:
بسیار سادهانگارانه است که اگر کسی گمان کند که این حادثه تلخ، صرفاً ناشی از حیوان صفتی و رذیلت دو مأمور پلیس عربستان سعودی بوده است؛ بلکه اهداف سیاسی بسیار روشنی در این جنایت دیده میشود که گرایشات اعتقادی مردم ما اهرم آن قرار گرفته و هجمه شعاری و تبلیغی نیز حربهی این جنگ روانی میباشد.
«حادثه تلخ فرودگاه جده» مبنی بر اقدام دو پلیس سعودی در آزار و اذیت جنسی دو نوجوان ایرانی، نه سبب تأثر مقامات امریکایی و اروپایی شد، نه نفَسی به روح مردهی حقوق بشر دمید و نه مقامات سیاسی و انتظامی عربستان سعودی را شرمنده و متذکر کرد. چرا که نه تنها قتل، ترور، تجاوز و حتی بچهکشی و تجاوز به کودکان و خرید و فروش اعضای بدن کودکان و نوجوانان ... کار آنهاست، بلکه بسیاری از این رفتارهای شنیع و جنایت تلخ را برای جریانسازی در راستای اهداف خود، انجام داده و میدهند. لذا حادثهی تلخ فرودگاه جده و هم چنین بازتابهای رسمی و غیر رسمیاش، به ویژه در عرصه جنگ روانی و ضد تبلیغهای گسترده، بیش از پیش اهداف پشت پرده را نمایان میسازد.
اعتقادی – تردیدی نیست که جهان غرب (صهیونیسم بینالملل) و نوکران عرب آنها در منطقه، هدف و استراتژی محبوس و محصور کردن ملت ایران در تمامی عرصهها را در اولویت اهداف و برنامههای خود قرار دادهاند و در این راستا از هیچ ترفند و جنایتی (جنگ، تحریم، ضد تبلیغ، اسلامهراسی، ایران و ایرانی هراسی) فروگذار و ابا نکردهاند و نمیکنند.
اما نه تنها این ترفندها نتیجه نداد، بلکه تحولات منطقهای و بیداری اسلامی، سبب محبوبیت و ارتباط بیشتر ملت ما با مسلمانان جهان [به ویژه در منطقه] گردید و صد البته که اعتقادات محکم و روشن ایرانیها به اسلام ناب ولایی از یک سو و قرار گرفتن اکثر مراکز عبادی مسلمانان و شیعیان در جهان عرب از سوی دیگر، علتی برای حضور مستقیم انبوه ایرانیان در عربستان، عراق و سوریه و ارتباط نزدیک با مردم گردید.
در نتیجه، مردمانی که سالها و بلکه قرنها، بغض اعتقادی از ما را به عنوان شیعهی کافر و مشرک در دلشان کاشته بودند و بغض سیاسیِ توأم با حسادت از ملت ایران را در نفسشان تشدید کرده بودند، اکنون از نزدیک شاهد حضور ملتی میشوند که با شعار الله اکبر به میدان آمده و با تأسی به قرآن کریم و آموزههای اهل عصمت علیهمالسلام، مقابل کفر و ظلم جهانی و استکبار صهیونیسم بینالملل جهاد کرده و نه تنها موفق بوده، بلکه بسیار قدرتمند و با صلابت شده است. والبته متقابلاً حکام وابسته و نوکر خود و خدمت به امریکا، انگلیس و اسرائیل و کشتار مسلمانان به دست یا حمایت آنها را نیز میدیدند.
آغاز جوّسازی در اذهان عمومی:
پس باید چارهای برای مسدود کردن راه ایرانیها از حضور در "مکه و مدینه" که قلب اسلام است و نیز "نجف، کربلا، کاظمین و سامراء" که قلب شیعیان است و نیز دمشق که مظهر معرفت و عشق به ولایت و امامت و مدرسه صبر و استقامت است، میجستند.
در مکه و مدینه، ایرانیها را به خاک و خون کشیدند و سپس چون به لحاظ اعتقادی مکه و مدینه باید امن میماند، در صدور ویزا و شرایط سفر و اقامت و ... محدودیت و آزار ایجاد کردند. اما حرمها را منفجر کردند، به آتش کشیدند، شیعیان را در آنها، مقابل آنها یا در مسیر ترور کردند و ...، تا با ایجاد رعب و وحشت، از حضور ایرانیها بکاهند. اما نتیجه معکوس بود و زیارت اربعین و استقبال انصار از مهاجرین، شاهد کلان آن گردید.
پس چارهای نمانده است، جز آن که "اذهان عمومی مردم ایران"، خودشان نسبت به سفر به این ممالک و شهرها جهت انجام مناسک عبادی نگران و حتی منزجر گردند.
جنگ روانی:
از چند سال پیش و همزمان با موج بیداری اسلامی در منطقه، انتشار شبهات در فضای مجازی و گاه مطبوعاتی ایرانی، شروع شد و شدت گرفت! چرا به حج یا عمره رویم و پول به جیب عربهایی بریزیم که نوکر امریکا و انگلیس هستند و به اسرائیل کمک میکنند – چرا پول هزینه کنیم و حرمهایی که منفجر کردهاند را تعمیر کنیم – چرا هزینه سفر به عتبات و زیارات را خرج گرسنههای خودمان نکنیم ... و بالاخره هدف و نتیجه اصلی آن که، چرا از فلسطین و لبنان و سوریه، در مقابل جنایات امریکا و اسرائیل دفاع میکنیم؟! یعنی یک استراتژی و تاکتیک صد در صد امریکایی – انگلیسی و اسرائیلی. چنان چه وقتی از این عمل شنیع نیز نتیجهی مطلوب را نگرفتند، مانع از فرود هواپیمای حامل زائران ایرانی به جده شدند.
ترس و انزجار از زیارت:
این شبههپراکنیها نیز جواب نداد و تأثیری در دین و باورها و علایق "اعتقادی – سیاسی" مردم نگذاشت، پس حادثه تلخ و شرمآور فرودگاه جده، آن هم توسط پلیس سعودی رخ داد، تا هم اذهان عمومی متأثر گردد، هم از حج و عمره وحشت و بیزاری حاصل گردد و هم زمینه برای ضد تبلیغهای گسترده علیه اسلام و به ویژه تشیع، با تحریک حس طبیعی ملی (ایران و ایرانی) مساعد گردد.
این رفتار بسیار تلخ و تأثر برانگیز است، اما از وزارت امور خارجه بپرسید: سالانه چند دختر باکره و غیر باکره برای شیوخ عرب در امارات برده میشوند؟ - سالانه به چند دختر و پسر ایرانی در ممالک متفاوت دنیا تجاوز میشود – سالانه چند نفر از آنها به اتهام درست یا غلط مواد مخدر به زندانها میافتند یا چند نفر کشته میشوند؟ اما کسی نمیگوید که "ای ایرانیها، دیگر به دبی، آلمان، انگلیس، فرانسه، امریکا، آنتالیا، فیلپیین، بانکوک و ... سفر نکنید"! اما ببینید در این چند روز، چقدر مطلب در قالب پیام، شعر، غزل، شعارهای احساسی و ...، در مخالفت با حج، عمره، زیارت عتبات و ... نوشته و تکثیر و توزیع شد؟!
این همان هدف چند سویهی "سیاسی – اعتقادی" با حربهی تبلیغاتی است، هم ایرانیها نروند و حضور فیزیکی نداشته باشند و هم اساساً نسبت به هر چه مناسک اسلامی و زیارات است، بدبین و حتی منزجر گردند.
تیرهتر کردن روابط سیاسی ایران و عربستان:
امروزه، جمهوری اسلامی ایران و نیز کشور پادشاهی عربستان سعودی، دو قطب و قدرت بزرگ، نقش آفرین و تعیین کننده در منطقه هستند.
یک قطت و قدرت، جمهوری اسلامی ایران است به رهبری ولی فقیه، آیت الله العظمی خامنهای که نه تنها محبوب قلوب مردم ایران است، بلکه محبوب و چشم امید بسیاری از مسلمانان و حتی غیر مسلمانان آزادیخواه جهان نیز میباشد. و این قابل انکار نیست (وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ - وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ - وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ).
این قطب و قدرت، حامی مسلمانان، مظلومان و موج بیداری اسلامی در منطقه و نیز مخالف جنایات استکبار جهانی و صهیوینسم بینالملل به سرکردگی آمریکا میباشد. مصداق روشن و بارز (أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ) میباشد که اولین و شاخصترین ویژگی پیروان حضرت محمد صلوات الله علیه و آله میباشد.
قطب و قدرت دوم، عربستان سعودی است، به رهبری امریکا و نوکری پادشاه سعودی و به اصطلاح علمای وهابی فراماسونی، که منفور بخش آگاه ملت خودشان، ملل مسلمان جهان، دشمن بیداری اسلامی و قاتل مسلمانان در مصر، بحرین، یمن، سوریه، عراق ... و هر کجا که بتوانند هستند.
حمایت هر یک از جامعه و حرکت مطلوب:
هر دو قدرت در راستای اهداف خود حرکت میکنند و از جامعه و حرکت مطلوب خود حمایت میکنند، منتهی یک تفاوت اساسی دارند. عربستان سعودی که فاقد مقبولیت و محبوبیت مردمی است، با عرصهی سیاستهای جهانی و منطقهای (اتحادیه عرب) – پول – تسلیحات – نیروی نظامی – گروهها و عملیات تروریستی مثل القاعده، طالبان و اکنون داعش و خلاصه حضور سیاسی، اقتصادی، نظامی و ترور از جریان مطلوب خود حمایت میکند، منتهی جمهوری اسلامی ایران، بیش از آن که بخواهد و نیز بتواند از حربهی سیاسی، نظامی و اقتصادی استفاده کند، از پشتوانهی محبت قلبی مردم و حمایت اذهان عمومی برخوردار است و حمایت معنوی دارد.
چاره و حیله:
هیچ اندیشمندی تردید ندارد که در پیشبرد اهداف سیاسی، قدرت معنوی و حمایت و پشتیبانی اذهان عمومی، به مراتب نقشآفرینتر و تعیین کنندهتر از پول یا تسلیحات یا عملیات تروریستی میباشد، لذا چارهای نداشته و ندارند تا ضمن تشدید انواع اختلافات، بین حکومتها و دولتها، دشمنیها را نیز تشدید کنند.
اما راه چاره برای آنها چیست؟ انواع ترفندها، اقدامات و تهدیدات سیاسی، نظامی و اقتصادی و تروریستی، جواب نداده است؛ پس چه کنند؟!
آنها نیز میدانند که همه حکومتها و دولتها، بالاخره متأثر از اذهان عمومی ملت خودشان هستند. هر چه سیاست کنند، باز فشار اذهان عمومی نقش آفرین است و میتواند برای اتخاذ سیاستها جوّ فشار و محدودیت ایجاد کند. لذا روی به چنین عمل کثیف و شنیعی آوردند تا بتوانند اذهان عمومی ملت ایران را متأثر کنند و از این راه، دعوا را در اذهان عمومی ایرانیها، به سمت «عرب و عجم» بکشانند و به اهداف خود در تضعیف روحیه مردم ایران در حمایت از ملتهای مسلمان جهان، به وِیژه در منطقه نزدیکتر شوند و ... .
منبع:
- تعداد بازدید : 1733
- 21 فروردین 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت جنگ و جهاد