فقر - تکليف فرد مسلمان در برخورد با فقيران چه رو بزنند چه رو نزنند چيست؟ يعنی با توجه به زياد بودن تعداد معتادان و کلاهبرداریها. در خيابان برخی دنبال ديدن زيبايیها در ويترينها هستيم و برخی در جستجوی روزیها از درون سطلهای زباله؟ (دکترای بهداشت)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: متأسفانه باید اذعان کنیم، به رغم آن که ملّت ما به واسطه فرهنگ شیعی، اسلامی و ایرانی، بیشترین توجهات و بخششها را دارند، اما از آن چه باید دانسته و عمل شود، فاصله زیادی دارند.
مسئله فقر و فقر زدایی (به هر شکل و به هر میزان)، موضوعی حیاتی و جامعی است که در این بحث به سه بخش تقسیم میگردد:
الف – آموزههای اسلام و تکالیف دینی؛ آموزههای دینی و احکام الهی، چنان جامع و کامل است که به نظر میرسد حتی اگر به نیمی از آن درست توجه و عمل شود، دست کم در این مملکت نه فقیری باقی میماند و نه یتیمی به شیرخوارگاه یا بهزیستی سپرده میشود، نه کسی بابت بدهی به زندان میافتد و نه عدهای در سطل زباله به دنبال چیزی برای خوردن یا جمعآوری و فروختن میگردد.
مسکین: از مجموع آیات و روایات میفهمیم که آموزهها بر "مسکین" دلالت دارد، نه فقیر به معنای "گدا" – مسکین انسان زمینخورده است، انسان محترم و گرفتار شده است (آبرومندی است که چه بسا ظاهرش بسیار مناسب هم باشد)؛ و شاید هیچ گاه رو نیاندازد و چیزی نخواهد؛ اما هر کسی باید در اموالش "حق مسکین" را کنار بگذارد. یعنی این حق اوست و نه لطف کسی که میبخشد. خویشاوندان تنگ دست و گرفتار در درجه اول و سپس مسکین، سائل، اسیر، در راه مانده، نیازمند (به ازدواج، معالجه، تحصیل و ...) همه را شامل میشود. اینها همه حقی در اموال دارند که حتی تصریح نمود که نظر کردن به "وجهه الله" منوط به ادای این "حق" است.
«فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (الرّوم، 38)
ترجمه: پس حق خويشاوند و تنگدست و در راه مانده را ادا كن. اين [انفاق] براى كسانى كه خواهان خشنودى خدا (نظر به وجههالله) هستند بهتر است، و چنين كسانى رستگارند.
یتیم: اگر هر توانمندی فقط به یتیمان خویشان خود نظر مینمود و انجام وظیفه میکرد، دیگر هیچ یتیمی در جامعه باقی نمیماند. فرمود: «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ - پس، يتيم را خوار مدار و مران / الضحی، 9».
سائل: سائل کسی است که درخواست کمک میکند. البته گدایی و تکدیگری که به باندها و شبکههای گسترده برای تحریک عواطف و فریب مردم مبدل شده و هر یک نفرشان ماهانه سه تا پنج میلیون درآمد دارند، متفاوت است.
فرمود: «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ - و با سائل خشونت مكن و مران»، در آیه دیگری تصریح دارد که اگر چیزی نداری یا نمیدهی نیز رو ترش نکن. امیرالمؤمنین، امام علی علیهالسلام میفرمایند: «لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِيلِ فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ – از بخشش ولو کم شرمنده مباش که محروم کردن سائل از آن بیبهاتر است – حکمت 69»
میزان بخشش: در حد و حدود بخشش نیز میفرماید: نه آنقدر دستت را باز کن که چیزی نماند و نه چنان ببند که چیزی نچکد.
«وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا» (الإسراء، 9)
ترجمه: نه دستت را [به خسّت] به گردن خويش ببند و نه [به سخاوت] يكباره بگشاى كه ملامت زده و حسرت خورده بمانى.
و خلاصه آن که آموزههای اسلامی در قرآن کریم و احادیث و روایات بسیار گسترده جامع است.
ب – حکومت (مجلس و دولت) – فقرزدایی در اصل وظیفه حکومت (مجلس و دولت) است، چرا که از سویی اموال مردم و کشور (بیتالمال) را در اختیار دارد، از سوی دیگر برنامهنویسی و تخصیص بودجه و تصویب قوانین را بر عهده دارد و از سوی دیگر ساختار اجرایی و دستگاههای عامل و ناظر را برخوردار میباشد.
این دولت (مجموعه ساختار حکومتی) است که باید تلاش کند مستضعف باقی نماند، باید تلاش کند که باندهای تکدیگری چهره عمومی را خراب نکنند و موجب تحریک عواطف و نیز تشکیل باندهای مافیایی گدایی نشوند، باید تلاش کند که یک عده اجیر نشوند تا به این شکل و شمایل، سطلهای زباله را بگردند و برای کارخانجات بازیافت، اقلام فلزی یا نایلونی را جمعآوری کنند و... . از این رو تأکید شده که اموال خود را (چه شخصی و چه عمومی) در اختیار نادان، سفیه و احمق قرار ندهید: «وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ ... / النساء، 5» - پس حکومت (مجلس و دولت) نیز باید با درایت چرخ اقتصاد مملکت را بچرخانند، نه با نادانی، حماقت و سفاهت.
ج – فرهنگ و عملکرد مردم؛ رشد، سلامت و رفاه آحاد مردم به هم پیوسته است، نه تنها در یک خانواده، یک شهر یا حتی یک کشور، بلکه در سرتاسر یک جامعه و بالاخره کل جهان. از این رو وظایف مردم نیز بسیار گسترده، دقیق و جامع تبیین شده است.
شاید بتوان گفت که از اولاترین اصولی که مردم باید رعایت کنند، مقتصد بودن است (وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ / لقمان، 19) – اقتصاد یعنی میانهوری که تولید و توزیع و مصرف، و نیز سرمایهاندوزی، هزینه و بخشش و ... همه را شامل میگردد.
اصل بعدی، خودداری از اسراف است؛ چرا اسراف در مصارف ما به مراتب بیش از برخی از ملتهایی است که اعتقادی هم به خدا و معاد ندارند، در حالی که مسلمان میداند و باور دارد که خدایش مسرفین را دوست ندارد:
«يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» (الأعراف، 31)
ترجمه: اى فرزندان آدم، در وقت هر نماز و در هر مسجدى آرايش و زينتتان را (به تناسب آن عمل و محل) برگيريد، و از (همه خوراكىهاى حلال خداوند) بخوريد و بياشاميد ولى اسراف نكنيد، كه او اسرافكنندگان را دوست ندارد.
اصل بعدی آن که هر کسی باید خود را متخلق به "اخلاق الله" نماید و تجلی اسمای او باشد، پس باید خسّت، بخل، تفاخر، دنیازدگی و این صفات رذیله را از خود دور کند و مظهر جود، کرم، سخاوت، رأفت، تعقل و تدبر باشد.
وُسع مالی، ثروت، لذت و تفریح، رفاه، گردش و دیدن زیباییهای طبیعت و زندگی ... نه تنها اشکال ندارد، بلکه خوب و حتی لازمه زندگی است؛ منتهی حرص و حسرت اشکال دارد، تجملگرایی اشکال دارد، خودنگری و خودپرستی و بالتبع بخل و خسّت اشکال دارد، ندیدن دیگران اشکال دارد، اسراف و تبذیر و بیبصیرتی در هر امری اشکال دارد.
برخی صدها هزار یا میلیونها تومان اسراف دارند، بعد هزار تومان یا دو هزار تومان به یک متکدی خیابانی میدهند و گمان میکنند که در اوج شرف انسانی قرار گرفتهاند! و اگر اعتقادی هم داشته باشند، گمان میکنند که با این خیر، مستقیم به بهشت میروند.
- تعداد بازدید : 2276
- 30 بهمن 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون