جاعلین حدیث: شبکه وصال کتابی در رد اتهامات بر ابوهریره نشان داده است؛ جواب ما شیعیان در این مورد جه می باشد
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: قبل از آن که پاسخ ادعاهای وهابیها در شبکههایی چون وصال را بدهیم، باید پاسخ عقل و خداوند متعال را بدهیم که ما چه ضرورت و نیازی داریم که خود را سیبل و هدف دشمنان اسلام و مسلمین (اعم از شیعه و سنی) قرار دهیم، ذهنمان را مخاطب یاوهها کنیم و بعد که فکر و ذهن و قلبمان مسموم و مجروح شد، دنبال مداوا بگردیم؟!
بعد از خود بپرسیم: آیا حیف عمر شریف و کوتاه و وقت عزیز و فکر بلند نیست که وقت بگذاریم و پاسخ هر چه میگویند را بدهیم و خودمان را با کلمهای تحت عنوان (پاسخ شیعه) توجیه و اقناع کنیم؟ این که بازی کردن در زمین آنها و منفعل شدن آنهاست.
الف – پاسخ اول شیعه این است که حدیث یعنی نقل قول از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله؛ و چه در میان تشیع و چه تسنن، قبول نقل از ایشان، قواعد و اصولی دارد. پس اگر شما نقل قول از امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین، امام سجاد و به قول حوزویها "قال الباقر و قال الصادق" علیهم السلام را رها میکنید و نقل قولهای کسی که حتی عمر و عایشه نیز او را قبول نداشتند را موثق میدانید، هر چند که با عقل و وحی که دو شاخصه اصلی و اولی میباشد، منافات داشته باشد؛ و حرص دارید که در یک شبکه عمومی او را تبلیغ کنید، پس مشکلی جدی در خود شما وجود دارد، حال ابوهریره هر که میخواهد باشد.
ب – پاسخ شیعه این است که حالا شما یک کتاب مجهول الهویه را مثل خیمهشب بازی نشان دادید و گفتید در این کتاب چنین آمده، چنان که گویا هر چه در آن نوشته شده، وحی منزل و صحیح میباشد، خب این به ما چه ربطی دارد؟ آن نویسنده نیز کسی بوده مثل خود شما. یا بیسواد و متعصب، با مریض و مغرض و یا همهی گزینهها.
پس شما کما فی السابق به همان "قال ابوهریره" استناد و عمل کنید و ما به قال الباقر و الصادق و قال المعصوم علیهم السلام ایمان آورده و عمل میکنیم. و البته توصیه میکنیم کمی هم در کتب معتبر روایی و حدیثی اکابر اهل سنت مطالعه کنید.
ج – شیعه میگوید: لازم نیست که نظرات تشیع را راجع به ابوهریره بدانید، بروید با خودتان و نظرات بزرگانتان کنار بیایید. ابوهریره مشکل شماست و نه ما.
ج/1 - بخاری در صحیح خود آورده است: ابوهریره گفت: پیامبر (ص) فرمود: بهترین صدقه آن است که ثروتی بر جای بگذارد و دست بالا بهتر از دست پایین است و باید از افراد زیر نظر خود آغاز کنی .
زن میگوید: یا به من نان بده یا مرا طلاق گوی. و برده میگوید: مرانان بده و به کارگیر و فرزند میگوید: به من غذا بده مرا به که وا میگذاری؟ گفتند: ای ابوهریره ! این را از پیامبر (ص) شنیدی؟! گفت : نه این از کیسه ابوهریره بود. (بوریه، محمود؛ ابوهریره، مصر، دارالمعارف، چاپ سوم، ص50،51)
ج/2 - ابوهریره به اندازهای حدیث از پیامبر (ص) روایت کرد که عمر بن خطاب با تازیانه خود او را زد و به او گفت : بسیار روایت نقل میکنی و سزاوار آن هستی که بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) دروغ ببندی؛ زیرا روایتی نقل کرده بود که خدا آسمان و زمین را آفرید و شمرده دید هفت روز شده است؛ چون عمر شنید او را خواند و گفت که آن حدیث را دوباره برایش بخواند وقتی دوباره خواند، عمر نیز دوباره او را زد و گفت : خدا میگوید درشش روز و تو میگویی در هفت روز ؟
ابوهریره گفت شاید آن را از کعب الاحبار شنیده باشم. عمر گفت: تا وقتی نتوانستهای میان روایات پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) و احادیث کعب الاحبار فرق بگذاری پس حدیث نقل نکن. (عسقلانی، ابن حجر؛ اصابة، بیروت، دارالجیل، 1412، چاپ اوّل، ج1، ص426)
ج/3 - پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه وآله به ابوهریره فرمود: برو و هر كس را دیدى كه گواهى به یگانگى خداوند مى دهد و از دل به خدا ایمان دارد، به وى مژده بهشت بده.
قبل از همه، عمر به او برخورد و پرسید موضوع چیست؟
ابوهریره گفت: پیغمبر چنین مأموریتى به من داده است.
ابوهریره مىگوید: عمر با مشت چنان به سینهام كوفت كه با اسفل به زمین خوردم! سپس گفت: اى ابوهریره برگرد. من نزد پیغمبر برگشتم و گریستم. سپس عمر نیز خدمت پیغمبر آمد.
حضرت فرمود: ابوهریره! چرا گریه مىكنى؟
گفتم: موضوعى را كه فرمودى به عمر گفتم، ولى او چنان به سینهام كوفت كه با اسفل به زمین خوردم.
پیغمبر صلّى اللّه علیه وآله فرمود: عمر! چرا چنین كردى؟
عمر گفت: یا رسول اللّه! آیا تو به ابوهریره چنین دستورى دادهاى؟
پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه وآله فرمود: آرى.
گفت: نه! این كار را نكن! چون من مىترسم كه مردم به اتكاى آن، دست از عمل بردارند.
پیغمبر صلّى اللّه علیه وآله فرمود: بگذار بردارند!
منابع:
صحیح مسلم ج 1 / 44، الغدیر ج 6 / 176، سیرة عمر لابن الجوزى ص 38، شرح ابن أبى الحدید ج 3 / 108 و 116 ط 1، فتح الباری ج 1 / 184، الطرائف لابن طاوس ج 2 / 437 عن الجمع بین الصحیحین.
حال این حدیث اگر جعل ابوهریره است که جاعل بودن ابوهریره را نشان میدهد و اگر صحیح است که نشان از عدم پیروی عمر از رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله دارد که حتی جرأت میکند به ایشان بگوید که این کار را نکن!!!
پس پاسخ شیعه و هر مسلمان عاقلی این است که عمر شریف است و وقت تنگ و دشمن بسیار. ما باید وقت خود را صرف خداشناسی، قرآن شناسی، ولایت شناسی، امام شناسی و دشمن شناسی و منافق شناسی کنیم؛ نه این مشکل شما و بزرگان و علمایتان را با ابوهریره و امثال او حل کنیم.
- تعداد بازدید : 2026
- 5 اسفند 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن