ایکس – شبهه – پاسخگویی به سؤالات و شبهات: اگر چه واژگان «تفسیر و تأویل» را بیشتر در بارهی آیات قرآن کریم میشنویم، اما اختصاص و انحصاری به قرآن کریم ندارد، بلکه هر متنی و گاه هر عملی قابل تفسیر و تأویل میباشند.
تفسیر - پردهبرداری، شرح و تبیین کلمات و جمله کار تفسیر است، تا مفهوم و مضمون آن آشکارتر گردد. از این رو گفتهاند: «تفسیر برگرفتن نقاب از چهرهی الفاظ است». به عنوان مثال: وقتی در غزل حافظ میخوانید: «بشوی اوراق اگر همدرس مایی – که علم عشق در دفتر نباشد»، ظاهری دارد مشتمل بر کلماتی که معانی روشنی دارند، اما "تفسیر"، پردهی معانی ظاهری را از آن بر میدارد و معنا و مفهوم صحیح آن را به مخاطب بیان داشته و شرح میدهد.
هم چنین وقتی تلاوت میشود «بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحيم»، به هر زبانی ترجمهای دارد، چنان چه به فارسی به «به نام خداوند بخشایندهی مهربان» ترجمه میکنند [که البته اصلاً ترجمه صحیحی نیست و از کمبود لغت و معنا به این اکتفا شده است]، اما نوبت به تفسیر که میرسد، روی کلمه به کلمه تأمل میشود. به عنوان مثال: "اسم" یعنی چه؟ و "به اسم" با توجه به معنای "اسم" یعنی چه؟ الله، رحمان و رحیم هر کدام چه معنایی دارند ...؛ و روشن میشود که گویا «بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحيم» در هر سوره، به همان سوره مرتبط است و فرق است بین «بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحيم، الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» و « بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحيم، قُل هُوَ اللهُ اَحَد» و آن «بسم الله»یی که انسان در آغاز هر کاری میگوید.
تأویل – گفته میشود که «تأویل» راهیابی به بطن آیات قرآن کریم و بازگرداندن شیء، کلام، معنا یا عمل، به مقصود و مراد اصلی آن است. تأویل نیز مانند تفسیر، برای همه آیات قرآن کریم وجود دارد، اما شرح کلمه نیست، بلکه بیان امور و حقایق "عینی" است که در قالب کلمات بیان گردیده است.
شاید اشاره به چند آیه که در آن به واژهی "تأویل" تصریح شده است، مقصود را روشنتر گرداند:
الف – تأویل کل قرآن و آیات:
«أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ * بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ» (یونس، 38 و 39)
ترجمه: یا مىگويند آن را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مىگوييد سورهاى مانند آن بياوريد و هر كه را جز خدا مىتوانيد فرا خوانيد * (آنها قرآن را با علم به معانى آن تكذيب نكردند) بلكه چيزى را تكذيب نمودند كه احاطه به علم آن نداشتند و هنوز تأويل آن (روز آشكار شدن حقايق آن كه روز ظهور حكومت عدل جهانى و روز قيامت است) براى آنها نيامده. كسانى كه پيش از آنها بودند نيز (پيامبران خود را) اين گونه تكذيب كردند پس بنگر كه عاقبت ستمكاران چگونه شد.
* - دقت شود که میفرماید تکذیب آنها جنبه علمی و تصدیقی ندارد، بلکه به خاطر آن است که حقیقت و حقانیت قرآن و عینت وعدهها و ... برایشان ظهور نیافته و آشکار نشده است.
ب – تأویل اعمال:
«هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ» (الأعراف، 53)
ترجمه: آيا آنان جز در انتظار تأويل و بازگشت آنند؟ (آيا جز تحققّ عينى وعد و وعيدهاى قرآن در قيامت را انتظار مىبرند؟) روزى كه تأويلش بيايد كسانى كه آن را از پيش فراموش كرده بودند خواهند گفت: حقّا كه فرستادگان پروردگار ما حقيقت را براى ما آوردند (لكن ما نپذيرفتيم)، پس آيا ( امروز) ما را شفيعانى هست كه براى ما شفاعت كنند؟ يا (به دنيا) بازگردانده مىشويم تا كارى غير آنچه مىكرديم انجام دهيم؟ (نه، در آن روز) به يقين آنان نفس خود را به زيان دادهاند و آنچه افترا مىبستند (به دروغ شريك خدا مىساختند) از نظر آنها گم گشته است.
