ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: به شخصی به نام «حسن آقامیری» و امثال وی که از سخیف بودن گفتارهایشان، میزان علوم و هم چنین اهداف و اغراضشان در ایجاد اعوجاج فکری در عقاید مردم پیداست کاری نداریم، و البته از این که تا کسی سخنان غلطی میگوید، مشهور میشود نیز تعجب نمیکنیم و به اصل بحث میپردازیم. منتهی جای تأسف است که چرا یک عده که به هیچ وجهی حوصله ندارند دو تا کتاب بخوانند یا یک سخنرانی خوب از یک عالم فرهیخته بشنوند، تا میفهمند کسی انحراف فکری و خرفها من درآوردی به نام اسلام دارد، زود دورش جمع میشوند!
الف – بله، اصول دین تحقیقی است، یعنی تقلید در آن جایز نیست. خب یعنی چه؟ یعنی کسی نمیتواند بگوید که چون پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، یا پدرم، یا محیطم گفتهاند که خدا و معادی هست، من هم میگویم هست. بلکه هر کسی باید تفکر و تعقل نماید و متناسب با عقل و علم خود به این حقایق برسد، تا بشود به آن ایمان بیاورد. وگرنه حتی اگر درس هم بخواند، طلبه و روحانی هم بشود، ممکن است چون تعقل ندارد، چون بندهی هوای نفس است و باوری ندارد، هر چیزی را هم به نام اسلام و قرآن بگوید، چه رسد به بقیه.
ب – پس خداوند متعال فرمود که در خصوص حقایق عالم هستی - در خصوص مبدأ و معاد - در خصوص حقانیت نبوت و وحی – در مورد حقانیت و ضرورت ولایت و امامت، تفکر کنید، تعمق کنید، مطالعه کنید، بیاندیشید، کسب علم و دانش کنید، بشناسید و باور کنید؛ اما نفرمود که بروید تخیل کنید و برای خودتان مثل فیلمهای فضایی یا هندی، داستان بسازید و هر چه دلتان خواست بگویید و نتیجه بگیرید که این شناخت من است و طبیعی است اگر با شناخت شما متفاوت باشد.
ج – این خداسازیها و معادسازیهای تصوری که سابقهی دیرینهای دارد. بشری که بندهی هوای نفسش شده است، دوست دارد خدایی داشته باشد که خودش آن را ساخته و معادش نیز بگونهای باشد که خودش آن را تصور و ترسیم میکند، تا بتواند ضمن بندگی نفس به جای بندگی و اطاعت خدا، دل خودش را خوش کند که نه باید و نبایدی هست و نه عذاب و جهنمی. یا دست کم این طور که خبر آمده و گفته شده نیست، بلکه در نهایت اینطور است که من گمان میکنم!
د – حیطهی عقل کجاست و چه چیزی را میشناسد؟ حالا فرض کنید که تمامی حکما و فلاسفه و عقلا، دور هم جمع شدهاند تا معادشناسی کنند، خب چه چیزی را میتوانند به قوه عاقله بشناسند؟
آیا عقل آنها، چون به خدای حکیم پیبُرد، میتواند به "حقیقت و ضرورت" معاد، حساب و کتاب، پاداش و عقاب نیز پیببرد، یا به "اخبارش" هم واقف میگردد؟! مثلاً عقل میفهمد که باید پاداشی باشد، باید راحت و سعادتی باشد و نام جایگاهش را نیز بهشت میگذارد (که البته این نامگذاری کار عقل نیست)، اما از کجا میفهمد که حالا این محاکمه چگونه است و این بهشت چه اوصافی دارد و پاداش چگونه خواهد بود، یا همینطور عذاب و جایگاه آن به نام جهنم چگونه است؟!
ﻫ – عقل، پس از شناخت توحید، میفهمد که چون خدا علیم و حکیم است و عالم هستی را بیهوده و عبث نیافریده است، پس هدایت میکند؛ چه تکوینی (در خلقت) و چه تشریعی (در قانونگزاری). پس عقل میفهمد که وجود پیامبران و وحی به آنان ضرورت اجتناب ناپذیر است، اما چگونه میتواند بفهمد که قوانین چیست و کدام است؟ به حکم عقل میشود به وجوب و ضرورت اطاعت پروردگار پیبرد، اما چگونه میتوان به ضرورت نماز و کیفیت آن، روزه و چگونگی آن، عقد و ازدواج و قوانین آن، ارث و جهاد و هزاران هزار حکم دیگر در شئون متفاوت زندگی فردی و اجتماعی پیبرد؟!
و – پس وقتی عقل به ضرورت وحی پیبرد، بی عقلی است اگر کسی در خصوص آن چه وحی تصریح دارد، خیالپردازی کند، نظریات مغایر با وحی بدهد و نامش را نیز "اصول دین تحقیقی" بگذارد و بدون هیچ دلیل عقلی و نقلی، نظر دهد و بگوید: این شناخت من است و با شما تفاوت دارد.
اگر قرار بود هر کسی در هر موردی نظریهپردازی کند، پس چرا دیگر انبیا و وحی آمد؟ مگر معاد به شکل نظریات افراد متفاوت میشود؟ یک معاد است و کم و کیف آن نیز همان است که در وحی آمده است.
حالا خدا بفرماید معاد یعنی بازگشت همه شما؛ یک عده بگویند: خیر یعنی تناسخ – خدا بفرماید: حیات اخروی هست؛ یک عده بگویند: خیر نیست، بلکه هر چه هست همین جاست – خدا بفرماید: پاداش و کیفری (نتیجهای) هست و جایگاههایی چون بهشت و جهنم هست با این توصیفات؛ یک عده با عبا و عمامه یا بدون آن بگویند: خیر، هر گونه که خودت دوستداری تصور کنی، آن شکلی است! بفرماید: هم عذاب آتش هست و هم عذاب ابدی و خلود در جهنم هست؛ یک عده بگویند: خیر نیست... و البته هیچ دلیل عقلی هم برای این ادعاها نداشته باشند و فقط لفاظی کنند. خب چرا انسان باید بپذیرد؟ چرا انسان در دلایل عقلی و نقلی، به خاطر حرافیِ بیمنطق، تشکیک کند؟!
این که دیگر تفکر، تعقل، تعمق، شناخت و ایمان نیست. این بازی کردن و به بازی گرفتن عقل و دین انسانهاست و اتفاقاً خلود در عذاب الهی و جهنم نیز برای همین بازیگرانِ کافر است، حال در هر سلک و لباسی که میخواهند جلوه کنند.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ» (المائده، 57)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، كسانى را كه دين شما را به مسخره و بازى گرفتهاند، چه از آنان كه پيش از شما كتاب (آسمانى) به آنها داده شده و چه از كفّار (ديگر) دوستان و ياوران خود مگيريد، و از خدا پروا كنيد اگر شما مؤمنيد.
«وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْقِلُونَ» (همان، 58)
ترجمه: و چون (مردم را) به سوى نماز بخوانيد، آن را به مسخره و بازى مىگيرند. آن به خاطر اين است كه آنها گروهى هستند كه نمىانديشند.
ز- پس نفرمودهاند: برو برای خودت تخیل و تصور کن و هر چه به ذهنت آمد را حجت قرار بده و هیچ ناراحت نباش که حجت تو چیست؟ هر چه باشد مأجوری! بلکه فرمود که برو تعقل و تفکر کن و حجت خدا بشناس. برو نشانهشناسی کن. در وجود خودت، در زمین و آسمان، در آیات الهی؛ که اگر چنین بصیرت و عقلانیتی به خرج ندهی، حتماً تخیلات نفسانی برایت حجّت عقلی جلوه میکند و به تو نشانیهای دروغین نشان میدهند تا هلاک شوی.
نکته (تذکر خدا):
برخی قرآن و حدیث را نیز فقط برای تحریف کردن آن میخوانند. میخوانند تا آگاه شوند که چه میگوید، تا از همان راه وارد شده و تحریفش کنند! روش منافقین و یهودیهای دشمنان با اسلام چنین است:
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هِادُواْ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَـذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ وَمَن يُرِدِ اللّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللّهِ شَيْئًا أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (المائده، 41)
هان اى رسول! بعضى از افرادى كه قبلا گفته بودند ما ايمان آورديم و سپس به سوى كفر شتافتند تو را اندوهگين نسازد، كه اين اظهارشان زبانى است و دلهايشان ايمان نياورده، و نيز بعضى از آنان كه خود را يهودى مىخوانند و همواره سخن دروغ را مىپذيرند، و افرادى ديگر را كه نزد تو نيامدهاند اطاعت مىكنند، همان توطئهگرانى را كه خود را پنهان كرده و براى عوام هر سخنى را بعد از علم به حقيقتش تحريف مىنمايند، از وجههاى كه دارد بر مىگردانند، و تازه به افراد نامبرده مىگويند: اگر محمد (ص) در پاسخ فلان پرسشهايتان طبق همين آرايى كه ما داريم- يعنى همان مطالب تحريف شده- پاسخ داد قبول كنيد و گر نه زنهار زنهار، كه نزديكش مشويد، خدا مىخواهد آنان را به فتنه خود گرفتار كند، و تو اى رسول براى چنين كسانى در قبال خدا كارى نتوانى كرد، اينان همان كسانند كه خدا نخواسته است دلهايشان را پاك كند، در دنيا خفت و در آخرت عذابى عظيم دارند.
مرتبط:
*- کلیپی از اقای سید حسن آقامیری کوش کردم که میگفت: مثلا این که میگویند به خاطر یه تاره مو که از یک دختر بیرون باشه، اونو کلی عذاب میکنن منطقی نیست. به اهل بیت نمیاد نماینده چنین خدایی باشند! (5 آذر 1393)
*- مسئله بینهایت بودن عذاب (خلود در جهنم)، حتی برای شقیترین انسانها هنوز دغدغه ذهنی من بوده و برایم حل نشده است؟ (8 خرداد 1393)
*- مسئله خلود در عذاب بسیار مورد سوال و شبهه است به نظر میآید، هم مخالف رحمت واسعه خداونده، چون فرمود "ان ربک واسع المغفره - النجم "32 و هم مخالف عدل چون فرمود: "ان الله لا یظلم مثقال ذره". لطفا ابهام زدایی کنید. (21 دی 1393)
*- خداوندی که رئوف و رحیم و مهربانتر از مادر است، چگونه به آتش عذاب میکند؟ و چرا برای گناه در عمر کوتاه عذاب ابدی میکند؟ (13 اردیبهشت 1391)
کلمات کلیدی:
اعتقادی معاد