بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحیم - الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
سلام خوبان؛
سالروز میلاد حضرت معصومه علیها السلام را به همگی تبریک و تهنیت عرض مینمایم.
ما همه در "نور" و با "نور" زندگی میکنیم و باید به سوی "نور" رویم، وگرنه دچار ظلمات خواهیم شد. اما نور چیست و چگونه روشن میکند و چگونه برویم و ...؟ در این خصوص، بحثهای بسیاری وجود دارد.
این عالَم، مرتبهی نازله و اسفل عوالم وجود است. پس هر چه این پایین میبینید، انعکاس نازلهی عوالم بالاتر است.
در دنیا و تعریف فیزیکی، "نور" خودش پیداست و با تابش بر اجسام و انعکاس آن در چشم، سبب دیدن (پدیداری آنها در چشم) میشود.
تعریف فلسفی "نور" نیز همین است. "نور" به خودی خود پیداست و سبب پیدایش چیزهای دیگر میشود. «اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ».
حقیقت نور یکی است، نور دو تا و سه تا و ده تا نیست؛ چه از خورشید ساطع گردد، چه از آتش دیگری. چه لطیف مثل آتش و نور رعد و برق باشد و چه ضخیم، مثل آتش نفت و موم.
اما، همین نور واحد، اشعهها و تابشهای متفاوتی دارد، چنان که در عالَمِ فیزیک، تا کنون اشعههایی چون: «اشعهی آلفا - اشعه گاما - اشعۀ ایکس – اشعهی مادون قرمز – اشعه کیهانی» شناخته شدهاند و چه بسا با پیشرفت علم، اشعهها و تابشهای دیگری نیز کشف گردند.
آری، تمامی این اشعهها، در همان "نور واحدِ" خورشیدی وجود دارند، چیز جدایی نیستند، اما هر اشعهای، خواص و آثار خود را دارد و هم چنین هر چیزی، با اشعهی مخصوصی پدیدار و شناخته میشود. مثلاً بسیاری از مواد یا جانداران، با نور اشعهی ایکس یا گاما دیده میشوند و تا این تابش به خصوص به آنان نتابد، قابل رؤیت و شناسایی نمیباشند.
تابشها و اشعههای گوناگون در عالم معنا:
گفتیم که عالَم ماده، مرتبهی تازلهی عالم غیر مادی [عالم معنا]ست. پس نور، اشعهها و تابشهای آن عالَم نیز همینگونه است، نور واحد است، اما تابشهای گوناگونی دارد و در هر اشعه و تابشی، خواصی وجود دارد و پدیدار شدن هر حقیقت و استعدادی، نیازمند تابش اشعهی مخصوص به آن است.
دعای بعد از زیارت آل یس:
در دعای بعد از زیارت آل یس، به این معنا تصریح شده و اشعه و تابش لازم، برای پدیداری هر استعداد و کمالی بیان شده است. حال خوب دقت کنیم:
اَللّهُمَّ اِنّی أسألُكَ أن تُصَلّی عَلی مُحَمَّدٍ نَبی رَحمَتِك وَ كَلِمَةِ نورِك
خدایا، از تو میخواهم بر محمد -كه پیامبر رحمت توست و كلمهی نورت- درود فرستی
وَ أن تَملأ قَلبی نورَالیقین - و قلبم را از نور یقین لبریز كنی [پس نور قلب، یقین است]
وَ صَدری نورَ الإیمان - و سینهام را از نور ایمان (سرشاركنی)؛ [پس نور سینه «صدر»، ایمان است]
وَ فِكری نورَ النّیات - و اندیشهام را از نور نیتهای خیر (سرشاركنی)؛ [پس نورِ تفکر، نیات نیکوست]
وَ عَزمی نورَ العِلم - و ارادهام را از نور دانایی (سرشاركنی)؛ [پس نور اراده، علم و دانش است]؛
وَ قُوَّتی نورَ العَمَل - و توانم را از نور عمل (صالح) (سرشاركنی)؛ [تحقق و پدیداری قوهها، به عمل است]
وَ لِسانی نورَ الصِّدق - و زبانم را از نور راستگویی (سرشاركنی)؛ [صداقت، عامتر از راستگویی است، تصدیق حقایق است، و نور زبان به صدق است]
وَ دینی نورَ البَصائِرِ مِن عِندِك - و دینم را از نور بصیرت از جانب خویش (سرشاركنی)؛ [اگر بصیرت کنار علم و دین نباشد، مثل عددی است که ممکن است، علامت منفی داشته باشد. مثل منهای صد یا منهای صد میلیارد. پس نور دین، بصیرت الهی است.]
وَ بَصَری نورَ الضّیاء - و چشمم را از نور روشنایی (سرشاركنی)؛ [چه چشم ظاهر و چه بصیرت باطن، هر دو برای دیدن، نیاز به روشنایی دارند، نور بصیرت، تابش روشن کنندهی آن است]
وَ سَمعی نورَ الحِكمَة - و گوشم را از نور حكمت (سرشاركنی)؛ [صداهای متفاوتی به گوش ظاهر یا گوش جان میرسد، اما نور قوهی سامعه، به شنیدن "حکمت" است]
وَ مَوَدَّتی نورَ المُوالاةِ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَلَیهِمُ السَّلام - و محبّتم را از نور دوستی پیامبر و خاندانش علیهمالسلام (سرشاركنی)؛ [تا این که میرسد به اصل و ریشه، به عامل انگیزه، موتور و جهت دهندهی حرکت، که همان «مودت و محبت» است. آدمی چیزها یا اشخاص یا حالات بسیاری را دوست دارد، و به سمت چیزی میرود که آن را دوست دارد؛ اما این محبتها باید در یک راستا باشند و نور موّدت و محبت، همان "نور ولایت حضرت محمد و آل او صلوات الله علیهم اجمعین" میباشد. لذا در کلام وحی فرمود که حقیقت و ظهور همه بشارتهای الهی توسط انبیا، همین است:
«ذَلِكَ الَّذِی یبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَمَن یقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ» (الشّوری، 23)
ترجمه: این همان چیزى است كه خداوند، آن بندگان خود را كه ایمان آورده و عملهاى شایسته كردهاند بدان بشارت مىدهد. بگو: از شما در مقابل این ( ابلاغ رسالت خود) جز محبت (قلبى و عملى) درباره خویشاوندانم مزدى نمىطلبم، و هر كس كار نیكى انجام دهد (بر این محبت بیفزاید) ما برایش در آن، نیكى مىافزاییم، حقّا كه خداوند آمرزنده و شكرگزار است.
حقیقت نور و کلمهی آن کیست؟
در آیهی نور بیان شد، آن که هستی عین ذاتش است و دیگری سبب پدیدآوردنش نشده است و دیگران را نیز او پدیدار کرده است، خداوند متعال میباشد: «اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ». این حقیقت نور.
اما «کلمه»، یعنی یک بستهی کامل (چنان چه میگویند: بستهی پیشنهادی، یا بستهی اقتصادی، یا بسته فرهنگی و ...)، پس "کلمهی نور"، یعنی آن منبعی که نور الهی در او جمع شده است و اوست که این اشعهها و تابشهای گوناگون را دارد و ساطع میکند. حال او کیست؟
خب در ابتدای همین دعا خواندیم: «اَللّهُمَّ اِنّی أسألُكَ أن تُصَلّی عَلی مُحَمَّدٍ نَبی رَحمَتِك وَ كَلِمَةِ نورِك» - پس "کلمهی تامّهی نور"، همان وجود مقدس حضرت محمد مصطفی، صلوات الله علیه و آله میباشند که فرمود: «اوّل ُ مَا خَلَقَ الله نوری – اول چیزی که خداوند خلق کرد، نور من بود».
البته اهل عصمت علیهم السلام، همه نور واحد هستند، همه نور همان وجود هستند، فرمود: «کُلّنا نُورٌ واحِد» و هم چنین فرمود:
«لانّا كُلنّا واحِد؛ اوّلنا مُحمّد؛ آخِرنا مُحمّد؛ اَوسَطُنا مُحمّد وَ كُلّنا مُحمّد؛ فَلا تَفرَقوا بَینَنا» (بحارالانوار، ج26، ص16)
ترجمه: به تحقیق كه ما (پیامبر و عترت طاهره) یكی هستیم؛ اول ما محمد؛ آخر ما محمد؛ وسط ما محمد، بلكه كل ما محمد هستیم و بین ما هیچ جدایی (فرقی) نیندازید.
از این رو در خاتمه زیارت آل یس نیز در صلوات بر حضرت حجت، عجّ الله تعالی فرجه الشریف و در بیان مقامات ایشان میگوییم: «وَ عَلَمِ الْهُدی * وَ نورِ أبصارِ الْوَری». نور همه بصیرتها، ولایت و امامت است.
- تعداد بازدید : 1760
- 25 مرداد 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت