ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: ابتدا به دو نکتهی بسیار مهم توجه فرمایید تا کار تحقیق، مطالعه، سؤال و جویایی پاسخ و بالاخره درک درست مفاهیم (چه قرآنی و چه غیر قرآنی) آسانتر، سریعتر، صحیحتر و مفیدتر واقع شود.
اول آن که قبل از هر چیز ببینید آیا صورت مسئله درست است؟ مثلاً میگویند: چرا پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله چنین فرمودند یا امیرالمؤمنین علیهالسلام چنان کردند و ...؟ خب اول باید دید که واقع چنین فرمودهاند و چنان کردهاند که اکنون میپرسیم چرا؟ یا در همین سؤال فوق، اول باید ببینیم که آیا در قرآن کریم سخنی از عشق و اشتغال و کشاورزی آمده یا نیامده؟ اگر نیامده بود بپرسیم چرا نیامده است؟
دوم آن که یکی از خطاترین روشهای تلاوت و تدبر در قرآن کریم و هم چنین احادیث اهل عصمت علیهم السلام، دنبال "کلمه" گشتن است، آن هم حتماً همان کلمه و به همان معنایی که ما در محاورهی خودمان به کار میبریم. درست است که امکانات دیجیتالی یا اینترنتی امروز سبب سهولت در جستجوی آیات از طریق درج یک کلمه میباشد، اما این فقط برای یافتن است، ولی اولاً باید لفظ قرآنی موضوع مورد نظر را دانست و سپس باید متن را مورد مطالعه قرار داد. شما در هر جستجوی قرآنی کلمه "عشق" را درج کنید، آیهای نمییابید، اما کلمه یا مصدر "حُبّ" را درج کنید، دهها آیه مییابید.
عشق:
واژه "عشق" را در احادیث نیز به جز چند نمونه انگشتشمار (شاید چهار مورد) نمییابید. چرا که "عشق" و "مودت" یا دوستی و "ولایت"، همه مراتب و جلوههای اصل "محبت" هستند.
*- حیوان بر اساس غریزهی "شهوت و غضب" حرکت میکند [مثل این که برای شهوت شکم یا ترس از جان آشیانه میسازد یا حمله میکند] – انسان در بُعد نفسانی شهوت و غضب دارد، اما چون روح دارد، قلب دارد، عاقل و مختار است، بر اساس "حب و بغض" حرکت میکند.
*- انسان با علم میشناسد، با عقل معرفت یافته و تشخیص میدهد، اما الزاماً در جهت "معروف و معقول" (شناخته شده و عقلانیت) حرکت نمیکند، بلکه یقیناً در جهت "محبوب" حرکت میکند و از "مغبوض" فاصله (برائت) میجوید. خواه محبوبش حق باشد یا باطل – باقی باشد یا فانی. لذا امام صادق علیه السلام فرمودند که "دین، چیزی جز حب و بغض نیست – حب لله و بغض لله".
*- در قرآن کریم صدها آیه در اثبات عقلی توحید و معاد و نبوت وجود دارد، اما آن جایی که میخواهد دستور حرکت به سمت هدف «الیه راجعون» دهد، نمیفرماید: حالا که شناختید بیایید، چون انسان اگر دوست نداشته باشد، نمیآید، لذا میفرماید: اگر خدا دوست دارید بیایید. اینجا دیگر سخن از بهشت هم نیست، چرا که پاسخ و اجر محبت، محبت متقابل است.
«قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (آلعمران، 31)
ترجمه: بگو: اگر خدا را دوست مىداريد پس پيروى از من كنيد تا خدا نيز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشايد، و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
هم چنین در نقطه مقابل نیز میفرماید که کفر و شرک و معصیت و بستن راه هدایت مردم به سمت خدا نیز به خاطر محبت است، منتهی محبت دنیا:
«الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا أُوْلَـئِكَ فِي ضَلاَلٍ بَعِيدٍ» (ابراهیم علیه السلام، 3)
ترجمه: همانها كه زندگى دنيا را دوست دارند و بر آخرت ترجيح مىدهند و (مردم را) از راه خدا بازمىدارند و آن را كج و منحرف مىطلبند (قوانين آن را منحرف معرفى مىكنند و مردم را از آن منحرف مىسازند) آنان در گمراهى دور و درازى هستند.
اشتغال:
اشتغال در لغت یعنی پرداختن به کاری که انسان را ببندد و از امور دیگر باز دارد. چنان حتی به کار ذهنی نیز "اشتغال ذهنی" میگویند. پس در ادبیات قرآنی به همان معنای "مشغولیت – سرگرم شدن – درگیر شدن و ..." به کار میرود و نه به معنای کسب و کار. چنان چه میفرماید: کسب و کار و خانواده و سایر امور دنیایی آنها را "مشغول" کرده است و مثلاً سبب شده تا از جهاد باز بمانند، یا دست کم چنین بهانههایی میآورند:
«سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ لَكُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا» (الفتح، 11)
ترجمه: به زودى بازنهادهشدگان از باديهنشينان عرب (كه در حديبيه با تو شركت نكردند) به تو خواهند گفت: (محافظت) اموال و كسان ما، ما را مشغول كرد، پس براى ما آمرزش طلب. آنها به زبانهايشان چيزى را مىگويند كه در دلهايشان نيست بگو: اگر خدا بر شما ضررى اراده كند يا نفعى بخواهد چه كسى است كه در برابر خداوند مالك چيزى باشد (و از اراده او جلوگيرى نمايد)؟ بلكه خداوند همواره (از ازل) به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
کسب و کار:
اما ما در اصطلاح خودمان به کسب و کار "اشتغال" میگوییم، رونق یا رکود بازار کار را تحت عنوان "فرصتهای شغلی" مطالعه میکنیم، خب این یک غلط مصطلح است و دلیل نیست که قرآن کریم که کلامالله است نیز همین واژه را به همین معنای ما بکار ببرد.
اما در خصوص کسب و کار، آیات و احکام بسیاری وجود دارد. دهها آیه در خصوص اصل کار و تلاش، فقر، ثروت، انفال، انفاق، مالیاتها (انواع زکات)، اسباب و علل گشایش در رزق و یا تنگی و فقر ...، به اضافه دستورات اخلاقی برای متکی، دلبسته، مغرور، وابسته و سرسپرده نشدن مال آمده است. یک جا میفرماید: در نیمروز جمعه کسب و کار را رها کنید و به نماز جمعه بروید، سپس میفرماید پس از نماز منتشر شوید و به دنبال کار بروید و فیض الهی را طلب کنید و چند آیه به بحث ریشهای تجارت (مادی و معنوی) تصریح دارد ... و به طور کلی "اقتصاد" در قرآن نیز مانند سایر امور و شئون زندگی و فردی و اجتماعی، کاملترین است.
کشاورزی:
کشاورزی نیز نامهای متفاوتی دارد که از جمله آنها در بین ما نیز رایج است، "زراعت" میباشد. چندین آیه در سوره مبارکه "الواقعه" به زراعت، درختکاری، آبیاری و ... تصریح دارد، منتهی نه مثل یک کتاب آموزش کشاورزی که مثلاً بگوید: به چه خاکی چه مقدار کود بدهید، یا چگونه شخم بزنید، یا فصل کاشت و برداشت هر زراعتی چه زمانی است، یا چه گیاهی را کِی و چگونه حرث کنید؛ بلکه بگونهی هدایتی. مثل:
«أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ * أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ * لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ ... » (الواقعه، 63 – 65)
ترجمه: آيا آنچه را كشت مىكنيد ملاحظه كردهايد * آيا شما آن را مىرويانيد يا ما رويانندهايم * اگر بخواهيم قطعاً خاشاكش مىگردانيم، پس در افسوس [و تعجّب] مىافتيد.
دامپروری و لبنیات، زراعت (باغبانی) و زنبورداری:
«وَإِنَّ لَكُمْ فِي الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِينَ» (النّحل، 66)
ترجمه: و در دامها قطعا براى شما عبرتى است از آنچه در [لابلاى] شكم آنهاست از ميان سرگين و خون، شيرى ناب به شما مىنوشانيم كه براى نوشندگان گواراست.
«وَمِن ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (همان، 67)
ترجمه: و از ميوههاى درختان خرما و انگور مايعاتى مستىآور (ناپاك) و نيز روزيى نيكو و پاك برمىگيريد. حقّا كه در اين (رويش و محصول و منافع) نشانهاى است (از قدرت و حكمت خدا) براى گروهى كه عقل خود را به كار مىبرند.
«وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ * ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (همان، 68 و 69)
ترجمه: و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [الهام غريزى] كرد كه از پارهاى كوهها و از برخى درختان و از آنچه داربست [و چفتهسازى] مىكنند، خانههايى براى خود درست كن * سپس از همه ميوهها (و شيره درختان و گياهان) بخور، آن گاه راههاى (غريزى) پروردگارت را (در تبديل مواد اوليه به عسل) به رامى و انقياد بپوى و در رفت و آمد بين خانه و محل ثمره، راههاى الهامى خدا را بدون آزار احدى بپيماى. از درون شكم آنها مواد قابل آشاميدن رنگارنگى بيرون مىآيد كه در آن براى مردم شفاست. حقّا كه در اين (فن شربت و داروسازى و در كيفيت زندگى سازنده آن) نشانهاى است براى گروهى كه مىانديشند.
کلمات کلیدی:
قرآن