ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: از پیشنهاد شما متشکریم و استقبال و پیگیری میکنیم. إن شاء الله.
علم – برای علم، تعاریف متفاوتی شده است و بنا بر همان تعاریف و نیز موضوعات آن، به بخشهای گوناگون کلی و جزئی تقسیم شده است. از جمله علوم معرفتی، علوم تجربی و ... .
در هر حال مطلق "عِلم" یعنی دانایی. دانش نسبت به هر چیزی، به هر مقداری که باشد، علم نسبت به آن چیز تلقی و محسوب میگردد. پس در نگاه کلی، حکمت نیز خودش علم است.
عِلم، شناخت قوانین حاکم بین اشیاء و اجزا است، چه بشر قدرت دخل و تصرف در آن نداشته باشد (مثل جاذبه زمین)، و چه داشته باشد (مثل قوانین و احکام). از این رو به علوم تکوینی و تشریعی نیز قابل تقسیم است. اما در هر حال دانش است.
دقت کنیم که عالَم، یعنی تجلی "علمِ علیم". پس سرتاسر عالَم و هر چه در آنست و هر قوانینی که بین اجزا، اشیاء، عناصر و روابط بین آنها بر اساس قوانین حاکم است، "علامت" میباشد.
آن چه که تجلی یافته و قابل شناسایی و اشراف علمی است، یعنی «عَلَم»، یعنی یک مثل یک پرچم، یا یک تابلو، "علامت و عَلَمی" شده است تا شناخته شود. از این رو "عالِم" نیز کسی است که "علامت شناس" باشد.
علم تجربی، استوار است به "علامت شناسی" در محسوسات - علم فلسفی، استوار است بر "علامت شناسی" در معقولات و ... . به عنوان مثال: یک پزشک با علائم ظاهری یا علامتهایی که به واسطهی آزمایشات "معلوم" میشود، تشخیص بیماری را میدهد. چون "علامت شناس" است. یک حکیم نیز در همین مقوله، به نقش و رابطهی "علت و معلول" و ... پیبرد.
حکمت – اما "علامت"ها، لابد غیر خود را نشان میدهند، وگرنه دیگر "علامت" نبودند. هر علامتی، هدف، مقصود و حقیقتی را نشان میدهد که غیر از خودش است. پیبردن به این اهداف، مقاصد و حقیقتها، میشود «حکمت».
پس، حکمت رسیدن به حقایق،از طریق علائم (علوم) است – و منظور از حكمتى كه در قرآن به كار رفته، مجموعه علوم و معارفى است كه انسان را به حقيقت رهنمون مىشود به طورى كه هيچ شك و ابهامى در آن نماند.
مثال: همه زمین و آسمان و خورشید و ماه و ستارگان و ... را میبینند، پس هر کسی [چه عوام و چه دانشمند هوا – فضا و چه منجم]، به نسبت توجه و کنکاش خود علومی در این زمینه به دست میآورند. کسی که فقط چشمش کار میکند، خورشید را که بالای سر و وسط آسمان میبیند، میگوید: ظهر است – دیگری از تابش اشعات و پرتوهای خورشیدی، انرژی خورشیدی تولید میکند.
اما این زمین و آسمان و ستارگان و خورشید و ...، با این همه علومی که از خود معلوم میکنند، همه "علامت" هستند؛ لذا قطعاً هدف، مقصود و منظوری را نشان میدهند. مثلاً عالمانه و حکیمانه بودن خلقت، قوانین حاکم بر خلقت، نظم خلقت، حرکت در مدارها به شکلی خاص و ...، منظور و مقصود خاصی را نشان میدهند و "معلوم" میکنند که خالقِ واحدِ علیمِ حکیمِ قادر و متعالی دارند که خودش دیگر "علامت" نیست، بلکه علم محض است و هر چه هست ظهور علم و حکمت اوست.
رسیدن به این مقاصد و حقایق از طریق علم، میشود "حکمت". شاید بتوان گفت که سؤال «چه؟»، برای عرصهی علم است و سؤال «چرا؟»، برای عرصه حکمت است.
*- خداوند علیم و حکیم، در آیات بسیاری، با بیان و اشاره به نمودهای علمی در عالَم، عقل را به سوی "حکمت و حکیم" سوق میدهد. به عنوان مثال: در آیهی ذیل به آن چه بشر قادر به کشف و شناخت علمی آن است اشاره دارد، اما نتیجه میگیرد که شما با "علمِ" به این "معلوم"ها، پیبرید که لابد "اویی = هُوَ» وجود دارد که علیم و حکیم است و این "علم = شناخت علامت"ها شما را متوجه او میکند (حکمت).
«وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُن فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّوَرِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ» (الأنعام، 73)
ترجمه: و اوست كه آسمانها و زمين را به حق (براى هدفى والا و عقلانى) آفريده، و روزى كه مىگويد: باش (و هر زمانى هر جزئى از اجزاء جهان هستى را يا تمام آن را، يا فناء و زوال آن را و يا قيام قيامت را اراده كند) بىدرنگ مىباشد. گفتار او حق است، و روزى كه در صور دميده شود مالكيت و حاكميت (مطلق اشيا) از آن اوست داناى نهان و آشكار است، و اوست حكيم و آگاه.
*- در آیه ذیل میفرماید: هر چه هست، اسم (نشانه) است، یعنی "علامت" است، و علامت شناس به حکمت این علامتها، که همان توحید و تسبیح و حمد الهی است، پی میبرد – این میشود حکمت؛ و بدیهی است که از وجود حکمت نیز انسان پی به وجود حکیم میبرد:
«هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (الحشر، 24)
ترجمه: او اللَّه است كه آفريننده و پديد آورنده و صورتگر است او اسمايى حسنى دارد (هر چه کمال است، اسم و نشانه اوست) آنچه در آسمانها و زمين است تسبيحگوى اويند و او عزيزىست، همه "علم" است، اسمشناسی، نشانهشناسی، علامتشناسی و پدیده شناسی است.
پیبردن از این نشانهها (علوم)، به خالق، پدیدآورنده، صورتگر و چرایی تمایزها و ...، همه "حکمت" است که وجود حکیم را ثابت و آشکار میسازد.
کلمات کلیدی:
گوناگون علم