ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: بهتر است بگوییم: «چه ضربهای به مسلمانان وارد میشود؟»، چون "اسلام" دین خداست و هیچ ضربهای به آن وارد نمیشود، خودش آن را حفظ میکند، وگرنه تا کنون هیچ اسم و اثری از آن نمانده بود.
در هر حال لازم است بیاندیشیم که اسلام چیست؟ حکومت یعنی چه؟ دین بدون حکومت (هر دینی، چه حق و چه باطل) چقدر معنا دارد؟ چقدر امکان تحقق دارد و خیر و ضرر دنیوی و اخروی مسلمین در چیست؟
الف – حکومت چنان چه از نامش پیداست "حاکمیت" است و حاکمیت به این معنا نیست که یک نفر به تاج و تختی برسد و یا یک حزب رأی بیاورد و منتخب آن وارد کاخی گردد، بلکه حاکمیت بر تمامی شئون فردی و اجتماعی و سرنوشت مردم یک جامعه میباشد.
حال این حاکمیت حق کیست و از آن کیست؟ آیا جز این است که از آنِ خالق حکیمِ عالَم و انسان میباشد؟ آیا میشود که حاکم عالم هستی، خالِق آن "الله جلّ جلاله" باشد – حاکم نظام خلقت او باشد – حاکم یومالدّین (روز جزا و معاد) نیز او باشد، اما حاکم بر انسانها و جوامع انسانی، غیر او باشد؟! حکومت حق و مال کسی است که حُکم و حکمت از او و مال اوست.
«وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (القصص، 70)
ترجمه: و اوست خداوندى كه جز او معبودى نيست، ستايش در دنيا و آخرت از آن اوست (زيرا همه زيبايىها در هر دو جهان از اوست) و حاكميت و داورى ( نيز در هر دو جهان) از آن اوست و به سوى او بازگردانده مىشويد.
ب – پس حکومت، حقِ مالک است و مالک تنها اوست، حکومت حق هدایت کننده است که هادی اوست، حکومت حق قادر ما یشاء است که اوست، حکومت حق کسی است که خلقت به ارادهی اوست و جانها در ید قدرت اوست و بازگشت نیز به سوی اوست.
ج – پذیرش حکومت الله جلّ جلاله، یعنی پذیرش حُکم خدا که توسط نبی و رسولش صلوات الله علیه و آله ابلاغ شده است و از این رو اطاعت خود را در اطاعت آنان تجلی داده و بر شمرده است؛ پس حکومت خود را در حکومت انسان کامل و خلیفةالله و مقام "ولایت"، تکوین، تشریع و ابلاغ نموده و فرموده است اگر به الله جلّ جلاله و معاد ایمان دارید، حقیقت و عینت (تأویل) خیر (کمال) و سعادت دنیا و آخرت همین است:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً» (النساء، 59)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را اطاعت كنيد و از فرستاده او و صاحبان امرتان (كه جانشينان معصوم پيامبرند) اطاعت نماييد. پس اگر درباره چيزى (از امور دين يا دنيا) نزاع داشتيد آن را به خدا و رسولش برگردانيد، اگر ايمان به خدا و روز واپسين داريد، اين (براى شما) بهتر و خوش عاقبتتر است.
د – بیتردید نه هیچ جامعه کوچک یا بزرگی بدون حکومت میماند و نه جهان. پس اگر حکومت الهی محقق نگردد، حاکم الهی حکومت نکند، حتماً غیر او و به طریق خلافِ امر او حاکمیت مییابد و یقیناً میشود حاکمیت "هوای نفس" و "حاکمیت ربّ النوعها"، که همان حاکمیت ظلم و جور است.
ﻫ – اساساً "دین یعنی حاکمیت". پس از معارف که برای شناخت انسان از حقایق عالم هستی میباشد، احکام شخصی، از عبادات گرفته تا مطهرات و اخلاقیات، همه برای "حاکمیت" انسان بر مملکت وجود خویش است و تمامی احکام اجتماعی، برای تحقق "حاکمیت" الهی و حاکمیت "حق" بر جامعه بشری میباشد.
پس روشن است که اگر حاکمیت اسلام نباشد، چه میشود؟ حاکمیت طاغوتهای درونی و برونی بر انسان و جامعه مسلط میگردد. و انسان (جامعه) به جای ولایت الله جلّ جلاله که در ولایت رسول الله و اهل عصمت صلوات الله علیه و آله و "ولایت فقه و احکام الهی" تسری یافته است، ولایت ابلیس و شیطانهای زیر مجموعه از جنّ و انس را گردن مینهد و سلطنت شیطانی را خودش بر خودش مسلط میکند.
ببینید چه زیبا و ژرف فرموده که شیاطن (از ابلیس گرفته تا سایر شیاطین) هیچ تسلط و سلطنتی بر مؤمن و متوکل ندارند و فقط بر کسانی تسلط دارند که خودشان ولایت آنها بپذیرند؟
«إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ» (النّحل، 99 و 100)
ترجمه: چرا كه او را بر كسانى كه ايمان آوردهاند و بر پروردگار خود توكل مىكنند تسلطى نيست * تسلط او فقط بر كسانى است كه وى را به سرپرستى برمىگيرند، و بر كسانى كه آنها به او [خدا] شرك مىورزند.
