وجود خدا را اثبات کنید به صورت واضح – چه دلیل یا دلایلی برای اثبات وجود خدا میتوان بیان داشت؟
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: تمام خلقت، دلیل بر وجود خالق آن است.
این سؤال، هر از چند گاهی مطرح میشود، البته هیچ اشکالی بر آن نیست، چرا که بحث وجود یا عدم وجود پروردگار عالم، از وقتی انسان بوده، مهمترین، اساسیترین، نقشآفرینترینِ سؤالها و دغدغههای ذهنی و فکری میباشد، و تمامی انحرافات و اعوجاجات و ظلمها نیز بر پایهی نفی و تکذیب خدا و بازگشت به سوی او (معاد) نهاده شده است.
از این رو، به غیر از دعوت انبیای الهی و کتب آسمانی و آموزههای اهل عصمت علیهم السلام، هزاران هزار کتاب در این باره تألیف گردیده است و موحد و مؤمن و کافر و ملحد، در این خصوص بحث میکنند.
گاهی دلایلی به صورت اصول عقلی، حِکَمی و فلسفی بیان شده، و گاهی براهینی در قالب مباحث منطقی و کلامی ارائه شده، و گاهی دلایل عرفانی و فطری، و گاهی از برهان خُلف نتیجهگیری شده و گاهی از آزمونهای تجربی، نتایج عقلی اخذ شده است.
به عنوان مثال: برهان حدوث و برهان حرکت، که به دو طریق ارسطویی و متکلمان مطرح است – برهان صدیقین (و مباحث صدرایی در این خصوص) – برهان وجوب و امکان (و مباحث بوعلی سینایی در این خصوص) - برهان نظم و دلایل عقلی آن – برهان علیت برهان فطرت ... و بالاخره آن چه تحت عنوان «برهان انّی و برهان لمّی»، به عالَم عِلم و عقل و فطرت ارائه شده است.
الف – گاهی در ارائه براهین، ابتدا به مفهوم خدا (به هر لفظی و در هر زبان و گویشی) توجه میشود و سپس دلایل لازم برای اثبات وجود او ایفاد میگردد. مثل آن که گفته شود "خداوند متعال، یعنی آفرینندهی عالم هستی". سپس بحث میشود که آیا عالم هستی آفرینندهای دارد یا خیر؟ میتواند نداشته باشد یا خیر؟ و نتیجهگیری میشود که هیچ مخلوقی بدون خالق به وجود نمیآید و خالق عالم هستی، باید دارای این صفات کمالیه باشد، که او را خداوند سبحان مینامیم.
ب – گاهی در ارائه براهین، صرف نظر از اسامی خداوند متعال در زبانهای متفاوت [مثل خدا، الله، God – Got و ...]، به بحث "وجود" توجه میشود و تقسیم به "واجب الوجود" و "ممکن الوجود" میگردد، چرا که "وجود" یا هستی قائم به ذات دارد، یعنی عین هستی و محض هستی است، و یا ذاتاً فاقد هستی است و نسبت او به عدم و هستی یکسان است، و در این صورت باید هستی را از دیگری گرفته باشد، یا به تعبیری، "قائم به غیر" باشد. سپس در علم کلام، مصداق این هستی محض که باید کمال محض نیز باشد، الله جلّ جلاله بیان میگردد و مابقی همه مخلوق و پدیده هستند.
ج – گاهی بحث از حدوث و قدم موجودات مطرح میشود که آن نیز از اقسام "وجود" است. یعنی گفته میشود که "وجود" از دو حال خارج نیست، یا همیشه بوده (ازلی است)، که آن وقت باید وجود عین ذات او باشد (واجب الوجود است) – یا نبوده و سابقه نیستی دارد و سپس پدید آمده (ممکن الوجود است)، پس حتماً پدیدآورنده میخواهد.
د – در طریقی بیان میشود که در اصل هستی و وجود که تردیدی نیست. پس اگر ماهیات متفاوتی در اندازهها و اشکال آن دیده میشود، لابد هستی محض وجود دارد که طبعاً کمال محض نیز هست، قطعاً اگر هستیِ محض نبود، تجلی هستی در اشیاء (ماهیات) متفاوت نیز نبود.
ﻫ – دلایلی اقامه میشود مبنی بر این که به حکم عقل، هیچ معلولی بدون علت نمیباشد – هیچ چیزی خود به خودی به وجود نمیآید – دور و تسلسل هم محال است - تصادف وجود ندارد، بلکه همه چیز بر اساس محاسبات و مقدرات پدید میآید – بیگ بنگ هم اگر باشد، مربوط به عالَم ماده است، نه تمامی عالَم هستی، یک نمونه هم از پدید آمدن خود به خودی هیچ چیزی در عالم دیده نشده است، پس پدید آورنده وجود دارد، لذا اگر کسی تردید دارد، اوست که باید خلافش را ثابت کند؛ و البته تا کنون هیچ عقلی، عدم وجود خداوند خالق را به اثبات نرسانده است، چرا که وجود دارد و قابل نفی نمیباشد.
و – براهین عرفانی نیز محکم هستند. به قول امام خمینی رحمة الله علیه: «عشق واقعی و عاشق واقعی، دلیل بر وجود معشوق واقعی است». پس اگر تمامی انسانها، به صورت بیحد، عاشق کمال بیحد هستند، معلوم میشود که این معشوق بیحد وجود دارد و عشقش در آنها تجلی کرده است. کمال یعنی هستی و عشق به کمال، یعنی عشق به هستی، پس چنین معشوقی (هستی و کمال محض) وجود دارد.
عشق به حیات، علم، حکمت، زیبایی، قدرت، رحمت، صنعت و ...، همه عشق به حیّ، علیم، حکیم، جمیل، قادر، رحیم، صانع و ... میباشد، پس وجود دارد که عشقش به صورت واقعی و یقینی وجود دارد. کمالات همه اسماء الله هستند. حتی یک کمال پیدا نمیشود که اسم خدا نباشد، و اسم خدا یعنی نشانهی او. پس خودش هست که نشانههایش وجود دارند.
«اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى» (طه، 8)
ترجمه: خدايى كه جز او معبودى نيست [و] نامهاى نيكو به او اختصاص دارد.
ز – حتی برخی از دانشمندان غربی، چون "کانت" نیز در نهایت "عشق به کمال" را بهترین دلیل میدانند. کانت در مباحث اخلاقی خود، در خصوص فضیلت مینویسید:
«"فعل اخلاقی" سرچشمه "سعادت" است و لازمه آن اعتقاد به وجود خداوند است. ما اخلاقاً موظفیم که در جهت نیل به "سعادت" تلاش کنیم. اما خالق این "سعادت" کیست؟ انسان نمیتواند "سعادت" را ایجاد كند، و باید برای آن خالقی را فرض کرد که چنین موجودی همان خداست»
Kant, Emanuel, “The Critique of Practical Reason”, T.K. Abbott (Trans), in Great Books of the Western World, Vol, 42. R.M, Hutchins (ed), Chicago, Encyclopedia Britannica Inc. 1952, P 338
آیت الله جوادی آملی ذیل "برهان فطرت" میگوید: "... از آنجا که محبت به کمال مطلق در انسان وجود دارد، محبوب که کمال مطلق است، باید وجود داشته باشد. (تبیین براهین اثبات وجود خدا، مرکز نشر اسراء،1375ش، ص 282)
ح – پس برهان فطرت، یکی از قویترین و واضحترین برهانهاست، چرا که فطرت سرشت انسان است، و خداوند متعال انسان را خدا شناس، خداجو، عاشق خدا و خدا پرست خلق کرده است. از این روست که هیچ منکری نیز بیخدا نمانده است، بلکه خدایان (الهههای کاذب) را جایگزین نموده و خود را عبد آنها نموده است – در واقع بدل را به جای اصل لحاظ کرده است. حال خواه این خدای کاذب و بدلی، بتها و مجسمهها و گوسالههای سامری در اعصار متفاوت باشند و خواه هوای نفس خود انسان.
«أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» (الجاثیه، 23)
ترجمه: پس آيا ديدى كسى را كه هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانيده و بر گوش او و دلش مُهر زده و بر ديدهاش پرده نهاده است؟ آيا پس از خدا چه كسى او را هدايت خواهد كرد؟ آيا پند نمىگيريد؟
پس از بهترین راههای خداشناسی، همان رجوع به "فطرت" است. فطرتی که سرشت همه انسانهاست، در همگان وجود دارد، اکتسابی نیست که برخی اخذ نموده و برخی اخذ ننموده باشند. فطرتی که عاشق هستی و کمال محض است. اگر فطرت با تعلقات غیر و گناهان محجوب نگردد، خود مبین است که این هستی و کمال محض، هیچ کدام از پدیدهها و مخلوقات فانی و محدود نمیباشند، بلکه "الله جلّ جلاله وحده لا شریک له"، میباشد. دین قیّم و استوار، همان دین فطرت است.
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (الرّوم، 30)
ترجمه: پس حقگرايانه روى دل خود را به سوى اين دين (دين اسلام) كن همان طريقه و آيين فطرى خدا كه مردم را بر پايه آن آفريده و سرشته، (و) هرگز تبديلى در آفرينش (تكوينى) خدا نباشد، اين است دين ثابت و استوار، و لكن بيشتر مردم نمىدانند.
مرتبط:
*- سادهترین راه اثبات وجود خدا چیست؟ راحتترین راهی که میتوانیم به دوستانمان که با تبلیغات سوء دچار شک شدهاند نشان دهیم کدام است؟ (4 اردیبهشت 1389)
دلیلی محکم و بسیار منطقی بر وجود خالق یکتا در عالم هستی بیان نمایید. (22 مرداد 1390)
در دانشگاه بحث در خصوص «اثبات وجود خدا» بسیار میشود، چند دلیل متقن میخواهیم؟ (15 اسفند 1390)
- تعداد بازدید : 6011
- 26 تیر 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید