ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: متن و ترجمه آیهی مورد سؤال به شرح ذیل میباشد:
«الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ» (النّور، 26)
ترجمه: زنان بد كار و ناپاك شايستهی مردانى بدين صفتند و مردان زشتكار ناپاك شايستهی زنانى بدين صفتند؛ و بالعكس زنانى پاكيزه و نيكو لايق مردانى چنين و مردانى پاكيزه و نيكو لايق زنانى به همين گونهاند و اين پاكيزگان از سخنان بهتان كه ناپاكان دربارهشان مىگويند منزهند و از خدا به ايشان آمرزش مىرسد و رزق آنها نيكو است.
الف – متأسفانه یک عادت غلط ذهنی به فرهنگ ما القا شده است که هر کجا اسمی از "زن و مرد" به میان میآید، یا ابتدا به فکر رابطهی عشقی آنها و امری مانند "ازدواج" و رسیدن عاشق و معشوق به یک دیگر میافتیم (مثل فیلمهای هندی و سریالهای ایرانی) و یا رابطهی جنسی آنها (مجامعت) به حلال یا حرام (مثل فیلمهای و سریالهای عمدتاً امریکایی و غربی)! در حالی که زنان و مردان در یک جامعه، ارتباطات و تعاملات بسیاری دارند که فقط گاهی برخی از ارتباطات سبب عشق، علاقه، گرایش، ارتباط و ازدواج میگردد.
ب – آیهی مورد سؤال، در اصل مربوط به "قذف" (متهم کردن دیگران به زنا، لواط و روابط نامشروع جنسی) و هم چنین بدگویی، فحش و ... میباشد. یعنی گناهانی که منشأ آنها "زبان و گفتار" میباشد. چنان که در آخر همین آیه میفرماید که مردان و زنان طیب، از این تهمتها و گفتارهای خطا و اتهاماتی که به آنان میزنند مبرا هستند. (أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ)
ج – پس در اصلِ مقصود و منظور آیه، کلمه (الْخَبِيثَاتُ) به یک زن خبیثه اختصاص ندارد، بلکه به سخن (قول) خبیث، مثل قذف (اتهام)، بدگویی، فحش و ... اشاره دارد که متعلق به افراد خبیث (للْخَبِيثِينَ) میباشد. میفرماید: گفتار خبیث متعلق به افراد خبیث است و گفتار افراد خبیث نیز خبیثانه است. و بالعکس آن، گفتار راست، درست و نیکو متعلق به افراد پاک است و افراد پاک نیز گفتاری درست و نیکو دارند.
آیت الله جوادی آملی در ذیل این آیه میفرمایند:
«قول خبیث از یک انسان خبیث نشأت میگیرد. چون مسئلهٴ قذف و هتّاکی و قصّه اِفک بود این را مقدم داشت و چون حرفِ بد محور بحث بود این را بر گوینده مقدّم داشت که این دو نکته باید محفوظ بماند یکی تقدیم خُبث بر طیب, یکی تقدیم خبیثات بر خبیثین ﴿الْخَبِیثَاتُ﴾ یعنی «الأقوال الخبیثه» کلمات خبیثه, نوشته های خبیثه اینها برای خبیثین است چه اینکه خبیثین برای این اقوال آماده اند اما کلمات طیّبه کلمات طاهره برای مردان و زنان پاک است چه اینکه مردان و زنان پاک شایسته کلمات پاک اند» (تفسیر سوره النور، جلسه پانزدهم).
گزینش برای ازدواج:
حال اگر گفته شود که زنان و مردان خبیث، برای مردان و زنان طیب نیستند، یک اصل عقلی بوده و درست میباشد. اما معنایش این نیست که ازدواج و گزینهی آن یک امر جبری است. یعنی الا و لابد و جبراً یک مرد خبیث با کسی جز زن خبیث ازدواج نمیکند و یا زن طیب، با کسی جز یک مرد طیب ازدواج نخواهد کرد.
پس این یک اصل عقلی و کلی است که به آن توصیه میشود. یعنی اگر مرد یا زن مؤمن و طیبی، همسر خبیثی انتخاب کند، در کنار او آرامش (که اصل حکمت و اثر ازدواج است) را نخواهد یافت، و هم چنین افرادی که مبتلا به خباثتها و آلودگیهای گوناگون هستند، یک دیگر را بهتر درک میکنند و با یک دیگر بهتر زندگی میکنند تا با فردی که درست نقطه مقابل آنهاست. و اساساً به صورت (به اصطلاح) ذاتی نیز، هر کدام مانند خود را جذب میکنند.
این همان اصلی است که در آموزههای اسلامی، تحت عنوان "کفویت" تعلیم دیدهایم؛ هر کسی با "کفو = همتای" خود ازدواج کند. البته کفویت فقط در مسئله ایمانی و یا خدایی ناکرده خباثت نیست، اگر چه این اصل اولی میباشد. ممکن است دو فرهنگ، دو سبک زندگی، دو هدف، دو روش، دو اخلاق و ...، با هم کفویت نداشته باشند.
البته در اینجا نکات ظریف دیگری هم وجود دارد که شاید عمومیت نداشته باشد و به صورت یک مُدل کلی برای همگان ارائه نشود، ولی هست. مثل این که زن یا مردی بد عمل، برای اصلاح خود با همسری نیکو ازدواج کند، خب در اینجا که بحث "اصلاح" است که دیگر خباثت نیست.
ازدواجها:
ازدواجها نیز [چه در میان اهل عصمت علیهم السلام] و چه سایر مردمان، همیشه به دنبال یک انتخاب یا عشق و عاشقی نمیباشد، بلکه سببهای بسیاری ممکن است ضرورت ازدواجی را ایجاب نماید.
در دنیا افرادی بسیاری بوده و هستند که به علل متفاوتی ازدواج میکنند؛ ازدواج به خاطر یک فرهنگ بومی یا قومی – ازدواج به خاطر خویشاوندی – ازدواج به خاطر روابط قومی و قبیلهای – ازدواج به خاطر مسائل مالی – ازدواج به خاطر ارث و میراث – ازدواج به خاطر شغل و الزامات کاری – ازدواج به خاطر اهداف سیاسی ... و بالاخره ازدواج با اجبار. حال ممکن است برخی از این ازدواجها در نهایت موجب پیدایش مودت و رحمت و تسکین و تحکیم خانواده قرار گیرد و برخی سبب اختلافات جنگ روانی مدام شود – برخی به اختلافات جدی و طلاق بیانجامد و برخی به ...، حتی کشتن همسر.
نوادر:
گاهی هم ازدواج به خاطر حکمتهای الهی است. مثل ازدواج پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، با حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام که تفاوت سنی قابل توجهی هم داشتند – بالاخره رحِمهای طیب برای تولد اهل عصمت علیهم السلام انتخاب شدهاند، خواه حضرت مریم مقدس باشد، یا فاطمه زهراء علیهاالسلام، یا حتی نرجس خاتون علیهاالسلام که ابتدا اصلاً مسلمان هم نبودند.
امتحان در ازدواج:
همه باورها و رفتارها و گفتارها و موضعگیریهای بشر، در هر موردی و هر لحظهای و هر موضوعی، امتحان است. حتی نوشیدن یک جرعه آب به هنگام تشنگی نیز امتحان است. مهم است که انسان چه آبی را به دست آورده و مینوشد؟ حلال است یا حرام؟ مال غیر است یا خیر؟ پاک است یا نجس؟ و آیا اسراف هم میکند یا خیر؟ و اصلاً چرا مینوشد؟ ندیدید یک عدهای برای لجبازی، وسط روز در ماه مبارک رمضان، در خیابان با بطری آب میچرخند و گاه گاه جرعهای هم سر میکشند؟ خب آیا هدف فقط رفع تشنگی است؟! آیا در روزهای دیگر چنین رفتاری را دور از نزاکت نمیخوانند؟!
امتحان یعنی روشن شود که چه کسی چگونه عمل میکند و چه کسی بهترین عمل را انجام میدهد؟ یعنی چه کسی در راه رشد و کمال با جدیت میکوشد و چه کسی طریق سقوط و هبوط را پیش گرفته است؟
«الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ» (المُلک، 2)
ترجمه: همان كه مرگ و زندگى را (براى شما آدميان) پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد و اوست مقتدر شكستناپذير و آمرزنده.
پس ازدواج نیز مانند سایر امور، برای هر دو طرف امتحان است و این امتحان برای معصوم و غیر معصوم وجود دارد.
چگونه انتخاب میکنند و چرا؟ - چگونه ازدواج میکنند و چرا؟ چگونه رفتار میکنند و چرا؟ چگونه اختلاف یا گذشت و سازش میکنند و چرا؟ در هر موضوعی چگونه موضعگیری میکنند و چرا؟ چگونه کانون خانواده را تحکیم و ثبات پایدارتر میبخشند و چرا؟ چگونه از هم جدا میشوند و چرا؟
پس لحظه به لحظهاش امتحان است و این نه تنها با این آیه یا سایر آیات منافات ندارد، بلکه عین هم هستند.
کلمات کلیدی:
قرآن ازدواج سوره نور