چرا خداون در خود قرآن راه درست و ریز مشکلات و اشتباهات بشر رو بیان نکردهاند؟ (به صورت کلی بیان شده و این بیانات نیاز ب تفسیر داره) – (کاردانی / قم)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: ابتدا دقت نمایید که محاوره نویسی و یا آوانویسی نیز اصولی دارد و من درآوردی نیست، به عنوان مثال شاید از نوشتن «ب»، همان کلمه «به» تصور شود، اما "خداوند" یک اسم است و نمیشود آن را "خداون" نوشت، چنان که در گویش نیز چنین نمیگوییم و اگر بخواهیم خلاصه کنیم، "خدا" میگوییم، نه "خداون".
الف – وقتی سؤال یا شبهه ایجاد میگردد که چرا در قرآن کریم چنین مطلبی آمده یا نیامده، اول باید مطمئن شد که قضاوت درست است درست هست یا خیر؟ سؤالات بسیاری مطرح میشود که چرا در قرآن به این موضوع اشاره نشده؟ در حالی که اشاره شده است؛ یا چرا این مطلب آمده، در صورتی که اصلاً چنین مطلبی نیامده است.
حال آیا خداوند متعال، راه درست را بیان نکرده است؟ «قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ - و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است».
ب – وقتی سؤال یا شبهه ایجاد میگردد که چرا در قرآن کریم چنین مطلبی آمده یا نیامده، باید دقت نمود که آیا باید بیان میشد یا خیر؟ و ثانیاً چه کسی تشخیص میدهد؟ خدای هدایت کننده، یا بشر محتاج به هدایت؟!
ج – بعد باید دید که منظور از ریز اشتباهات و مشکلات چیست؟ اگر فقط یک میلیون آدم، در یک عصر و یک مکان زندگی کنند و هر کدام روزانه یک اشتباه و یک مشکل داشته باشد، روزانه یک میلیون اشتباه و مشکل میشود و ظرف ده سال، از یک میلیارد هم میگذرد. حال اگر جماعت انسانی، هشت میلیارد نفر باشند و هر روز هر کدام چندین اشتباه و مشکل داشته باشند، چگونه میشود که به ریز آنها با ذکر جزئیات اشاره نمود؟ و چه خاصیتی دارد؟!
د – از این رو در قرآن کریم، ضمن آن که حقایق عالَم هستی، از مبدأ و خالق (خداوند سبحان گرفته) تا معاد و حیات بعدی، بیان شده است؛ علل و اسباب هدایت و رشد و هم چنین علل و اسباب انحراف و سقوط نیز بیان شده است و چه باید کردها و چه نباید کردها نیز بیان شده است. حال آیا میشود تک به تک معلولهای مترتب بر هر انسانی را نیز برشمرد و آیا فایدهای دارد؟!
مثال عمومی:
فرض کنید که به انسان بگویند: آب مایه حیات است، بخش بزرگی از سیستم بدن شما از آب است، انسان برای حیات خود به آب آشامیدنی احتیاج دارد، این آب بدن تبخیر نیز میشود، اگر انسان بدون آب بماند، حتماً میمیرد و ...، بعد یکی بگوید: چرا شرح حال تک تک سلولها در صورت نوشیدن یا ننوشیدن از آب، آن هم در هر فردی با هر شرایط فیزیکی و در محیطی را نگفتهاند؟!
مثالهای قرآنی:
یک - «لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (البقره، 256)
ترجمه: در دين (اعتقاد به اصول دین) هيچ اجبارى نيست. و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است. پس هر كس به طاغوت كفر ورزد، و به خدا ايمان آورد، به يقين، به دستاويزى استوار، كه آن را گسستن نيست، چنگ زده است. و خداوند شنواىِ داناست.
*- پس خداوند متعال، علت اصلی هدایت و انحراف را بیان نمود؛ حال اگر کسی بگویید که خیر، شما انواع مصادیق طاغوت را نام ببرید (که هر چیزی و حتی نفس هر کس میتواند طاغوت او شود) و انواع و اقسام چگونگی خروج از ظلمات به سوی نور در هر فردی را نام ببرید و توضیح دهید؛ چه پاسخی میتوان ارائه نمود؟
دو - «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا * ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ» (محمد، صلوات الله علیه و آله، 10 و 11)
ترجمه: پس آيا آنان در روى زمين سير نكردند تا بنگرند كه عاقبت كسانى كه پيش از آنها بودند چگونه بود؟! خداوند آنچه را داشتند (از نفوس و عائله و اموال) هلاك نمود و (البته) براى اين كافران نيز امثال اين عاقبتها و عقوبتها خواهد بود * اين، از آن روست كه خداوند سرپرست و ياور كسانى است كه ايمان آوردهاند و كافران را سرپرست و ياورى نيست.
*- حال اگر کسی بگوید که نه تنها تک تک آحاد اقوام گذشته را نام ببرید، بلکه چگونگی و علل انحراف هر نفر از افراد آن جوامع را شرح دهید، بعد بگویید که چگونه بی دوست و سرپرست شدند (بی مولا شدند) و هر یک چگونه هلاک شدند و چرا؟ چه پاسخی باید داد؟! پس پاسخ یک جمله است که هیچ کس مالک نیست، هیچ کس مولی نیست، مگر خداوند متعال.
سه - «الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ * وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ * ذَلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ» (محمد، صلوات الله علیه و آله، 1 تا 3)
ترجمه: كسانى كه كفر ورزيدند و [مردم را] از راه خدا بازداشتند، [خدا] اعمال آنان را تباه خواهد كرد * و كسانى كه (به آنچه بر انبيا نازل شده) ايمان آورده و كارهايى شايسته كردند و به آنچه بر محمد (صلّى الله عليه وآله) نزول يافته (از وحى و قرآن و شريعت) در حالى كه همه از جانب پروردگارشان حق است ايمان آوردند، خداوند گناهانشان را بزدود و حالشان را (در دنيا و آخرت) اصلاح نمود * اين (ابطال اعمال كافران و اصلاح حال مؤمنان) بدان سبب است كه آنان كه كفر ورزيدند پيروى از باطل نموده و كسانى كه ايمان آوردند پيروى از حقّى كردند كه از جانب پروردگارشان است. و اين گونه خداوند براى مردم اوصافشان را بيان مىكند.
*- در این سه آیه، شرح حال و احوال اعتقادی کفار و مؤمنین، نتیجه اعمال آنها و علت پیدایش آن نتایج بیان گردید. حال اگر کسی بگوید که خیر، تک تک کفار و مؤمنین را نام ببرید، عملهای آنان را بشمارید و سپس توضیح دهید که علت هر عملی در هر کسی چه بوده است، عمل هر مؤمنی چگونه اصلاح شده و عمل هر کافری چگونه حبط شده است؟ چه پاسخی باید داد؟
*- مثلاً اگر کسی بپرسد که با ذکر جزئیات توضیح بدهید تک به تک انسانهایی که ایمان نمیآورند، چه مشکلی دارند و در کجاها اشتباه میکنند؟ و هر عمل هر کدام از آنها چه نتیجهای دارد؟ چه پاسخی باید داد؟!
علت و معلول:
«وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْقِلُونَ» (المائده، 58)
ترجمه: و هنگامى كه [به وسيله اذان، مردم را] به نماز مىخوانيد، آن را به مسخره و بازى مىگيرند، زيرا آنان مردمىاند كه نمىانديشند.
حالا اگر کسی بگوید که خیر، با ذکر جزئیات توضیح دهید که اشتباه هر کس چیست؟ و چه خطاهایی دارد که سبب شده نمیاندیشد و چرا دعوت به نماز را مسخره میکند و نماز را به بازی میگیرد؟ چه پاسخی باید داد؟!
*- پس به ذکر علت کلی (اندیشه نکردن – تعقل ننمودن) تصریح نمود و علت و یا شکل آن در هر کسی متفاوت است. عقل هر کسی، به علت خاصی محجوب میشود و نورافشانی نمیکند؛ مگر میشود برشمرد؟!
نکته بسیار مهم:
و البته خداوند متعال به کرات و صریح در کلام وحی فرمود که قرآن را به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نازل کرده است (نه به دیگران)، لذا برای هدایت و رشد، به ایشان، اولی الامر، راسخون فی العلم (اهل عصمت علیهم السلام) رجوع کنید.
بدیهی است که جزئیات را آنان شرح دادهاند، چنان که جزئیات نماز، روزه، جهاد و تمامی احکام را ایشان بیان داشتهاند. پس کسی که مایل به شناخت، علم و فهم جزئیات است، نه تنها بین آنها و قرآن فاصله نمیاندازد، بلکه در مکتب آنان تعلیم میگیرد و در دین تفقه مینماید.
- تعداد بازدید : 2010
- 22 تیر 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن