ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: شاید چون در فارسی به هر دو "سپاسگزاری" گفته میشود، چنین به نظر آید که یک معنا دارند، اما چنین نیست.
شکر:
شکر در لغت به معنای شناخت نعمت و سپاسگزاری از مُنعم است. از این رو "شکر" واقعی که در "شکر" در عمل است و نه در زبان، استفادهی بهینه از نعمات، ضایع نکردن آنها و سپاسگزاری میباشد.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: من خودم "شاکر" هستم؛ یعنی قدر (جایگاه و اندازهی) بندهام را میدانم و عمل و اجر او را نیز ضایع نمینمایم:
«ذَلِكَ الَّذِی یبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَمَن یقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ» (الشّوری، 23)
ترجمه: این است همان كه خدا بندگان خود را بدان بشارت مىدهد، بندگانى كه ایمان آورده اعمال صالح كردند. بگو من از شما در برابر رسالتم مزدى طلب نمىكنم به جز مودت نسبت به اقرباء، و كسى كه حسنهاى به جاى آورد، ما حسنى بر آن حسنه اضافه مىكنیم كه خدا آمرزگار و قدردان است.
بدیهی است که وقتی "شکر نعمت" آورده شد، یعنی نعمت شناخته شد، درست استفاده شد و از مُنعم سپاسگزاری شد، تمامی زمینهها برای ازدیاد آن نعمت فراهم میگردد (مثل کسی که از سرمایهاش درست استفاده کند) – اما اگر نعمت ضایع شد، درست استفاده نشد و مورد سپاسگزاری نیز قرار نگرفت، موجبات انواع عذابها، از گرفتاری و حسرت و پشیمانی گرفته تا دوری از مُنعم و نعماتش را فراهم میسازد؛ لذا فرمود:
«وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ» (ابراهیم علیه السلام، 7)
ترجمه: و آن گاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعاً سپاسگزارى كنید، [نعمت] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نمایید، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.»
و البته انسان اختیار دارد که در قبال مُنعم و نعماتش، شاکر باشد، یا ناشکر (کفران و پوشاندن نعمات):
«إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» (الإنسان، 3)
ترجمه: ما به حقیقت راه (حق و باطل) را به انسان نمودیم (به او عقل دادیم و بر او رسول فرستادیم) حالا خواهد هدایت پذیرد و شكر این نعمت گوید و خواهد آن نعمت را كفران كند.
عمومیت شکر:
شکر عمومیت دارد، چرا که خداوند متعال تمامی نعمات خود را به واسطه میفرستد. نعمت، مال اوست و مُنعم نیز اوست، اما واسطهها را حذف نکرده است. مثلاً علم را با معلم میدهد – وحی را با رسولش صلوات الله علیه و آله میدهد – رزق و روزی را به دست این و آن میدهد – شِفای بیماری را به وسیله دیگران یا داروها میدهد ... و با این چرخش است که انسان رشد مییابد.
از این رو، شکر نعمت و مُنعم را نیز تعمیم بخشید. نه تنها هر نعمتی شکری لازم دارد، بلکه از واسطه و وسیله نیز باید تشکر نمود. این همان چرخه نعمت است. لذا مشهور است که «مَن لَم یَشکُر المَخلوق، لَم یَشکُر الخالِق – کسی که شاکر مخلوق نباشد، شاکر خالق نخواهد بود» و البته درست آن در بیان نورانی امام رضا علیهالسلام به شکل ذیل است:
«مَنْ لَمْ یشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَمْ یشْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ» (عیون عیون اخبار الرضا، 2/24)
ترجمه: هر كس نعمت دهنده از مخلوقان را شكر نگزارد شكر خداوند را بجا نیاورده است.
حمد:
حمد نیز در لغت همان سپاسگزاری معنا شده است، لیکن به مراتب بیش از سپاسگزاری در قلب، عمل، یا بیان است.
حمد، ستایش نیکو و زیبا به قصد تعظیم در برابر نعمت و غیر نعمت میباشد، حال آن که شکر سپاسی است به قصد تعظیم در برابر نعمت انجام میشود.
حمد، سپاس و ستایشی است که با پرستش همراه است، لذا فرمود: «الحَمدلله»، یعنی مخصوص خداست، در حالی که شکر چنین نیست؛ خداوند متعال در مقابل بندگانش شاکر و شکور است و از آنها خواسته شاکر او باشند و نسبت به یک دیگر نیز شاکر باشند.
مفسران میگویند: «حمد برای ذات است، مدح، برای صفت است، شكر برای فعل» . یك وقت انسان گوهر ذات یك مبدئی را در اثر اینكه كمال محض است میستاید؛ ذاتش را حمد میكند صفتش را مداحی میكند، كارش را شكر گزاری میكند؛ چون شكر معمولاً در برابر نعمت است. نعمت، كار خداست.»
ستایش و سپاس:
پس به طور کلی دو مقوله است، یکی "ستودن" یا ستایش کردن، که به آن "حمد" گفته میشود و یکی نعمتشناسی و مُنعم شناسی و سپاسگزاری در قلب و عمل و زبان که به آن "شکر" گفته میشود.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه شکر