مدتی ارتباط نزدیکی با خدا داشتم و او هر جه میخواستم به من داد. از عبادت غافل شدم و زندگیام زیر و زبر شد. اکنون دوباره خوشبختی دنیوی به من رو کرده ولی هیج اخلاصی در دلم نیست. خودم میدانم که اگر دوباره به عبادت رو بیاورم فقط از ترس از دست دادن مجدد این لذتهاست. بیدین و ایمان شدهام. چه کنم؟ آیا هیج امیدی به پاک شدن روحم نیست و از ظالین شدهام؟ (علوم تجربی / تبریز)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: نه در هیچ حالتی به خودتان القا کنید که من بیدین و ایمان شدهام، و نه در هیچ حالتی از خدا و عبادت او روی برگردانید، که این خواسته و هدف ابلیس و سایر شیاطین جنّ و انس است.
شاید بیان دو حکایت جالب، مقصود را بهتر و واضحتر تبیین کند:
حکایت اول: نقل است در زمان حضرت امام صادق علیهالسلام، کسی که شرب خمر کرده بود، وارد کوچهای شد و ناگهان متوجه شد که حضرت امام نیز از آن سو وارد کوچه شدند. خیلی ناراحت شد، البته ترس و نگرانی نداشت، چرا که ایشان در مقام حکومتی نبودند که مثلاً به او حد جاری کنند، بلکه ناراحت از این شد که مجبور است سلام و علیک کند و امام میفهمند که او شراب نوشیده است. همین طور که به هم نزدیک میشدند، او در فکر بود که چه کند؟ ناگهان به فکرش زد که به بهانه باز و بسته کردن کمربندش، روی به دیوار کند و با لباسش ور رود، یعنی من اصلاً شما را ندیدم. امام که به او رسیدند، با دست روی شانهاش زدند و فرمودند: «فلانی، در هیچ حالتی از ما روی بر مگردان».
حکایت دوم: نقل است که در مسجدی، نماز جماعت به امامت عالم و عارف جلیل القدری (فراموشی نام از نویسنده است)، به آخر رسید و ایشان دیدند یک نفر بازاری، کت روی دوش وارد شد و یک وضوی با عجلهی درست و غلط گرفت و یک نماز سریع و درست و غلط خواند و بلند شد که برود. عالم جلوی او را گرفت و گفت: فلانی، تو که اهل نمازی، زحمت میکشی به مسجد میایی و ...، خب کارت را درست انجام بده، درست وضو بگیر، درست نماز بخوان، آخر این چه وضعیتی است؟ او نگاهی کرد و گفت: ببخشید حاج آقا، من اصلاً این چیزها را نمیدانم، فقط آمدم نمازی بخوانم تا به خدا بگویم «من یاغی نیستم». میگویند: او رفت و آن عارف سر در گریبان شد و میگفت: این مرد چه اخلاص و ایمانی دارد!
حال به چند نکتهی بسیار مهم دقت کنید:
الف – در هیچ وضعیت و حالتی از خداوند متعال و اهل عصمت علیهم السلام و قرآن و مسجد و نماز، روی بر مگردانید. عواقب روگردانی به مراتب بیشتر از جرم و معصیتی است که انسان مرتکب شده است. ابلیس و شیاطین جنّ و انس که اطراف ما و در تعامل با ما هستند، همین را میخواهند. هدفشان این است که انسان پس از ارتکاب به معصیت یا مشغول شدن به دنیا، بخ طور کلی رویگردان نیز بشود، تا ارتباطش به طور کلی قطع شود و کارش یکسره تمام شود. پس هر گناهی هم که کردیم، باز توجه داشته باشیم، باز استغفاری نماییم، اصلاً ذکر (لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ)، یعنی اقرار کنیم که خدا منزه است و ما نسبت به خودمان ظلم میکنیم. بدیهی است که فهم این حقیقت، خودش عبادتی است که سبب رشد و ان شاء الله هدایت میشود.
ب - در هیچ وضعیت و حالتی نباید از رحمت واسعه خداوند منّان، ناامید شد. چرا بین این همه معصیت، فرمود: شرک و یأس از رحمتم را نمیبخشم؟ چرا که اولاً هر دو بهتان و افترای به خداوند است. کسی که برای خدا شریک قائل میشود، به او افترا میبندد و کسی هم که از رحمت او ناامید باشد، به او و رحمت واسعهاش افترا میبندد. و او افترا زنندگان را "ظالمترین"ها نامید. و ثانیاً کسی که از رحمت و عفو ناامید باشد، خود را از شمول آن خارج میکند.
و در امیدواری به رحمت واسعهاش به پیامبرش صلوات الله علیه و آله فرمود تا به بندگان و به ویژه بندگان گناهکارش بفرماید:
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (الزّمر، 53)
ترجمه: بگو: اى بندگان من كه در جنايت به خويش (به واسطه گناه) از حد گذشتيد، از رحمت خدا نوميد مگرديد، بىترديد خداوند همه گناهان را [جَمِيعًا] (به وسيله توبه هر چند شرك باشد) مىآمرزد، زيرا اوست آمرزنده و مهربان.
ج – برخورداری یا عدم برخورداری از متاع و مواهب دنیوی را نه دلیل بر ایمان بدانید و نه شرک یا معصیت. نه آن کسی ثروتمند است، الزاماً مورد لطف و توجه ویژه خداوند کریم است و نه آن کسی که در تنگنای مالی قرار گرفته یا اصلاً فقیر است، مورد قهر خداوند متعال قرار گرفته و متقابلاً نه کسی که ثروتمند میباشد، الزاماً کافر و مشرک است و نه کسی که فقیر است، الزاماً مؤمن و متقی است.
چه بسیارند ثروتمندانی که ظلم میکنند – چه بسیار ثروتمندانی که به غیر از واجباتی چون خمس و زکات، انفاق و خیرات نیز دارد و در اموالشان برای نیازمندان و سائلین حقوقی معلوم کردهاند. متقابلاً چه بسیارند کسانی که کمی ثروت و مکنت موجب طغیان آنها شده است و برای خودشان طاغوتی شدهاند «كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى * أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى / العلق، 6 و 7» - و چه بسیارند مؤمنینی که تجارت و بیع، آنها را از یاد خدا غافل نکرده است:
«رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ» (النّور، 37)
ترجمه: مردانى كه هيچ تجارت و خريد و فروشى آنها را از ياد خدا و برپا كردن نماز و پرداختن زكات مشغول نمىكند، آنها از روزى مىترسند كه دلها و ديدهها در آن پريشان و دگرگون است.
هم چنین بسیارند ضعفا و فقرایی که نه تنها عزت و شرف خود را حفظ کردهاند، بلکه با صبر "استقامت" در مقابل مشکلات، خود را در جایگاه ویژهی "صابرین" در بهشت که متمایز از دیگران است قرار دادهاند؛ و چه بسیارند افرادی که با کمترین مشکل، ضمن احساس ناامیدی و ذلت، خود را به هر خواری و معصیتی میاندازند و برای کمترین لذتها، بزرگترین گناهان را مرتکب میشوند. سریع نزول میگیرند و به ربا خواری میافتند، کلاهبرداری میکنند، دزدی میکنند، قاچاق میکنند، به فحشا روی میآورند و در توجیه میگویند: علتش فقر بود.
د – پس بدانیم که فقر و ثروت، گرفتاری و گشایش، یا اذیت و لذت، همه و همه تمرین سازندگی و آزمون است. چنین نیست که دو خدا و دو رازق باشد، یکی به اهل ایمان روزی بدهد و دیگری به اهل کفر یا فسق و فجور. متاع دنیاست، ابزار زندگی است، که البته همه محدود و بالتبع فانی میباشند. پس مؤمن نه با داشتن متاع دنیا و اندکی لذت طغیان و معصیت میکند و نه با نداشتن ثروت و مکنت، خود را به فلاکت و هلاکت میاندازد؛ و در نهایت «حبّ الدنیا» را جایگزین «حب الله» نمیکند و میداند که چه داشته باشد و چه نداشته باشد، مرگ نزدیک است و بازگشت به سوی اوست.
پس، نه به واسطه غفلتها و معاصی ناامید از رحمت خدا شوید، نه نگران از دست دادن لذتها شوید، چون در هر حال از دست میدهید، و بدانیم که همه چیز هالک است، جز وجه او و همه چیز فانی است، جز آن چه نزد اوست.
*- خداوند متعال ضمن آن که همیشه رحمان، رحیم، غفار الذنوب و ستارالعیوب است، زمانها و مکانهایی را نیز خاص کرده است که در آن توجه ویژهای به بندگانی دارد که آنها را محترم میشمرند و فرصت سوزی نمیکنند؛ لذا باید از ماههای رجب، شعبان و رمضان، نهایت بهره را در بازگشت به سوی معبود و محبوب و معشوق حقیقی برد. با او صحبت و درد و دعا کنیم، استغفار و توبه کنیم، افزایش ظرفیت در فهم و شعور و کسب رحمت و فضل واسعهاش را مسئلت بنماییم؛ و اینها همه با عبادت [ولایت، انجام واجبات، ترک محرمات، ذکر و توجه متسمر، تلاوت قرآن کریم، دعا، نیکی به والدین و خانواده و دیگران و ...] محقق میگردد. همه اینها برای افزایش ظرفیت و رشد است.
- تعداد بازدید : 2552
- 10 اردیبهشت 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون عبادت