کسی که به توحید اعتقاد دارد ولی حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) را قبول نداشته باشد نیز کافر به حساب میآید. حال آیا این کافر نیز مثل کافری که بت پرست است همیشه در جهنم میماند؟ لطفا توضیح دهید. (مترجمی زبان)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: بهشت و جهنم اگر چه در لفظ و مفهوم تداعی شده در ذهن، دو کلمه است که نام دو جایگاه است، اما هم طبقات دارد و هم درجات. مثل این است که در یک کلمه بگویید: "زمین" و در یک کلمه بگویید: "آسمان"؛ اما حتی یک میلیون سال تحقیق و مطالعه برای مطالعهی یک متر مربع از سطح زمین نیز کافی نیست، چه رسد که به کل سطح و عمق زمین و به تمامی لحاظها و از تمامی جنبهها.
الف – بهشت و جهنم نیز همینطور است. برای کافر جهنم هست، برای مجرم و ظالم هم هست، مؤمن هم اگر گناهانش به واسطههای دیگر پاک نشد، به جهنم میرود و بعد از پاک شدن خارج میشود. پس معلوم است که جهنم همه، و عذاب همگان، یک شکل و در یک سطح نیست، چنان که بهشت همگان یک جا، یک شکل، یک سطح و یک درجه نیست.
ب – در مورد بهشت یک کلمه کلّی "جنت" داریم؛ بهشت فرودس، بهشت رضوان، ملاء الاعلاء، بهشت مَن (جنّتی)، مقام محمود، نزد ملیک مقتدر و ... نیز داریم. در مورد جهنم نیز همین طور است، یک "اسم" کلی برای جایگاه اهل عذاب وجود دارد به نام "جهنم"، اما خداوند متعال میفرماید که جهنم نیز طبقات و درجات دارد و کاملاً تقسیمبندی شده است – اهل جهنم، همه به جهنم میروند، اما جهنم درهای جداگانهای دارد که از هر کدام گروهی به قسمتی وارد میشود:
«وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ * لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ» (الحجر، 43 و 44)
ترجمه: و بدرستى جهنم وعدهگاه همه آنان است * جهنم كه داراى هفت در است و براى هر درى جزئى از ايشان اختصاص يافته است.
ج – پس معلوم میشود که جایگاه همه جهنمیان و عذابهای آنان یکسان نیست. کافر، با کافر ظالم و مجرم نیز در یک سطح نیستند، چه رسد به کسی که به خدا کفر ندارد، اما به نبوت کفر دارد. اگر چه او نیز کافر و جهنمی است.
وقتی میفرماید به احدی به اندازهی ذرهای ظلم نمیشود، یعنی همه چیز ملاحظه و محاسبه میگردد.
«وَاتَّقُواْ يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ» (البقره، 281)
ترجمه: و بپرهيزيد از روزى كه در آن به سوى خدا بازگردانده مىشويد، سپس به هر كسى جزاى آنچه كسب كرده (و يا تجسم عينى آنچه كرده به كمال داده مىشود) و آنان مورد ستم قرار نمىگيرند و از پاداششان كم گذاشته نمىشود.
د – البته اختلاف طبقات، درجات و عذابهای جهنم، نباید بهانه و محل نفوذ شیطان شود که کسی بگوید: "خب، پس بدین ترتیب جهنم و عذاب من، با جهنم و عذابِ بدتر از من فرق دارد، پس خیالی نیست"، چرا که یک لحظهاش نیز قابل تحمل نمیباشد. به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام: " هر چقدر که میتوانی آتش را در دستت قرار دهی گناه کن" – و البته بدتر از آن عذاب آتش، آتش حسرت و فراقِ محبوب و معبود است، که البته امثال ما زیاد این معنا را درک نمیکنیم؛ هر چند که در زندگی و عالم دنیا بسیار تجربه کردهایم که درد و سوزش حسرت و فراق، بسیار شدیدتر از سوزش دست و پا است.
«يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي (يَا إِلَهِي) صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ» (دعای کمیل)
ترجمه: اى خدا و آقا و مولا و پروردگارم،بر فرض كه بر عذابت شكيبائى ورزم،ولى بر فراقت چگونه صبر كنم و گيرم اى خداى من بر سوزندگى آتشت صبر كنم،اما چگونه چشمپوشى از كرمت را تاب آورم.
قبول داشتن خدا:
برخی گمان میکنند همین که در یک جمله کوتاه بگویند: «ما خدا را قبول داریم»، کار تمام است و دست کم در جرگهی موحدین قرار میگیرند، حال چه معاد و نبوت و ولایت را قبول داشته باشند و چه نداشته باشند. اما چنین نیست، بلکه در همین بخش "توحید" نیز مهم است که خدا را به چه قبول دارند و چگونه قبول دارند و تعریفشان از خدا چیست؟
*- عدهی بسیاری از کفار، خدا را فقط به "خالقیت" قبول دارند؛ یعنی قبول دارند که او خالق زمین و آسمانهاست. خب این حداقل را "عقل" هر کافری هم [اگر کمی فکر کند و عناد و لجاج را کنار بگذارد]، تصدیق میکند، چرا که میداند که هیچ موجودی خودش و دیگران را به وجود نیاورده است، پس لابد دیگری به وجود آورده که خودش دیگر جزو مخلوقات نیست. لذا فرمود:
«قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ والأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ» (یونس، 31)
ترجمه: بگو: كيست كه شما را از آسمان و زمين روزى مىبخشد؟ و يا كيست كه بر گوش شما و شنوايى آن و ديدگان شما و بينايى آنها تسلّط و حكومت دارد؟ و كيست كه زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون مىآورد؟ و كيست كه همه شئون (جهان هستى) را تدبير مىكند؟ بىدرنگ مىگويند: خدا! بگو: پس آيا پروا نمىكنيد؟
*- یک عدهای میگویند: خدایِ خالق هست، اما معادی نیست! و هر کدام توجیه و تفسیر غلطی ارائه میدهند، خب اینها حکمت خدا را قبول ندارند، وعدهی صدق خدا را هم قبول ندارند؛ پس موحد نیز نیستند؛ و مهم است که بدانیم اغلب انحرافات به خاطر تکفیر "معاد" است و نه قبول نداشتن خدا. یعنی مبدأ را قبول دارند و معاد را قبول ندارند، لذا کافر و مجرم و ظالم و اهل گناه میشوند. کسانی که به آخرت ایمان ندارند، به جای قبول نبوت و گوش جان سپردن به وحی، مخاطب وحی شیطان میگردند و مستکبر میگردند - به این دو آیه خوب دقت نمایید:
«وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نِبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ * وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُواْ مَا هُم مُّقْتَرِفُونَ» (الأنعام، 112 و 113)
ترجمه: بدينگونه هر پيغمبرى را دشمنى نهاديم از ديونهادان انس و جن كه براى فريب، گفتار آراسته به يكديگر القا مىكنند * اگر پروردگار تو مىخواست چنين نمىكردند پس ايشان را با چيزهايى كه مىسازند واگذار * و هم براى اينكه قلوب كسانى كه به آخرت ايمان ندارند به آن (گفتار آراسته) مايل شود و آن را بپسندد و تا اينان نيز در آن عاقبت بد كه اهريمنان را است، در افتند.
*- یک عدهای میگویند: خدا هست، اما دستش بسته است – یک عده میگویند: خدا هست، اما [العیاذبالله] از حضرت مریم علیهاالسلام زاده شده است و در نهایت به صلیب کشیده شده است – یک عده میگویند: خدا هست، اما بندگانش را از یک سو عقل و اختیار بخشیده و از سوی دیگر هدایت نکرده و نبی و وحی و امام نفرستاده است – یک عده میگویند: خدا هست، اما معاد و حساب و کتاب و بهشت و جهنم ندارد و ... . خب اینها با این همه دروغ و افترا به خداوند متعال، چگونه میتوانند بگویند: "ما خدا را قبول داریم، اما ..." . پس خدا معلوم میکند که آنها خدای ذهن و میل خودشان و خدای ساختهی خودشان را میپرستند.
**- خب اینها همه افترای به خداست؛ کفر به علم، حکمت، ربوبیّت و مالکیت خداست، کفر به معاد خدا و لوازم آن که «رسالت، وحی، کتاب، دین و ولایت و امامت» است میباشد. پس کسی که میگوید: «من خدا را قبول دارم، اما مثلاً معاد یا نبوت را قبول ندارم»، به همان خداشناسی و توحیدش اشکال وارد میشود و جزو موحدین و مؤمنین نخواهد بود و چون تکفیر کرده، جزو کفار قرار میگیرد، حالا در کدام طبقه یا درجه؟ برای هر کس متفاوت است. الله اعلم.
مرتبط:
به کسی که خدا پرست است ولی دین ندارد چه میگویند؟ (4 خرداد 1393)
- تعداد بازدید : 7058
- 21 اردیبهشت 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید