بسم الله الرحمان الرّحیم – اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دوستان سلام - سالروز شهادت امام جعفر صادق علیه السلام را به همگان، به ویژه مجاهدان فی سبیل الله در عرصه علم و عمل تسلیت عرض مینماییم. صادق کسی است که جهانبینی و اعتقاداتش – بینش و دانشاش – با حقایق عالم هستی صدق کند و گفتار و عملش نیز صادق و مصدق آن اعتقادات باشد.
اگر چه امام صادق علیه السلام، به خاطر فرصتی که برای بازخوانی اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله به دست آوردند و مبانی نظری، حِکَمی، فلسفی و فقهی اسلام ولایی را پس از سالها انحراف و اعوجاج، با بیان، موعظه، تدریس و ... بازگویی و احیا نمودند، اما شرایط این گونه نبود که تصور شود، ایشان در آزادیِ عمل و امنیت کامل، یک مجموعهای مانند حوزه یا دانشگاه تشکیل داده و در آن بیش از چهارهزار پژوهشگر را در زمینههای متفاوت علمی، از ریاضیات و نجوم گرفته تا فقه و اصول تعلیم و تربیت نمودند. گاه شرایط خفقان آن قدر شدید بود که یک نفر برای عرض یک سؤال شرعی، خود را به شکل خیارفروش دورهگرد در میآورد تا بتواند امام را ببیند و فقط یک سؤال شرعی را بپرسد.
کسی گفت: اسلام جنگ و جهاد دارد و دین خشونت است، اما مسیحیت دین مهربانی است که فرمود: "اگر این طرف صورت را سیلی زدند، طرف دیگر را بیاور"! گفتم: اولاً هیچ انسان عاقلی، به ویژه یک نبی الهی، چنین ذلتی را به مردم توصیه نمیکند، ثانیاً اگر چنین بود، پس چرا به صلیبش کشیدند؟! پس لابد برای دستگاه حکومتی مشکلساز شده بودند.
حالا بحث در خصوص امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیه السلام نیز همین گونه است. اگر آنها صرفاً عبادت میکردند یا درس تفسیر و فقه و اصول میدادند، پس چرا حکومتها هیچ کدامشان را تاب نیاوردند و به شهادت رساندند؟! پس معلوم است که قضیه این طور نبوده و در همان تفسر و دعا و تدریس فقه و اصول ...، اهدافی تعقیب میشد و نتایجی داشت که حکومتهای کافر، ظالم و جایر، آن را در تضاد با بقا و منافع خود میدیدند. مگر امریکا و اذنابشان که پیرمردان فقیهی چون آیات عظام دستغیب و مدنی، و فیلسوفان حکیمی چون آیت الله مطهری و دانشمندان فیزیک را کشتند، چه مشکلی داشتند و با چه خطری مواجه بودند؟!
آری، امام صادق علیه السلام، در عرصههای گوناگون مبارزه و مجاهدت داشتند، به ویژه عرصه "جنگ نرم" و مبارزه با خرافاتهای گوناگونی که توسط حکومت نیز ترویج و حمایت میشد. مثل: جبر گرایی – اختلاف مذاهب فقهی به گونهای که به دو دستگی و تفرقه بین مردم بیانجامد – گسترش بازار جادو و جنبل بازی و رمالی ... و از همه مهمتر، شایعاتی که در دستگاه حکومتی و توسط عمّال حکومتی، به ویژه علیه امام، ولیّ امر و شیعیان اشاعه میگردید. تا آنجا که درسالهای آخر عمر ایشان، بر میزان محدودیت، و احضار، و تهدید ایشان به مراتب افزوده شده بود که این خود بر خستگی و رنجش و ضعف جسمی ایشان (که دیگر بسیار ضعیف شده بودند) میافزود .
روزی منصور به وزیر دربارش « ربیع » گفت جعفربن محمد (امام صادق علیه السلام) را همین الان در اینجا حاضر کن .
ربیع فرمان منصور را اجرا کرد حضرت صادق( علیه السلام) را احضار نمود، منصور باکمال خشم و تندی به آنحضرت رو کرد و گفت:
«خدامرا بکشد اگر تو رانکشم آیا درمورد سلطنت من اشکال تراشی می کنی»؟
امام فرمودند: آنکس که چنین خبری به تو داده دروغگو است ...
آری، دروغ و تهمت و شایعه و جوّسازی، به ویژه از نوع دستگاه حکومتیاش، همیشه یکی مخربترین شیوهها و یکی از برّندهترین سلاحهای دشمنان، علیه اسلام، ولایت، امامت و مسلمین بوده است.
امام صادق علیه السلام، صرفاً ریاضیات، ادبیات، نجوم، تفسیر و فقه و اصول تدریس نمینمودند، بلکه ایشان نیز چون سایر ائمه اطهار علیهم السلام، مرد مبارزه در راه خدا برای بیداری اسلامی و قیام علیه کفر و ظلم بودند. اما این مبارزه در عرصه جنگ نرم، بیش از هر چیز دیگری، مستلزم برخورداری از "تشکیلات" و مبارزه تشکیلاتی میباشد.
مقام معظم رهبری:
اما سخن کوتاهی درباره امام صادق؛ امام صادق (ع) مرد مبارزه بود. مرد علم و دانش بود و مرد تشکیلات بود. اما مرد علم و دانش بودنش را همه بسیار شنیده اید . محفل درس امام صادق و میدان آموزشی که آن بزرگوار بوجود آورد هم قبل از او و هم بعد از او در تاریخ زندگی امامان شیعه بی نظیر بود؛ همه ی حرفهای درست اسلام و مفاهیم اصیل قرآن که در طول چند قرن، در طول یک قرن و اندی تحریف شده بود بوسیله مفسدان، مغرضان یا جاهلان همه آنها را امام صادق به شکل درستی بیان کرد؛ و همین موجب بود که دشمن از او احساس خطر کند. اما مرد مبارزه بودنش را کمتر شنیدهاید، امام صادق (ع) مشغول یک مبارزهی دامنهدار و پیگیر بود، مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت و بوجود آوردن حکومت اسلامی و علوی.
یعنی امام صادق (ع) زمینه را آماده میکرد تا بنی امیه را از میان ببرد و به جای آنها حکومت علوی را که همان حکومت راستین اسلامی است بر سر کار بیاورد؛ این در زندگی امام صادق برای کسی که دقت کند و مطالعه کند آشکار است.
اما آن بعد سومی را اصلا بسیاری نشنیدهاند، مرد تشکیلات؛ امام صادق(ع) یک تشکیلات عظیمی از مومنان به خود و از طرفداران جریانات حکومت علوی در سراسر عالم اسلام از اقسای خراسان و ماوراء نهر تا شمال افریقا بوجود آورده بود. تشکیلات یعنی چه؟ یعنی وقتی که امام صادق اراده میکند آنچه را که او میخواهد بداند نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام به مردم میگویند تا بدانند. یعنی از همه جا وجوهات و بودجه برای ادامه مبارزه سیاسی عظیم آل علی جمع کنند، یعنی وکلا و نمایندگان او در همه شهرها باشند که مردم پیروان امام صادق به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و همچنین تکلیف سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند.
تکلیف سیاسی هم مثل تکلیف دینی واجب الاجرا ست. بعضیها نگویند فلان حرف فتوای فقهی است، این را ما قبول داریم فلان حرف نظر سیاسی است این را عمل نمیکنیم؛ این حرف همان حرف قدیمی استعماراست. جدایی دین از سیاست. آن کسی که برای ما واجب الاطاعه و ولی امر است فتوای مذهبی و اسلامیاش در باب نماز، زکات، روزه، بقیهی واجبات با فتوای سیاسیاش و فرمان سیاسیاش در زمینه ی جهاد، روابط سیاسی، روابط داخل کشور و همه ی مسائل یکسان است، همه واجب الاطاعه است. امام صادق یک چنین تشکیلات عظیمی را بوجود آورده بود و با این تشکیلات و به کمک مردمی که در این تشکیلات بودند با دستگاه بنی امیه مبارزه میکرد. البته سرگذشت امام صادق بسیار مهم و آموزنده است. ده سال با بنی امیه و مدت طولانی بیشتری با بنی عباس مبارزه میکرد و زمانی که پیروزی او بر بنی امیه حتمی بود، بنی عباس به عنوان یک جریان مزاحم و فرصت طلب آمدند میدان را گرفتند و بعد از آن امام صادق هم با بنی امیه و هم با بنی عباس مبارزه کرد. دقیقا همان وضعی که امروز هست. امروز خط امام و امت هم با خطوط اموی یعنی خطوطی که وابسته به جناحهای مربوط به رژیم قبل و حامیان بین المللی اوست و هم با خط عباسی یعنی آنهایی که میخواهند محصول حرکت و تلاش عظیم اسلامی مردم را در خط خواسته ها و مطامع یا اهداف و نظرات سیاسی خود از آن استفاده کنند با هر دو خط امروز خط امام مبارزه میکند.
و امام امت بر مسند امام صادق (ع) که پدر معنوی او و پدر نسبی او است نشسته است و همان راه را و همان خط را دنبال میکند و سرنوشت روحانیت اصیل اسلام با سرنوشت امام صادق یکی بود و اگر چه مدتی از هم جدا شده بود این دوخط اما به فضل پروردگار و به همت عالمان دین شناس بزرگوار این دو خط به هم پیوست.
خطبههای نماز جمعه تهران جمعه۱۴/۰۶/ ۱۳۵۹
- تعداد بازدید : 1875
- 20 مرداد 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت جنگ و جهاد امام صادق شهيد