* - پس تأویل اعمال، ظهور حقیقت آنهاست که در قیامت ظاهر شده و نمایان میگردد.
ب – تأویل رؤیا (خواب دیدن):
«وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَـذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بَي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاء إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» (یوسف، 100)
ترجمه: و پدر و مادر خود را بر تخت خود بالا برد و (به هنگام ورود او همگى) در مقابل او به سجده افتادند، و گفت: اى پدر، اين (سجود) تعبير خواب پيشين من است كه خدا آن را حقيقت بخشيد، و حقّا كه با من نيكى كرد آن گاه كه مرا از زندان بيرون آورد و پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را فاسد كرده بود شما را از صحرا (به اينجا) آورد بىترديد پروردگار من به هر كه خود بخواهد احسانكننده و هر امر مشكلى را به تدبير دقيق و نافذ خود آسانكننده است، همانا اوست كه دانا و با حكمت است.
* - دقت کنیم که نمیفرماید: «تعبیر رؤیا»، چرا که تعبیر بیان معنا و مفهوم آن است، بلکه میفرماید «تأویل رؤیا»، یعنی حقیقت آن، که به عینه ظهور مییابد.
کسی حق تأویل سرخود ندارد:
به طور کلی هیچ کسی نباید در کاری که علم به آن ندارد وارد شود، اظهار نظر کند و یا به جهل خود عمل کند، که در این صورت خود و دیگران را به زحمت و خسارت میاندازد. خداوند متعال در قرآن کریم فرمود:
«وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا» (الإسراء، 36)
ترجمه: و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن زيرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد.
تصور کنید کسی از پزشکی و طبابت هیچ نداند و دائم برای دیگران نسخه بپیچد! – از مهندسی هیچ نداند و اقدام به خانهسازی کند – از شهرسازی هیچ نداند و شهردار شود ...، چه اتفاقی میافتد؟ همین طور است وقتی تفسیر نمیداند و از خود تفسیر به رأی میکند – هیچ علمی به فقه و اصول ندارد و دائم اجتهاد میکند و میگوید: «به نظر من این حکم چنین و چنان است».
در مورد «تأویل آیات قرآن کریم»، موضوع مهمتر، حساستر و حیاتیتر است و البته که کسی حق تأویل ندارد، مگر آن که علم به حقایق قرآن کریم و عینیتهای آن داشته باشد، که البته این علم مخصوص پیامبر اکرم و معصومین صلوات الله علیهم اجمعین میباشد و دیگران نیز اگر شاگرد علمی و عملی آن مکتب باشند و چیزی آموخته باشند، مستند به قول و فعل آنها میگویند. خداوند متعال تصریح نموده است که تأویل قرآن را فقط خداوند متعال و راسخون فیالعلم میدانند:
«هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ» (آلعمران، 7)
ترجمه: اوست كه اين كتاب را بر تو فرو فرستاد كه برخى از آن آيه هاى محكم به لفظ صريح (و به معنى روشن) است، كه آنها مادر و اساس كتابند، (ابهام آيات ديگر با آنها رفع مى شود) و برخى ديگر آيه هاى متشابه است (چند پهلو است و معنى آن به واسطه عموم محتوا و عمق معنى و تعدد مراد در بدو نظر روشن نيست و بايد به وسيله آيات محكم و عقل سليم تفسير شود)، اما كسانى كه در دلهاى آنان انحراف (از حق) است، براى فتنهجويى و طلب تأويل (يافتن معنى نادرست)، از اين كتاب از آنچه متشابه است پيروى مى كنند، در حالى كه تأويل (و بازگشت معنى حقيقى) آن را جز خدا نمى داند و آنان كه رسوخ در دانش دارند مى گويند: ما بدان ايمان آورديم، همه از جانب پروردگار ماست (چه محكم و چه متشابه، و چه معنى را بدانيم و چه ندانيم) و جز صاحبان خرد ناب متذكر نمى شوند.
- تعداد بازدید : 2469
- 23 اسفند 1393
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن