وحدت - آیا بین مومن و مسلمان از نظر عقیدتی فرق میباشد؟ قرآن میفرماید «انما المومنون اخوة» نه این که «انما المسلمون اخوة». پس چرا میگوییم اهل سنت برادان ما هستند، آنها که مؤمن نیستند که اخوان ما باشند؟ استاد ما میفرمودند: از نظر بیشتر مفسران، اهل سنت کافر هستند و از نظر فقها مسلمان هستند. (کارشناسی / مشهد)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: آیا او خودش اصلاً مسلمان هست که حالا مؤمن هم باشد و دیگران را کافر بخواند؟!
اگر استاد شما این حرف را زده است، از یک سو بسیار نسبت به معارف اسلامی بیسواد است و از سوی دیگر برای خدمت به استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل، همّت به تشدید اختلافات مذهبی گمارده است. او میخواهد با این ترفندهای جاهلانه، در ذهن مخاطبین خود، هم اختلاف بین شیعه و سنّی را با شکاف بیشتر القا کند [تا آنجا که آنان را کافر بدانید، چنان که قرنها به آنان القا کردهاند که شما را کافر بدانند]، و هم بگوید: در شیعیان نیز بین مفسرین قرآن کریم و فقها دو دستگی است! حال آن که کدام فقیهی مفسر نیست؟
الف – مقولههای متفاوت را از منظرهای متفاوت باید مطالعه کرد. البته که از یک منظر، بین "اسلام" و "ایمان" فرق است. اسلام آوردن، تسلیم شدن است، به مثابهی پیوستن به یک ملت و یک امت میماند، اما ایمان آوردن کار قلب است، یک باور قبلی است. چنان که در قرآن کریم میفرماید:
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (الحجرات، 14)
ترجمه: اعراب (باديهنشينان) به تو گفتند ايمان آورديم. بگو: نه، هنوز ايمان نياوردهايد و بايد بگوييد اسلام آورديم چون هنوز ايمان در دلهاى شما داخل نشده و اگر خدا و رسول را اطاعت كنيد خدا از پاداش اعمالتان چيزى كم نمىكند كه خدا آمرزگار رحيم است.
ب – آیهی فوق دربارهی سنّیان یا شیعیان نیامده است، چرا که در زمان نزول وحی، این دستهبندی مذهبی نبود، بلکه همگان را شامل میشده و اکنون نیز همینطور است.
مرحله اول «اسلام» است و هر گاه این "اسلام" به دل وارد شد و هر مقدار که وارد شد، میشود "ایمان"؛ و قابل توجه و تأمل آن که در انتها میفرماید: در هر حال در هر درجهای از اسلام و ایمان که هستید، از خدا و رسولش صلوات الله علیه و آله اطاعت کنید. یعنی در عمل از تسلیم شدگان و مسلمان باشید.
ج – اسلام و ایمان، مثل علم و سایر کمالات بشری میمانند، یعنی شدت و ضعف مرتبه دارند. لذا هر چه "تسلیم" عبد به معبودش بیشتر باشد، ایمانش افزون میگردد و هر چه ایمان قویتر شود، تسلیم بیشتر و عصیان کمتر میشود. اطاعت خدا در عمل ایمان را میافزاید و هر چه ایمان بیشتر شد، تسلیم و عمل صالح بیشتر میشود.
از این رو افتخار همه انبیای الهی، به "مسلمانی" بود، چه در اعتقاد و چه در عمل [چه بُعد نظری و چه بُعدِ عملی]. چنان که حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود:
«إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ» (النّمل، 91)
ترجمه: جز اين نيست كه به من امر شده كه پروردگار اين شهر (مكّه) را پرستش كنم، همان خدايى كه آن را محترم شمرده و مصونيت داده، و همه چيز (از اجزاى عالم هستى) از آن اوست، و به من امر شده كه از تسليمشدگان اراده او (از مسلمانان) باشم.
میفرماید: حضرات ابراهیم و یعقوب علیهما السلام (یعنی همه انبیاء) به فرزندانشان سفارش کردند که مبادا غیر مسلمان بمیرید:
«وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ» (البقره، 132)
و ابراهيم و يعقوب پسران خود را به آيين خود توصيه كردند (و هر يك در وصيّت خود گفت) كه اى پسران من، بىترديد خداوند اين دين را براى شما برگزيده، پس حتما (بكوشيد تا) جز در حال اسلام از دنيا نرويد.
نکته:
پس بصیر باشیم به این که چگونه سعی دارند ضمن تشدید اختلاف بین شیعه و سنّی، و نیز مفسر و فقیه، بین اسلام و ایمان نیز فاصله بیاندازند؟! همان طور که در قرآن تصریح دارد که اینها حتی سعی میکنند که بین خدا و پیامبران فاصله بیاندازند.
این اظهارات عجیب و غریب، ضمن آن که گواه جهل و نادانی گوینده نسبت به "اسلام و ایمان"است، نمایانگر بغض و کینه از یک سو و عداوت و دشمنی از سوی دیگر نیز هست.
سؤال:
آیا هر کس که به اسم و در ظاهر "شیعه" شد، با هر درجهای از تسلیم و مسلمانی، "مؤمن" است؟! یا هر کس که سنّی شد، با هر درجهای از تسلیم و مسلمانی، "کافر" است؟!
آری، تمامی کمالات انسانی، درجات و مراتب گوناگون دارد. اسلام و ایمان مثل تحصیل است، همه محصل هستند، یکی در دوره ابتدایی، یکی متوسطه، یکی طلبه یا دکترا – چه شیعه و چه سنّی، درجات و مراتب فرق دارد، اما همه از گروه محصلین محسوب میشوند.
به امام صادق علیه السلام عرض کردند که ما شیعهی شما هستیم؛ (با توجه به وضع و حال آنان فرمود) «نگویید: شیعه شما هستیم، بلکه بگویید: دوستدار شما هستیم». یعنی هنوز تا شیعه شدن راه زیاد است، گام نخست همین مودت و دوستی است که خداوند حکیم در قرآن کریم از شما خواسته است. آیا کم روایت داریم که فرمودهاند: کسی که چنین و چنان کند (مثلاً نماز را سبک بشمرد و ...) از ما نیست؟ آیا پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نفرمودند: کسی که فریاد یا لَلمسلمین (ای مسلمانان) را بشنود و پاسخ نگوید، از ما نیست (یعنی اصلاً مسلمان نیست)؟!
به راستی چرا خداوند متعال در کلام وحی، به مؤمنین میفرماید که مبادا غیر مسلمان بمیرید؟ و نفرمود که ای مسلمین مبادا غیر مؤمن بمیرید؟!
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ» (آلعمران، 102)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا آن گونه كه شايسته پرواى اوست پروا كنيد، و هرگز نميريد مگر در حالى كه مسلمان باشيد.
آیهی مورد بحث:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» (الحجرات، 10)
ترجمه: جز اين نيست كه همه مؤمنان با هم برادرند، پس (در تمام اختلافات) ميان برادرانتان [دو فرد يا دو گروه و ...] اصلاح نماييد، و از خدا پروا كنيد شايد مورد ترحم قرار گيريد.
بیان شد که "اسلام و ایمان" شدت و ضعف مرتبه دارند، درجه و رتبهی اسلام و ایمان هر کسی، با دیگری متفاوت است، اما در هر حال همه مسلمان و مؤمن هستند، منتهی در سطوح متفاوت. مثل ظروف مرتبط با ظرفیتهای متفاوت میماند، اما همه با هم مرتبط هستند و باید باشند، چون به یک مبدأ، معاد، رسول، کتاب، شریعت، قبله و ... اعتقاد دارند.
قانون ارتباطات، پیش از این مفصل توضیح داده شد (1)؛ اگر یک میلیارد ظرف با ظرفیتهای متفاوت به هم مرتبط شوند و همه با کانالی به اقیانونس وصل شوند، آب هر ظرفی، همان آب اقیانوس است، چه ظرف یک لیتری، یا ظرف صد میلیارد لیتری. پس هر مسلمانی (چه شیعه و چه سنّی)، دارای درجهای از ایمان است و هر مؤمنی، دارای درجهای از تسلیم و اسلام است.
چرا در این آیه فرمود: «فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ – بین برادرانتان را اصلاح کنید؟» اگر هیچ اختلاف سطحی در دانش، بینش، اسلام، ایمان، بصیرت، رفتار و ... نبود که دیگر اصلاح لازم نداشت. اما فرمود: بین یک دیگر را اصلاح کنید، و اصلاً نفرمود: یک دیگر را کافر بشمارید، به جان هم بیافتید و افساد کنید، تا دشمنان کافر شما خوشحال و پیروز، بر شما غلبه کنند.
چرا فرمود: «واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا»؟ چون تفرقهافکن بسیار است و نباید این جمع متفرق شوند – چرا فرمود:
«وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» (الأنفال، 46)
ترجمه: و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با هم نزاع مكنيد كه سستشويد و مهابتشما از بين برود و صبر كنيد كه خدا با شكيبايان است.
چرا که اختلاف افکن بین مسلمین بسیار است و این اختلافات سبب تضعیف قوا و نابودی میگردد، حال آیا مسلمانان اهل قرآن، نه تنها اختلاف کنند، بلکه یک دیگر را کافر بخوانند؟! چنین دینی اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله نیست، بلکه اسلام انگلیسی است، حال به هر مذهبی باشد؛ چه سنّی انگلیسی و چه شیعهی انگلیسی.
آیا پیدایش جریانهای افراطی در طول تاریخ؛ و مثل وهابی، سلفی، تکفیری و داعشی در عصر ما، حاصل همین جهالتها و تعصبهای کوری که توسط کفار طراحی میشود و توسط عوامل و مزدورانی چون استاد شما تبلیغ میشود و توسط نادانان پیروی میشود و به بار مینیشیند، نمیباشد؟!
- تعداد بازدید : 3988
- 9 خرداد 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون