ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: آیا به ذهن خطور میکند که آموزههای قرآن کریم، اهل عصمت علیهمالسلام و سیره آنها شرک باشد؟! پس توحید چیست؟!
مراقب باشیم که مانند این وهابیها و تفکیریها، زود خودمان و به ویژه دیگران را به هر بهانهای متهم به «شرک» ننماییم. این اتهام سنگینی است و عواقب سختی در دنیا (چنان چه شاهدیم) و در آخرت دارد. ریشه تفکری وهابیت انگلیسی که به بروز و ظهور تکفیری، سلفی، داعشی ... و مجاز شمردن قتل عام مسلمین انجامیده است، همین "مشرک" نامیدن همگان میباشد.
حتی معلوم نیست کسی که مرتکب کبیرهای شده باشد، "مشرک" قلمداد گردد و حتی کسی که دچار شک و شبهه شده است. به نقل از مرحوم آیتالله طالقانی رحمة الله علیه: کسی مضطرب و نگران به امام صادق علیهاسلام عرض کرد: هلاک شدم! پرسیدند: چرا؟ گفت: شک کردم! پرسیدند: به چه؟ گفت: به خودِ خدا! فرمود: «الله اکبر، هذا اول الیقین»، یعنی الله اکبر، این (تازه) اولین یقین است.
آیهی مورد سؤال و ترجمه آن به شرح ذیل است:
«أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ» (الزّمر، 3)
حال اجازه دهید برای توضیح به زبان ساده (إن شاء الله) فراز به فراز پیش برویم:
الف - «أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ - آگاه باش كه دين خالص تنها براى خداست»؛ یعنی خدا فقط بندگی خالص برای خود را میپذیرد. به عنوان مثال: اگر کسی برای ریا یا عادت نماز خواند، شاید نمازش صحیح باشد، اما مقبول نیست. یا برای خودنمایی و یا دل خودش صدقه داد، صحیح است، اما مقبول نیست. یا اگر برای رژیم غذایی روزه گرفت، مقبول نیست، حتی اگر شراکتی بین خدا و دیگر اهداف قایل شد، مقبول نیست. همین طور است سایر امور، از ازدواج و تجارت گرفته تا جنگ و صلح. چون همه باید طبق اوامر الهی به قصد قرب او باشد تا بندگی و عبادت محسوب گردد. عبادت تنها نماز و روزه و حج نیست، بلکه هر کاری برای خدا عبادت خالصانهی اوست.
ب - «وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء - و كسانى هم كه به جاى (بدون) خدا اوليايى مىگيرند»؛ ولایت به دوستیِ نزدیک و توأم به سرپرستی اطلاق میشود. انسان ذاتاً فقیر و محتاج است و گریزی از "ولایت = ولی گرفتن" ندارد. چنان که گریزی از پرستش ندارد. حال اگر معبود و ولیّ حقیقی را نشناخت یا نپذیرفت، حتماً به سراغ معبودها و اولیای کاذب میرود.
از این رو، خداوند متعال در آیات متعدد تعلیم کرده است که اولاً خود "ولیّ مؤمنین" است – ثانیاً کسانی که از ناحیه او به عنوان "ولی – جمع اولیاء" در نظام تکوین و تشریع معرفی شدهاند باید "ولی" شناخته شوند و تبعیت شوند، و ثالثاً هر کسی نباید از جانب خود "ولی" بتراشد و یا ولایت هر کسی که مدعی شد را گردن نهد. بلکه باید "ولایت الهی"، در سلسله مراتب خود باشد.
ج - «مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى – منطقشان اين است كه ما آنها را بدين منظور مىپرستيم كه قدمى به سوى خدا نزديكمان كنند»؛ یعنی وقتی به آنها اعتراض میشود که چرا با دست خود برای خدا "ولی و اولیاء" میتراشید و به غیر آن چه او فرموده عمل میکنید؟ توجیه میکنند که ما آنها را برای تقرب به خدا میپرستیم.
د – «إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ - به درستى كه خدا در بين آنان در خصوص آنچه مورد اختلافشان است حكم مىكند. به درستى خدا كسى را كه دروغگو و كفران پيشه است هدايت نمىكند»
تشیع و شیعه:
حال دقت کنیم که کدام فراز این آیه، مربوط به تشیع و اعتقادات شیعه میباشد؟
*- آیا شیعه قبول ندارد که "دین / در اعتقاد و عمل" باید خالصاً و مخلصاً برای خدا باشد؟
*- آیا خداوند متعال فرموده که به هیچ وجه "ولی یا اولیاء" نداشته باشید؟ پس این همه آیه برای معرفی اولیاء الله برای چه آمده است؟ یا آن که فرموده: "من دون الله" ولی و سرپرست نگیرید، یعنی از جانب خود ولایت نسازید؟ نه مجسمه بسازید و بگویید این شفیع بین ما و خداست؛ نه با رأی خود برای او "ولیّ الله" تعیین کنید. خودش تعیین میکند.
*- آیا شیعیان اولیای الهی را به جای خدا گذشتهاند؟
*- آیا شیعیان اولیای خدا را میپرستند که مصداق «نَعْبُدُهُمْ» باشند؟ میان مسلمانان واقعی شیعه یا سنّی، چه کسانی تا به حال اهل عصمت علیهمالسلام را پرستیدهاند؟!
بهانه:
پس دقت کنید که همه بهانه برای نفی "توسل و شفاعت" است، که آن هم طبق آیات صریح قرآن کریم و احادیث منقول در منابع معتبر شیعه و سنّی میباشد و نظام خلقت نیز چارهای از آن نیست. اگر کسی توانست، یک جرعه آب بدون وسیله بنوشد – اگر خدا فیضی را بدون وسیله به کسی افاضه کرد، او برود بدون وسیله از خدا کسب فیض کند. خداوند فرمود: اول رسول و به همراه او کتاب و میزان؛ یک عده میگویند: خیر، فقط کتاب، آن هم به تفسیر و تعلیم خودمان!
خداوند متعال فرمود که جهت تقرب به او وسیله بجویید - و فرمود: از جانب خود برای تقرب به خدا وسیله نسازید – و با مترادف قرار دادن اطاعت خود با اطاعت از رسول و اولی الامر (اولیا)، فرمود: از آنها اطاعت و تبعیت کنید – فرمود: این پیامبر واسطه و وسیله افاضه فیض و رحمت من به عالمیان است (رحمة للعالمین) – به پیامبرش فرمود برای کسانی که نزد تو آمده و از خدا طلب مغفرت میکنند، شفاعت کن و تو نیز برایشان استغفار کن – فرمود: از صبر و صلاة استعانت بجویید و ...؛ آیا اینها یعنی اتخاذ «اولیاء من دون الله» و یعنی پرستش آنها؟! یا یعنی اطاعت امر خدا و بندگی و عبادت او، چنان چه خود رهنمود و امر فرموده است؟!
مرتبط:
مشابه این سؤال یا شبهه، به اشکال متفاوت بسیار مطرح شده و در پاسخ مباحث بسیاری مطرح و درج گردیده است که برخی از آنها به صورت لینک ایفاد میگردد:
*- (عین سؤال فوق) - یکی از برادران اهل سنّت، برای رد توسل، به آیه 3 از سوره الزمر (أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء) استناد میکند؟
*- آیا توسل در منابع اهل سنت نیز مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است؟ حجت و دلیل عقلی، استنادی از قرآن کریم و روایاتی مورد قبول برادران اهل سنت میخواهم.
*- آیا «توکل» مهمتر است یا «توسل» - وقتی خدا هست و میتوانیم به او توکل کنیم، چرا باید به دیگری توسل نماییم؟
*- چرا توسل؟ مگر خداوند نفرمود: «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ». توسل و واسطه قرار دادن یعنی از کسی بخواهیم پیغام ما را به خدا برساند، مگر او سمیع نیست؟!
*- شفاعت را برای ما جوانان به زبان ساده توضیح دهید و چرا اهل سنّت میگویند شرک است، اما تشیع به شدت به آن اعتقاد دارد؟
*- در قرآن کریم به صراحت آمده که چرا بتان را شفیع قرار میدهید؟ تصریح نموده که «قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جِمِیعاً»، و فرموده خدا به شفیع نیاز ندارد و ... – این آیات فکر را در خصوص شفاعت طلبی از ائمه علیهم السلام مشغول کرده است؟
*- آیا ائمه از خدا مهربانترند که خدا نبخشد و ائمه ببخشند؟ 2- اگر نتیجه عمل عینیت خود عمل است پس چگونه با شفاعت، آتش گناه به پاداش بهشت تبدیل میشود، شفاعت که نمیتواند عمل را برگرداندنتیجه را تغییر میدهد.
کلمات کلیدی:
قرآن ولایت (امام علی) سوره زمر