ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: اگر چه در مورد چگونگی رحلت ایشان، به مرگ طبیعی یا غیر طبیعی (کشته شدن و شهادت) اقوال متفاوت است، اما چه قائل به مرگ طبیعی ایشان باشیم و چه قائل به شهادت، توجه به نکات ذیل لازم است:
الف – در هیچ آیه و حدیث و روایتی نیامده است که پس از ظهور ایشان، به طور کلی هیچ کس مرتکب هیچ گناهی نمیشود.
ب – احادیث و روایات موثقی وجود دارد که شخص ابلیس لعین نیز کشته میشود، اما نه تنها هیچ قولی دال بر این که "نفس انسان از بین میرود و یا اختیار از او سلب میشود"، وجود ندارد، و البته منطق هم ندارد، بلکه تصریح شده که تا انسان زنده است، دارای نفس و اختیار میباشد. پس تا دنیا هست و انسان روی زمین زندگی میکند و معاد برپا نشده است، انسان دارای نفس و نیز دارای عقل و خرد و شعور و اختیار و انتخاب میباشد.
ج – بدیهی است که کاربرد "اختیار" در "انتخاب" است، پس اگر جبر حاکم شود و یا گزینههای متفاوت (خیر و شر – درست و نادرست – ارزش و ضد و ارزش - خوب و بهتر یا بهترین و ...) وجود نداشته باشد، نه اختیار معنایی دارد و نه انتخاب موضوعیتی پیدا میکند. هر گاه انسان بر سر دو راهی ماند، انتخاب میکند، تک راه که انتخاب ندارد.
د – در نتیجه، پس از ظهور و قیام و استقرار حکومت عدل جهانی که سالها پس از ظهور و قیام محقق میگردد، و حتی پس از کشته شدن ابلیس (که هیچ سلطهای بر انسان ندارد، بلکه فقط القا کنندهی وسوسه و دعوت کننده به شرّ میباشد) نیز، نفس و اختیار آدمی تا وقتی از دنیا نرفته، باقیست.
دلیل قرآنی:
به آیه ذیل که وعدهی حق تعالی، در خصوص حکومت عدل جهانی حضرت مهدی علیهالسلام و شرایط حاکم بر آن برهه است دقت نمایید؛ تصریح دارد که به رغم استقرار حکومت عدل، توحید و دین خدا [اسلام] و امنیت اجتماعی، باز عدهای کافر و فاسق هستند و یا دست کم میتوانند باشند، و اختیار از آنان سلب نشده است:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (النّور، 55)
ترجمه: خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند وعده كرده كه شما را در اين سرزمين جانشين ديگران كند، آن چنان كه اسلاف و گذشتگان آنان را جانشين كرد، و نيز دينشان را آن دينى كه براى ايشان پسنديده استقرار دهد و از پى ترسى كه داشتند امنيت روزيشان فرمايد تا مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نكنند و هر كس پس از اين كافر شود آنان خود عصيان پيشگانند.
پس آیه تصریح دارد که حتی پس از حکومت مؤمنان و صالحان بر زمین، باز ممکن است عدهای کافر و فاسق باشند و یا بشوند، چون اختیار و نفس از انسان گرفته نمیشود.
ظهور، قیام و حکومت عدل:
*- غیبت حضرت مهدی عجّ الله تعالی فرجه الشریف، غیبت از حکومت است، نه این که وجودشان غایب باشد؛ پس امر غیبت، یک امر سیاسی است؛ در نتیجه ظهور نیز یک امر سیاسی و حکومتی میباشد؛ نه این که در خلقت خداوند سبحان تغییر و تبدیلی رخ دهد.
*- با قیام آن حضرت، حکومتهای کفر و ظلم کوچک و بزرگ فرو میریزند، سلطهی مستکبرین و ظالمین، به مردم مستضعف جهان و از جمله مسلمانان به پایان میرسد و حکومت عدل در سرتاسر جهان جایگزین میگردد و خلافت به اهلش که همان اهل عصمت علیهم السلام هستند تسلیم میشود (ابتدا حضرت مهدی علیه السلام و بعد از رجعت برخی دیگر از امامان و از جمله امام حسین علیه السلام)، و برکات حکومت عدل مانند امکان رشد علمی، ایمانی، رفاه دنیوی و ... شامل حال مردمان میگردد، فقر از بین میرود ...؛ نه این که از یک سو تمامی آحاد بشر مسلمان و مؤمن میشوند و دیگر هیچ کس مرتکب کمترین گناهی نمیشود و از سوی دیگر اختیار و انتخاب از انسان اخذ میشود و یا نفس انسان میمیرد و دیگر فعالیتی ندارد.
*- با استقرار حکومت عدل جهانی، تمامی سدهای راه معرفت شکسته میشود، تمامی محدودیتها حرکت در صراط مستقیم برداشته میشود و تمامی زمینهها و امکانات و ابزار لازم، برای رشد و شکوفایی "عقل، علم، قلب و سایر استعدادهای مادی و معنوی بشر" مساعد و مهیا میگردد؛ نه این که انسانها مثل پس از مرگ، فاقد نفس و اختیار و انتخاب میگردند.
*- در آن دوره، دیگر کسی نمیتواند مدعی شود که «حَسبُنا کِتابَ الله – کتاب خدا برای ما کافیست» و حجّت نمیخواهیم! و بالتبع دیگر کسی نمیتواند آیات قرآن کریم را هر طوری که خواست، تفسیر کند و مورد سوء استفاده قرار دهد و بدین وسیله مردمان را فریب دهد؛ و دیگر خوارجیها، معاویهایها، وهابیها، داعشیها و ...، نمیتوانند با قرآن سر نیزه کردن، مردم را گمراه کرده و این جنایات را مرتکب شوند. بلکه قرآن کریم و تمامی معارف، علوم و احکامش، آن گونه که حقیقت آن است آشکار شده و در اختیار اذهان عمومی قرار میگیرد و امکان علم، ایمان و عمل به آن فراهم میگردد. اما دلیل نمیشود که همگان و بدون استثناء بپذیرند.
نتیجه:
پس به رغم آن که (حتی برخی از مسلمانان ناآگاه) مدعی هستند که "دین از سیاست جداست"، نه تنها تمامی امامان علیهم السلام، بر سر مقولهی حکومت و به کید حکام ظالم به شهادت رسیدهاند، بلکه مقولهی ظهور، قیام و حکومت عدل جهانی نیز یک مقولهی کاملاً سیاسی است.
بدیهی است که حکومت میتواند مردم را منحرف کرده و به سلطه بکشد و یا راه و امکانات رشد و تعالی را مساعد نماید. حکومت است که شرایط ساختار جامعه را پی میریزد.
دین، به ویژه اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله، اجتماعی است، چرا که زندگی فردی نیز اجتماعی است و اداره اجتماع به دست حکومت است. اما با تمام اینها، همانگونه که بیان شد، نفس آدمی هم چنان هست و عقل، شعور، اختیار و انتخاب نیز از انسان سلب نمیگردد.
کلمات کلیدی:
گوناگون امام مهدی شهيد