من فضایل امام مجتبی رو میخواستم و اینکه چرا نام و محبت امام حسن ایقدر کمرنگ شده است؟
من فضایل امام مجتبی رو میخواستم و اینکه چرا نام و محبت امام حسن ایقدر کمرنگ شده است؟
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: ائمه اطهار علیهم السلام، همگی انسان کامل و جانشینان رسول الله صلوات الله علیه و آله میباشند که از سوی خداوند متعال تربیت، تعلیم، برگزیده و معرفی شدهاند.
از این رو، تمامی آنها به لحاظ فضیلت، مرتبت، علم، عصمت و کمال، عین هم هستند، به غیر از امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام که افضل و امیر بر آنها نیز میباشد. لذا در احادیث و روایات بسیاری تصریح شده است که همگی "نور واحد" هستند و هیچ فرقی بین آنها نمیباشد.
اگر از امام حسین علیه السلام، رشادت شناختیم، امام حسن نیز همین طور بودند و اگر از امامان باقر و صادق علیهماالسلام علم، حکمت و فقه شناختیم، مابقی و از جمله ایشان نیز همینطور بودند و اگر کدام در عصر و موقعیت دیگری قرار میگرفتند، همان کار را میکردند که امام آن عصر انجام دادند.
اگر به حدیث شریف ذیل، از حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله، درباره امام حسن و امام حسین علیهما السلام دقت کنیم، آن چه در برابری آنها ذکر شد، مشهود و معلوم میگردد. ایشان فرمودند: «الْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ اِمامانِ قاما اَوْ قَعَدا - مجمع البیان، ج2، ص403». یعنی امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) هر دو امام هستند، خواه قیام کرده باشند، یا نشسته باشند.
مناقب و فضایل امام حسن علیهالسلام چه در احادیث منقول در منابع شیعه و سنّی و چه در روایات اهل بیت علیهم السلام بسیار است.
سیوطی مینویسد: «حسن [بن على داراى امتيازات اخلاقى و فضائل انسانى فراوان بود، او [شخصيتى ] بزرگوار، بردبار، با وقار، متين، سخاوتمند، و مورد ستايش بود» (سيوطى، تاريخ الخلفا، (بغداد، مكتبة المثنى، 1383 ه . ق) ص189)
بخارى از ابى بكر نقل مىكند كه گفت : «رايت النبى صلى الله عليه و آله على المنبر والحسن بن على معه وهو يقبل على الناس مرة وينظر اليه مرة ويقول: ابنى هذا سیدٌ» - ديدم نبى اكرم صلى الله عليه و آله را كه بر فراز منبر بود، و حسن بن على هم با او بود . او گاهى به مردم رو مىكرد و گاهى به حسن، و مىفرمود: اين فرزند من [سيد و] آقاست (محمد بن اسماعيل بخارى، الجامع الصحيح، (بيروت، دار احياء التراث العربى) ج3، ص31)
و مىفرمود: «من احب الحسن والحسين فقد احبنى ومن ابغضهما فقد ابغضنى - هر كه حسن و حسين را دوست بدارد، مرا دوست دارد، و هر كه با آن دو دشمنى كند با من دشمنى كرده است» (حار الانوار، ج 43، ص 264)
و ایشان فرمودند: «هُما سَيدا شباب اهل الجنة وهما ريحانتى - آن دو (حسن و حسين) آقاى جوانان بهشت و ريحانه من هستند» (همان، 263)
و همین طور احادیث و روایات بسیار در شباهت عجیب ایشان به شخص رسول الله صلوات الله علیه و آله، موضوع مباهله، موضوع آیه تطهیر، علم، حلم، اخلاق، گذشت، حکمت ... و سایر فضایل امام حسن علیه السلام.
علل کمرنگ شدن نام ایشان در میان مسلمانان:
در میان شیعیان اهل فضیلت و توجه، نام ایشان اصلاً کمرنگ نیست، اگر چه کمتر مطرح میشود، که علل خاصی دارد که به برخی از آنها ذیلاً اشاره میشود.
الف – استمرار ظلم به یک امام در هر زمان:
اگر چه هر امامی، در عصری ظهور و بروز داشته است، اما اگر توجه کنید، هم گرایش به آنها در هر زمان استمرار دارد و هم ظلمی که به آنان کردند در هر زمان استمرار دارد و هم شاخص ظلم به ایشان ادامه دارد. به عنوان مثال:
اگر بزرگترین دشمنان امیرالمؤمنین علیه السلام، در زمان حیاتشان، خوارج – ناکثین، مارقین و ناکثین – بودند، هنوز هم بزرگترین مشکلات جهان اسلام از همین گروهها میباشد که در هر عصری و میان هر ملتی وجود دارد – اگر خوارج فرق امیرالمؤمنین علیه السلام را در شب قدر که شب نزول قرآن کریم است شکافتند، شکافی شد که همیشه در میان امم اسلامی و پیروان قرآن کریم، بر سر قبول ولایت و امامت (رهبری)، و آن هم به نام قرآن وجود دارد.
اگر مردم فریب فتنههای معاویه را خوردند، و در آخر جگر ایشان مسموم شد؛ این فتنه و فریب همیشه استمرار دارد و اندیشه و اعتقادات اسلامی است که با فتنههای معاویهای در هر عصری مسموم میشود و امت خون بالا میآورند.
اگر حرامخوری، دنیاگرایی و راحت طلبی مردم از یک سو، و علنی شدن کفر و ظلم از سوی دیگر سبب حادثه کربلا گردید، اکنون نیز همانطور است؛ «کلّ یوم عاشورا و کل ارض کربلا» است - چنان که شاهدیم.
ب – امام حسن مجتبی علیه السلام:
ایشان از همان ابتدای حکومتشان، به خاطر بغض دشمنانِ امیرالمؤمنین علیه السلام، با جوّسازی و ضد تبلیغ گسترده در تخریب شخصیت مواجه بودند. ترور شخصیت ایشان، به مراتب پیش و بیش از ترور جسم مبارکشان بود. در واقع این معرفت و اندیشه و باور مسلمانان (امت) بود که به زهر کینه و طمع معاویه، مسموم شد. معاویه لعنة الله علیه، بنیانگذار «اسلام سفیانی و معاویهای و یزیدی)، در مقابل اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله بود، که امروزه نیز در اسلام وهابی، سلفی، تکفیری، داعشی... و خلاصه اسلام امریکایی و انگلیسی (از شیعه و سنّی) تبلور دارد.
پس از همان زمان نه تنها نمیگذاشتند که فضایل ایشان مطرح شود و مردم به درستی ایشان را بشناسند، بلکه علیه ایشان ضد تبلیغ و جوّ سازی میکردند. اکنون نیز همان سیاست به شیوههای دیگر علیه ایشان ادامه دارد. پس مردم نمیتوانند به خوبی و به درستی ایشان را بشناسند.
ج – ظاهر گرایی و سطحی نگری از علل دیگر است:
آیا این ضرب المثل را شنیدهاید که میگویند: «عقل مردم به چشمشان است؟»، البته سخن درستی است، ولی مصداق آن مردم، افراد سطحینگر، ظاهر بین و بیبصیرت هستند.
اگر چه هر امامی به آن چه بیشتر بروز و ظهور داشت، شناخته شده است، مثل عدل علی – حلم امام حسن – شجاعت امام حسین – عبادت امام سجاد - علم امام باقر ... و غیبت حضرت مهدی علیهمالسلام، اما نزد اهل معرفت و ولایت، هیچ فرقی بین آنان نیست. چه فرقی است بین امام رضا علیه السلام که چون حرم شریفشان در ایران که مهد تشیع است قرار دارد معروف و محبوبتر هستند، با امام هادی علیهالسلام؟
د – سببهای مثبت در میان عوام (عموم) مردم:
البته عللی در موضوع مطرح شدن و توجه بیشتر اذهان عمومی به یک امام نسبت به امامان دیگر وجود دارد، که مثبت است و نمیشود حمل بر سطحینگری نمود. به عنوان مثال:
نام حضرت امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، بیش از همه مطرح است، چون جانشین بر حق پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله بودند و بحث «ولایت و امامت» سرآغاز و سرفضل تمام خطکشیها بوده و هست و خواهد بود. حتی در قیامت کبری. چنان فرمودند: ایشان قسیم جنت و نار هستند.
نام حضرت سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام، به خاطر ماجرای کربلا و فاجعه عاشورا مطرح است، و ائمه اطهار خودشان بر زنده نگهداشتن یاد و خاطره این ماجرا اصرار و تأکید داشتند، چرا که «قیام علیه ظلم» به رهبری ولایت، یا به تعبیری دفاع از ولایت الهی در مقابل ولایت طواغیت، به منزله جان اعتقادات توحیدی و اسلامی است و این قیام در تمام تاریخ تکرار شده و زمان ظهور حضرت حجت بن الحسن علیه السلام نیز همین قیام مجدد رخ میدهد.
و همین طور است سببهای زیادتر مطرح شدن نام امام رضا علیه السلام، که به ویژه شیعیان ایران، از همان آغاز خواهان ایشان بودند که مأمون مجبور شد ایشان را تبعید کند و فریب ولایت عهدی را پیش بکشد، اما پس از شهادت نیز مردم ایشان را «السلطان» نامیدند، یعنی به همه حکومتهای پادشاهی گفتند که سلطان از نظر ما، فقط امام معصوم علیه السلام است... و نام حضرت مهدی علیه السلام از آن جهت بیشتر مطرح است، که شیعه واقعی، یک منتظر واقعی میباشد.
من مسلمان شدهی دست امام حسنم،
حسنیام، بنویسید به روی کفنم.
- تعداد بازدید : 1754
- 29 خرداد 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی