ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: دقت شود که اولاً احکام، یک، ده، یا صد موضوع نیست که کسی بخواهد در خصوص آثار آنها سخن بگوید. هر یک از شئون و امور فردی و اجتماعی انسان، احکام فراوانی دارد، [نوشیدن یک جرعه آب نیز احکام متعددی دارد] – و ثانیاً بسیار فرق است بین «فلسفهی احکام» و «آثار احکام یا هر حکم».
اما، به طور کلی لازم است درباره احکام، به نکات ذیل توجه داشته باشیم:
الف – احکام، جمع "حُکم" است و ریشه در "حکمت" دارد، یعنی قوانینی که خداوند متعال مبتنی بر علم و حکمتش، و منطبق با قوانین حاکم بر خلقت، برای رشد و کمال بشر وضع کرده است.
ب – احکام جامعیت دارند، یعنی از یک سو تمامی شئون مادی و معنوی و فردی و اجتماعی بشر را شامل میگردند و از سوی دیگر آثار درونی و بیرونی، فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی دارند.
ج – احکام صرفاً چند حکم مطروحه در رسالهی عملیه نمیباشند. تمامی امر و نهیهای خداوند حکیم، در زمرهی احکام است. طهارت و غسل و نماز احکام است، چنان که «اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ – خدا را بندگی کنید و از طاغوت اجتناب کنید / النّحل، 36» نیز حکم است، چنان که «اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ - هان اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از بسيارى گمانها اجتناب كنيد كه بعضى از گمانها گناه است / الحجرات، 12» نیز حکم است، همان گونه که «وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ - و در هر كار خير و تقوا يكديگر را يارى دهيد و بر گناه و تجاوز همكارى نكنيد / المائده، 2» نیز حکم خداست.
حکمت احکام:
اگر چه هر حکمی، آثار شناخته شده و نشدهی خودش را دارد، اما "حکمت اصلی" تمامی احکام، عبادت و بندگی خداوند متعال است که مستلزم اطاعت از اوست.
عالم خلقت، قانونمند آفریده شده است، انسان نیز چه در مسائل شخصی و اجتماعی خودش، گریزی از قانون ندارد. برخی از این قوانین را خلقت (تکوین) بر انسان حاکم میکند و برخی دیگر را خداوند متعال وضع نموده تا انسان با اختیار خودش به آن عمل نماید و به رشد، کمال، فلاح، و مقام خلیفة الهی برسد.
*- پس "حکمت احکام"، با "آثار احکام" متفاوت است و حکمت همان عبادت و بندگی است. به عنوان مثال ممکن است که روزه گرفتن، برای بهداشت تن و روان آثار مفید فراوانی داشته باشد، اما کسی که برای این آثار روزه بگیرد، عبادت نکرده است. نماز هم آثار فراوانی در زندگی فردی و اجتماعی دارد، بازدارنده از فحشا و منکر و منشأ خیرات و برکات فراوانی است، اما اگر کسی در همان ابتدای نماز، نیت «قربة الی الله» نداشته باشد، نمازش باطل میگردد و بالتبع آثار عبادی آن کارش نیز بر او مترتب نمیگردد.
مثال قرآنی برای نماز:
به حضرت موسی علیه السلام فرمود: «إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي - به يقين اين منم، خداى يكتا (الله)، كه جز من هيچ خدايى (إله و معبودی) نيست، پس مرا پرستش كن و براى يادكرد من نماز را به پا دار»
هم چنین فرمود قرآن بخوانید، اقامه نماز کنید، اما "ذکر خدا" بزرگتر است. یعنی همه عبادتها و احکام برای این است که انسان خدا را یاد کند و فراموش نکند. منتهی این مهم فقط از راهی که خودش فرموده محقق میگردد و این انسان است که با اطاعت یا نافرمانی، خودش، جامعهاش و دنیا و آخرتش را میسازد:
«اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ» (العنکبوت، 45)
ترجمه: آنچه از كتاب به تو وحى شده بخوان و نماز به پادار كه نماز از فحشاء و منكرات جلوگيرى مىكند و ذكر خدا بزرگتر است و خدا مىداند كه چه مىسازيد.
اهمیت اجرای احکام:
انسان دارای دو بُعد «نظری و عملی» میباشد. جهانبینی، اعتقادات و باورهایش (هر چه که باشند)، مربوط به بُعد نظری اوست، اما آن چه انجام میدهد، مربوط به بُعد عملیِ او میباشد، منتهی باید دقت نمود که اعمال انسان، ریشه در اعتقادات و باورهایش دارد.
پس، انسان منطبق با قوانین و احکامی که بر او تحمیل شده یا خودش پذیرفته زندگی میکند. حال چه کسی جز خالق کریم، میتواند و اجازه دارد که برای "انسان" قانون وضع کند؟ هر کسی جز خداوند متعال، خودش محکوم و محتاج قوانین اوست، تا هدایت شود. و البته هر کس که قانون خدا را در امری کنار گذاشت، قانون غیر خدا را جایگزین میکند.
علت حمله به اعتقادات در جنگ نرم نیز احکام است:
ببینید، دشمنان اسلام اصلاً کاری ندارند که شما به چه چیزی اعتقادی دارید؟ به توحید و معاد ایمان دارید یا ندارید؟ به رسول، وحی و قرآن و امام باور دارید یا ندارید؟ بلکه با جبههگیری و عملکرد شما [که مبتنی بر قوانین و احکام است]، دشمنی دارند.
اگر مسلمان، مسلمانی مثل سعودیها و حکام عرب و جاهلان باشند، امریکا چه دغدغهای دارد؟ خیلی هم خوشش میآید و از آنان القاعده و طالبان و داعش هم میسازد، حالا هر چقدر که دلشان میخواهد نماز بخوانند، روزه بگیرند و یا قرآن را با لحنها و قرائتهای متفاوت، بخوانند.
اگر مسیحیان مانند بسیاری از مردمان امریکا و اروپا باشند و یهودیان مانند صینونیستها باشند، و بوداییها مانند میانماریها و ژاپنیها باشند، دشمنان چه ناراحتی و دغدغهای دارند؟ هیچ. بلکه در این جا میگویند: عقیده هر کس برای خودش است – عقاید همه محترم هستند – دین یک مسئله شخصی است و ... .
اما همین که شما بخواهید عقیدهی اسلامی خود را وارد عرصهی عمل کنید، حتی با نماز و حج و روزه و حجاب هم دشمنی میکنند، چه رسد به احکام سیاسی، اجتماعی و حکومتی. خب چرا؟!
برای این که شما وقتی احکام و قوانین الهی (شرع مقدس اسلام ناب) را پذیرفتید، یعنی احکامی که آنها دیکته و تحمیل میکنند را نمیپذیرید و در عمل زیر بار بندگی آنها نمیروید و به استعمار و استثمار در نمیآیید.
از این رو قصدشان این است که به احکام بتازند و احکام را ضایع کنند و احکام خودشان را جایش قالب و غالب کنند، منتهی چون قوانین و تقید به اجرای آنها تابع باورها میباشد و منطبق با هدف یا اهداف میباشند، در جنگ روانی یا ایجاد شبهات و ...، به اعتقادات میتازند. اما اگر بتوانند مستقیم به احکام بتازند، وقت خود را صرف جنگ با اعتقادات نمیکنند، ندیدید نسبت به حجاب و حج چه کردند و میکنند؟!
اگر کسی یا گروهی به ایمان آوردن به الله جلّ جلاله میتازد، برایش هیچ فرقی نمیکند که مخاطبش خدا را بپرستد تا مجسمه یا گوساله را! اما برایش فرق دارد که در عمل، مطیع چه کسی و کدام قوانین (احکام) میباشد.
آثار احکام خدا:
پس به طور کلی، آثار تمامی احکام خدا، همان انسانسازی است، انسان موحد.
احکام سبب میشود که تمامی قوای دورنی و بیرونی انسان و جامعه، یک هدف پیدا کنند؛ هر کدام به سویی نروند و انسان را دچار شرک و تشتت در اهداف، آمال، خواستهها و برنامهها ننماید. عقل حکمی ندهد و نفس مخالف آن حکم دهد و انسان گاه مطیع عقل شود و گاه مطیع نفس خود و دیگران.
از آثار احکام این است که بدن را مساعد پذیرش روح موحد و مؤمن میکند و جنگ بین روح و بدن رخ نمیدهد و روح ایمانی حاکم بر مملکت وجود میشود. از آثار احکام این است که به تمامی قوا و استعدادهای فرد و جامعه، جهت واحد توحیدی میدهد ... . و البته هر حکمی (هر عبادتی) آثار خاص خودش را نیز دارد، مثل این که نماز سبب شکستن تکبر میگردد - روزه سبب تزکیه از گناهان میشود - انواع زکاتها، نظام اقتصادی جامعه را همسو با انسانیت تنظیم میکند ... و در نهایت انسان و جامعهی سالم ساخته میشود و در صراط مستقیم قرار میگیرد و سیر تکاملیاش (قربة الی الله) را طی میکند و به فلاح میرسد.
مرتبط:
فلسفهی عبادات چيست؟ به جوابش نياز دارم ...
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام نماز