، ایمانت کاملتر و مستحکمتر میگردد. لذا به "مؤمن" ابتدایی میفرماید چنین بکن و چنین نکن، تا ایمانت کاملتر گردد.
همسریابی:
همانطور که در رسانههای عمومی بارها تذکر داده شده، باید مراقب سوء استفادهها باشید. اگر صرف معرفی باشد و آشنایی با رعایت حدود شرعی باشد، چه فرقی دارد که همسایه یا خویشان معرفی کنند یا یک مرکز رسمی در فضای مجازی؟ اما اگر به این بهانه ارتباط نامشروعی، از رفیقبازی گرفته تا ... رخ دهد، خب معلوم است که حرام است.
حتی برخی فکر میکنند اگر طرف نامزد شد، یا مثلاً قصد ازدواج بود، دیگر هر حرامی حلال میشود، اما این خطاست. تا وقتی زن و مرد به واسطه عقد ازدواج محرم نشوند، عین دو تا نامحرم هستند، هر چند که سالها عاشق و نامزد یک دیگر باشند و قصد ازدواج داشته باشند.
- تعداد بازدید : 1262
- 11 دی 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون