ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: اگر علم فقط "علم تجربی" یا همان علوم طبیعی باشد، بدیهی است که فقط به عالَمِ ماده و طبیعت، یا همان آسمان اول راه دارد.
آیه مورد سؤال و ترجمهاش به شرح ذیل میباشد:
«وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (الجاثیه، 13)
ترجمه: و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه را براى شما مسخر كرد و همهاش از او است و در اين خود آياتى است براى مردمى كه تفكر كنند.
حال اجازه بدهید کلمه به کلمه در آیه تأمل نماییم:
الف - «سَخَّرَ»: ما چون به طور معمول واژهی "تسخیر" را در امور مادی به کار میبریم، گاهی آن را به مثابهی "اشغال" فرض میکنیم. در حالی که "تسخیر"، اشغال کردن یا به تصرف درآوردن نیست، بلکه "رام کردن" است. یعنی آسمانها و زمین و هر چه در آنهاست، برای شما "رام" هستند، قابل دسترسی و سیر مادی و معنوی هستند، قابل شناخت هستند و بهرهبرداری هستند و ... .
ب - «السَّمَاوَاتِ»، اگر منظورش فقط آسمان اول بود، جمع نمیبست، حال آن که به صورت جمع فرموده است "آسمانها و آن چه در آنهاست". کلام وحی در یک جا "تسخیر" را در مورد آسمان اول و آن چه در آن میباشد به کار برده است، مثل این که میفرماید:
«وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (النّحل، 112)
ترجمه: و شب و روز و خورشيد و ماه را براى شما رام نمود و همه ستارگان در برابر اراده حتمى او رام است. البته در اين (تسخير عظيم) نشانههايى است براى گروهى كه خرد را به كار مىبرند.
اما در آیهی مورد بحث، به کلّ آسمانها «السَّمَاوَاتِ» تصریح نموده است.
ج - «جَمِيعًا مِّنْهُ = همه از اوست». در این بیان به معانی و مفاهیم بسیاری توجه داده است، اول آن که با دیدن عظمت آسمانها گیج نشویم و بفهمیم که همه در هر درجهای که باشند مخلوق او هستند – دوم آن که او این آسمانها و زمین را مسخر شما کرد، چون خودش خالق آنها و شماست – و سوم آن که اینها همه آیه و نشانه برای معرفت الله است و ... .
د - «لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»، آسمانها و زمین رام هستند، اما دسترسی گاهی با کار فیزیکی است، گاهی با کار علمی و کار فیزیکی مبتنی بر علم؛ و علم نیز با "تفکر" در نشانهها به دست میآید. لذا تأکید فرمود: در اینها نشانههایی است برای اهل تفکر. «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ».
در قرآن کریم گاه مطلب و مثالهایی آورده و بیان نموده اینها برای «لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» است، یعنی باید در امر آنها تعقل کنند، دلیل و مدلول بیاورند، علت و معلول بشناسند، حادث و محدث، هستی و هستی بخش و ... بشناسند – گاهی آیات و نشانههایی را بیان داشته و فرموده «لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»، یعنی باید در امر آنها و چگونگی معرفت و دسترسی به آنها تفکر شود. حتی در امر ازدواج و آرامش در کنار همسر و مودت و رحمت بین آنها میفرماید «لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ / غافر، 61» - گاهی در آیاتی به نشانههایی در خلقت اشاره کرده و فرموده «لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ» یعنی برای کسی است که اهل شنیدن حرف حق و وعظ است تا راه یابد – برخی را فرموده «وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ – باشد که شاکر باشید»، یعنی قدر دانی، اندازه شناسی، هدفمندی و استفاده بهینه باید در آن لحاظ گردد.
در آیه مورد سؤال نیز فرموده: «لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»، یعنی انسان با "تفکر" میتواند به این آسمانها راه یابد.
ملاحظه:
*- هر چند که در عالم ماده نیز میتوان آسمانها را تفکیک کرد و گفت: آسمان زمین یا آسمان خورشید – و یا برای هر کهکشانی آسمانی را اعتبار کرد و بیان داشت، مثل آسمان کهکشان راه شیری و ...، اما عوالم غیر مادی، یا به تعبیر دیگری، "عوالم معنوی" نیز آسمانهایی دارد و دسترسی به آنها منوط به پایان زندگی دنیوی نمیباشد.
*- برای رشد و تکامل، لازم است که انسان در همین زندگی دنیوی خود، به آسمان وحی، آسمان عقل، آسمان عشق، آسمان معرفت، آسمان ملکوت، آسمان عبودیت محض و ... راه یابد؛ و گمان نشود که اینها کلمات اعتباری برای حالتها هستند، بلکه واقعیت بوده و تعینات بیرونی نیز دارند.
بیتردید هر آن چه مرتبه نازلهاش را در این دینا و این عالم میبینیم، مراتب کاملتر و لطیفتری در آسمانهای حقیقی و واقعی بالاتر دارند. چنان که فرمود:
«وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ» (الحجر، 21)
ترجمه: و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينههاى آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازهاى معين فرو نمىفرستيم.
*- پس همه چیز از اوست «جَمِيعًا مِّنْهُ» و در مُلک و مالکیت اوست «لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ»، که صورتهای زیرین و نازلهی آنها را بر حسب اندازهها (قَدَر) میآفریند.
پس، وجود و حیات بالاتر همین صورتهای زیرین، در آسمانهای بالاتر از آسمان اول است و اگر درجات و سقف آسمان اول که محدود است، برای ما بیانتهاست، درجات و سقف آن آسمانها نیز چنین است.
*- آدمی جسم خاکی دارد و عالم ماده را با ابزار آن میشناسد – روح دارد، پس به عالم "امر" و عالم ارواح راه دارد - عقل دارد، پس به عالم عقل راه دارد – ملکوت دارد، پس به عالم ملکوت راه دارد – در درون و بیرون اخذ وحی میکند، پس به عالم وحی راه دارد که آن را میشناسد و ... .
اهل عصمت علیهم السلام:
اهل عصمت علیهم السلام، "انسان کامل" هستند و صاحب ولایت و مقام خلیفة اللهی؛ لذا امر آنان صرفاً راه داشتن به آسمانها نیست، بلکه ولایت و تصرف باذن الله است. همان گونه که ما باذن الله به بدن و نفس تسلط داریم و میتوانیم تمامی قوای مملکت وجود خود را تحت تسلط و حاکمیت عقل درآوریم.
انسان کامل، اگر در عالَم ملکوت باشد، معلم و مسجود ملائک میشود – اگر در عالم عقل باشد، عقل کلّ و خاتم رسل میگردد – اگر در عالم علم باشد، مدینة العلم است – اگر در عالم بندگی باشد، "عبداللهِ" محض است – اگر در عالم وحی باشد، نبی است – اگر در عالم حیات دنیوی باشد، اسوهی حسنه، معلم ، امام، راهنما و چراغ هدایت و کشتی نجات است؛ و برای کل عالم هستی، باذن الله، رحمة للعالمین است. پس دیگران فقط با تأسی و اطاعت و تبعیت از آنان است که میتوانند به سایر آسمانها قدم گذشته و وارد شوند، وگرنه در محدودهی کوچکی در همین عالم اول، زیر این آسمان اول، به زندگی نباتی و یا در نهایت حیوانی ادامه میدهند تا اجلشان برسد و به آسمانهایی که نمیشناختند و باور نداشتند، واردشان کنند.
کلمات کلیدی:
قرآن علم