آقای رائفی پور در یکی از سخنرانیهایشان گفته است: «مراد از ذوالقرنین در قرآن که به معنی دو شاخه، امام زمان است، زیرا از دو شاخهی بنی اسراییل و بنی اسماعیل است»، آیا ایشان درست میگویند؟
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: اگر ایشان چنین گفته باشند، خودشان باید بگویند که آیا سند و دلیلی هم بر این معنا دارند، یا صرفاً یک برداشت ذوقی و شخصی و بیسند است؟! البته این تعبیر در برخی از گذشتگان نیز بوده است، شاید مستند به آن گفته باشند، اما آن سخنان نیز برداشت است، نه نقل مستقیم از اهل عصمت علیهم السلام.
در هر حال صرف نظر از شخص گوینده، باید به اصل مطلب بپردازیم. باید دقت شود که گاهی تعابیری نسبت به شخص معصوم علیه السلام میشود که ریشه در آیات قرآن کریم یا احادیث دارد. مثل: شمس – قمر – النّجم - مآء معین – نور و ... ؛ اما یک موقع تعابیر و برداشتهایی به صورت قطع و یقین بیان میشود که مستند نمیباشند. لذا بیان قطعی آنها میتواند در شناخت، اندیشه و معرفت دینی ایجاد اعوجاج نماید و به شدت باید پرهیز نمود.
در هر حال به دو نکتهی بسیار مهم باید توجه نمود:
الف – قرآن کریم تصریح دارد که "ذی القرنین"، شخصی در گذشته بوده که نه پیامبر بوده و نه امام، بلکه بندهی صالح و فرمانبر خدا و دعوت کننده به سوی او بوده است. افعال به کار برده در مورد ایشان، همه "ماضی = گذشته" میباشد و به صورت تعبیری یا مثل نیز بیان نشده است. به صراحت فرموده:
«حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی عَینٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْنًا» (الکهف، 86)
ترجمه: چون به غروبگاه آفتاب رسید آن را دید كه در چشمهاى گلآلود فرو مىرود و نزدیك چشمه گروهى را یافت. گفتیم اى ذو القرنین یا عذاب مىكنى یا میان آن طریقهاى نیكو پیش مىگیرى.
و به صراحت فرموده: «ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا - سپس راهى [دیگر] را دنبال كرد» - «حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا - تا به طلوعگاه خورشید رسید و آن را دید كه بر قومى طلوع مىكند كه ایشان را در مقابل آفتاب پوششى ندادهایم» ... «حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَینَ السَّدَّینِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا یكَادُونَ یفْقَهُونَ قَوْلًا - تا وقتى میان دو كوه رسید مقابل آن قومى را یافت كه سخن نمىفهمیدند / همان، آیات بعدی» - و در نهایت به درخواست آنان برای چارهاندیشی از تهاجمات قوم یأجوج و مأجوج، درخواست ذی القرنین برای نیرو و وساختن سد تصریح دارد و همه با افعال گذشته و بیان قطعی.
ب – شباهتهای بین امام زمان، حضرت حجة بن الحسن العسکری علیه السلام با ذی القرنین و یا هر شخص صالح دیگری، [که در روایات نیز بر آن تصریح شده است]، دلیل نمیشود که گفته شود این همان است.
دقت کنیم که حضرت حجت عج الله تعالی فرج الشریف، «بقیة الله» هستند، یعنی آخرین حجت، امام و خلیفة الله هستند، لذا وارث تمامی انبیا، رسولان، امامان و صالحین میباشند. از این رو از تمامی آنها مشخصاتی در آن حضرت وجود دارد. منتهی چون حضرات انبیا و اولیای الهی شناخته شده هستند، اما اسم و رسم و سلاله ذوالقرنین (ذی القرنین) بیان نشده، هر کس او را به هر کس که دوست دارد نسبت میدهد. یکی میگوید: کوروش است و دیگری میگوید: امام زمان (ع) است و ...!
اما اینها شباهت است، نه عینیت.
حدیث در شباهتهای ایشان به رسولان علیهم السلام:
امام باقر علیهالسلام، در مورد شباهت آن حضرت به انبیا و رسولان گذشته فرمودند:
«اِنَّ فِی الْقائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله شَبَهاً مِنْ خَمسَةٍ مِنَ الرُّسُل یونُسُ بْنُ مَتی وَ یوسُفُ بْنُ یعْقُوب وَ موسی وَ عیسی وَ مُحَمَّد صَلَواتُ اللّه عَلَیهِمْ اَجْمَعینَ...»؛ (كشف الغمه، ج2، ص523)
ترجمه: به راستی در قائم از آل محمد صلی الله علیه و آله شباهتی است به پنج تن از رسولان، یونس و یوسف و موسی و عیسی و محمد صلوات الله علهیم اجمعین»
از فرمایشات حضرت مهدی علیه السلام، به هنگام ظهور:
امام صادق علیهالسلام در حدیث مفصلی در خصوص ظهور ایشان در کعبه و بیاناتی که در ابتدا خواهند فرمود، به مفضل بن امر میفرماید:
«وَ سَیدُنَا الْقائِمُ علیه السلام مُسْنِدٌ ظَهْرَهُ اِلَی الْكَعْبَةِ وَ یقُولُ: یا مَعْشَرَ الْخَلائِقِ اَلا وَ مَنْ اَرادَ اَنْ ینْظُرَ اِلی آدَمَ وَ شَیثَ، فَها اَنَا ذا آدَمُ وَ شَیثُ، اَلا وَ مَنْ اَرادَ اَنْ ینْظُرَ اِلی نُوحٍ وَ وَلَدِهِ سامْ فَها اَنَا ذا نُوحٌ وَ سامُ ... اَلا وَ مَن اَرادَ اَن ینْظُرَ اِلی مُحَمَّدٍ وَ اَمیرِ الْمُؤمِنین صَلَواتُ الله عَلَیهما فَها اَنَا ذا مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ اَمیر الْمُؤمِنین علیه السلام اَلا وَ مَن اَرادَ اَن ینْظُرَ اِلی الْحَسَنِ وَ الْحُسَین علیهماالسلام فَها اَنَا ذَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ اَلا وَ مَن اَرادَ اَن ینْظُرَ اِلی الائمةِ مِنْ وُلْدِ الحُسَینِ علیه السلام فَها اَنا ذاالاَئِمَّةُ علیهم السلام»
ترجمه: آقای ما قائم علیه السلام پشت خود را به كعبه تكیه زده میفرماید: ای خلایق! بیدار باشید! هر كس میخواهد آدم و شیث را ببیند، اینك منم آدم و شیث؛ بیدار باشید! هر كس میخواهد نوح و فرزندش سام را به تماشا نشیند، اینك منم نوح و سام؛ آگاه باشید! هر كس می خواهد ابراهیم و اسماعیل را ببیند، اینك منم ابراهیم و اسماعیل، بیدار باشید! كسی كه میخواهد موسی و یوشع را بنگرد، اینك منم موسی و یوشع؛ آگاه باشید! هر كس میخواهد عیسی و شمعون را بنگرد، این منم عیسی و شمعون؛ بیدار باشید! هر كس میخواهد محمد و امیر مؤمنان را بنگرد، اینك منم محمد و علی؛ بیدار باشید! و هر كس میخواهد حسن و حسین را بنگرد، اینك منم حسن و حسین؛ بیدار باشید! هر كس میخواهد امامان از فرزندان حسین را تماشا كند، اینك من همان [عصاره و وارث امامت] ائمه از فرزندان حسینم.»
خطای برداشت به خاطر عدم دقت در روایات و اقوال:
پس بدیهی است که ایشان وارث اسلاف و گذشتگان خود از عبادی الصالحون میباشند، نه این که خود ایشان هستند.
اما گاهی خطاهایی در فهم و برداشت از روایات و اقوال پدید میآید که ناشی از عدم دقت به متن و بیان است. به عنوان مثال دهها مثال در شباهت حضرت مهدی علیهالسلام با ذوالقرنین ذکر کردهاند؛ مثل:
1- ذی القرنین پیامبر یا امام نبود، اما بر مردم حجت بود، و قائم علیه السلام نیز بر همه اهل عالم حجّت است. (برداشت از حدیث عیاشی) – منتهی دقت ننمودند که اولاً فعل «بود» که ماضی است در مورد ذوالقرنین به کار میرود، ثانیاً سخن از دو نفر است و ثالثاً حضرت علیه السلام "امام" هستند، نه این که فقط حجت باشند.
2- ذوالقرنین از قومش غیبتی طولانی داشت. قائم علیه السلام نیز غیبتش طولانی است. در حدیث احمد بن اسحاق از امام عسکری علیه السلام آمده که احمد از امام پرسید: چه سنّتی از خضر و ذوالقرنین در او جاری است؟ فرمود: طول غیبت ای احمد...!
خب، دقت ندارند که حتی سؤال کننده قائل به این نبوده که هر دو یکی هستند، بلکه پرسیده: از "او" چه نشانی در حضرت (ع) است؟ امام نیز نفرمودند که هر دو یکی هستند، بلکه فرمودند: غیبت طولانی شباهت و نشان مشترک بین این دو نفر است.
3- بیان شده: « ذوالقرنین؛ بنابر آنچه در قرآن کریم آمده به خاور و باختر زمین رسید. قائم علیه السلام نیز، همین طور خواهد بود. شیخ صدوق (ره) به سند خود از جابر انصاری روایت کرده که گفت: شنیدم رسول خداصلی الله علیه وآله می فرمود: ذوالقرنین بنده صالحی بود که خداوند او را بر بندگان حجّت قرار داده بود، پس قوم خود را به سوی خدا و تقوی فراخواند، آنها بر او شاخ زدند که از نظرشان مدّتی غایب شد تا این که دربارهاش گفتند: هلاک شد یا در کدام بیابان رفت؟ سپس ظاهر شد و به سوی قومش بازگشت، ولی آنها بر شاخ دیگرش زدند، و در میان شما (=امّت مسلمان)ن یز کسی هست که بر سنّت و روش او است، و به درستی که خداوند - عزّوجلّ - ذوالقرنین را در زمین مکنت داد و برای او از هر چیزی سببی عنایت فرمود تا به شرق و غرب زمین رسید. خداوند - تبارک و تعالی - سنّت او را در قائم از فرزندانم نیز جاری خواهد ساخت، تا به شرق و غرب زمین دست یابد، تا جایی که هیچ آبگاه و جایگاهی از آن - هموار و ناهموار، کوه و دشت - باقی نماند مگر این که زیر پاهای او قرار دهد، و خداوند - عزّوجلّ - گنجینه های زمین و معادن آن را برایش آشکار می سازد، و او را به وسیله رعب یاری می کند، و زمین را به او پر از عدل و قسط می نماید چنان که از ظلم و جور پر شده باشد.» (کمال الدين: 394:2)
خب، در تمامی فرازهای این قول، تصریح شده که ذوالقرنین شخص معینی در گذشته بوده است و حضرت مهدی علیه السلام شخص دیگری است و مشخصاتی از او و احوالش برای آن حضرت نیز میباشد.
و همین طور است سایر احادیثی که شباهتهای حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف، به انبیا، رسولان، امامان و صالحان اشاره دارد، حتی در شکل صورت و قد و قامت، که شبیهترین به حضرت رسول الله صلوات الله علیه و آله میباشند. و ایشان نیز فرمودند: من شبیه برادرم یوسف هستم، با این تفاوت که من نمکینتر از اویم و نیز در مورد حضرت علی اکبر علیه السلام آمده است که به لحاظ صورت، اخلاق و منطق، شبیهترین به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله بوده است. پس میتوان نتیجه گرفت که حضرات رسول اکرم، یوسف، علی اکبر و امام زمان علیهم السلام، شبیه هم هستند، اما هر کدام شخصیت مستقلی دارند.
- تعداد بازدید : 6665
- 15 خرداد 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون امام مهدی