و – پس اگر حکومت اسلامی بر مملکت وجود و بر جامعه انسانی حاکم نباشد، اصلاً "اسلامیت" محقق نگردیده است و حتماً جایش را به حکومت طواغیت و مستکبران ظالم میدهد و همه گمراه میشوند و بالتبع در دنیا و آخرت به ضلالت و ذلت کشیده میشوند.
ز – بیتردید هر حکومتی مستلزم به "دعوت" از سوی حاکمیت و "پذیرش" از سوی مردم است. پس اگر حکومت اسلامی نباشد، حاکم همه را به سوی خود دعوت میکند، چه با تبلیغ و فریب و چه با اکراه و تحمیل و چه با زور. و هر دعوتی جز به سوی خدا، شرک است و هر حرکتی جز در "صراط مستقیم" انحراف و انحطاط است.
سکولاریسم:
سکولاریسم یک اسم جدید است، نه یک رسم جدید. از وقتی "دین" بوده، دعوای "جدا کردن دین از حکومت و سیاست" هم بوده است. چرا که طواغیت و فراعنه و مستکبران و زورگویان، حکومت بر مردم و به بندگی و بردگی کشیدن آنها را میخواهند و به اعتقادات نظری آنها کاری ندارند. اما دین حق نه اجازه حکومت به آنها را میدهد و نه اجازه تسلیم به بندگان خدا را میدهد، لذا تمامی حکومتهای غیر خدایی، با دین مخالف هستند، اما چون نمیتوانند مردم را از خدا و دین خدا جدا کنند، میگویند: "دین یک سری باورها و رفتارهای شخصی است و نباید در حکومت وارد شود" در واقع میگویند: حکومت را به ما مستکبران بسپارید، خودتان آن قدر عبادت کنید که جان از بدنتان خارج شود.
*- یهودی گفت: دین ربطی به سیاست ندارد؟ پرسیدیم: پس چرا اولین اقدام حضرت موسی علیه السلام، مقابله و مبارزه با فرعون و حکومت فرعونی بود؟
*- مسیحی گفت: دین ربطی به سیاست ندارد؟ پرسیدیم: پس چرا حاکمیت و مستکبران وقت، با حضرت مسیح علیهالسلام دشمنی میکردند و پس از آن همه آزار و اذیت، نقشهی به صلیب کشیدن ایشان را کشیدند؟
*- مسلمان گفت: دین ربطی به سیاست ندارد؟ پرسیدیم: پس چرا حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله، در اولین گام پس از ورود به مدینه و برخورداری از حمایت عدهای معدود از مردم، حکومت تشکیل دادند و سپس مکه را فتح کردند و اساساً چه اشخاص و چه جریانهایی و چرا این همه جنگ را بر او تحمیل کردند؟
*- شیعه گفت: دین ربطی به سیاست ندارد؟ پرسیدیم: آیا دوازده معصوم و یازده امام را برای احکام وضو و طهارت، یا تلاوت قرآن و نماز شب به شهادت رساندند؟!
***- از همه مسلمانان جهان و به ویژه شیعیان، سؤال میکنیم که حضرت مهدی علیه السلام چرا و از چه امری "غیبت" دارند؟ وجودشان غایب است، یا از حکومت و حاکمیت غایب هستند؟ اصلاً ظهور و قیام مصلح جهانی و منجی عالم بشریت، یعنی چه؟ له و علیه چه نظامی و چه کسانی قیام میکنند؟ برای امامت در نماز جماعت، برای ایراد خطبه نماز جمعه، برای بیان احکام ... قیام میکنند، یا برای براندازی حکومتهای ظلم و جور؟ تا زمینه برای تحقق احکام و حکومت الهی بر جان تک تک مردم و جامعهی انسانی مساعد گردد؟
چرا امریکا (سردمدار صهیونیست بینالملل) نیز به دنبال «حکومت واحد جهانی، به حاکمیت و رهبری خودش است؟»، چرا خداوند متعال وعدهی حکومت جهانی را به مؤمنین و صالحین داد؟ و چرا فرمود: برای ظهور همه دین؟
چرا فرمود: «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ - و حقّا كه ما در هر كتاب آسمانى پس از لوح محفوظ، و در زبور (داود) پس از ذكر (تورات موسى) و در قرآن پس از آن كتابها، نوشتيم و مقرّر كرديم كه همانا (ملكيت و حاكميت و استفاده تام از بركات) اين زمين را بندگان صالح و شايسته من به ارث خواهند برد (از دست غاصبان و ائمّه جور به امامان عدل و خلفاى آنها منتقل خواهد شد) / الأنبیاء، 105»
و چرا فرمود: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ - اوست كه رسول خود را با (وسايل) هدايت و دين حق و درست فرستاد تا آن را بر هر دينى پيروز گرداند هر چند مشركان خوش ندارند / التّوبه، 33»
پس دین، اگر دین خداست، باید جامعیت داشته باشد و اگر جامعیت دارد، باید اصلیترین و فرعیترین امور مرتبط به تمامی شئون فردی و اجتماعی، ارتباطات، تعاملات و ... را در بر گرفته باشد؛ و چه اصلی مهمتر، تأثیرگزارتر و نقشآفرینتر از "حکومت" میباشد؟
کلمات کلیدی:
سیاسی