در جهان تحولات بزرگی در حال وقوع است و مبادا گمان کنیم که ربطی به ما ندارد! و حال آن که ما (ایران اسلامی)، هدف اصلی دشمنان هستیم. "دشمن" هیچ گاه دست از دشمنی بر نمیدارد، اما اگر هدف را متحد و قدرتمند ببینند، سیاستاش در دشمنی را تغییر میدهد، و حتی خود را "دوست" جلوه میدهد تا مردم دچار خطا شده و دوست و دشمن خود را نشناسند و چه بسا دشمن را دوست و دوست را دشمن بگیرند و گُل به خودی بزنند.
نصیحت، تذکر و هشداری که مقام معظم رهبری در دیدار دستاندرکاران حج دادند، اختصاصی به غیر ایرانیان ندارند، بلکه همگان را شامل میشود و ما خودمان باید بیش از دیگران مراقب باشیم.
ایشان فرمودند: «خداوند با هیچ ملتی، "قوم و خویشی" ندارد و اگر مردمی قدر اتحاد و همدلی را ندانند، خداوند آنها را به بلیّه اختلاف و درگیری و خونریزی دچار میکند.»
نظام خلقت و هدایت، اصولی دارد که به هیچ وجهی تغییر نمیکند؛ ایرانی، امریکایی، انگلیسی و عرب، برایش فرق ندارد، قلّت و کثرت جمعیتِ طرفدار یا مخالف نیز تغییرش نمیدهد و مال و ثروت و قدرت نیز در آن تأثیری ندارد. از جمله این اصول، چهار ستون و محور ذیل میباشد:
الف – سنّت الله مبدل نمیشود؛
ب – خدا با کسی قوم و خویشی و شوخی ندارد؛
د – نه تنها "دشمنشناسی" به اندازه "دوستشناسی" مهم است و در تقریر سرنوشت اشخاص و ملتهاست نقش اصلی را ایفا میکند، بلکه "دوستشناسی" بدون "دشمن شناسی" ممکن نمیباشد.
ج – شیطان و شیاطین، چیزی را نمیتوانند خلق و ابدا کنند، بلکه فقط بدل میزنند.
*- بدل شیطان این است که حق را باطل، زشت را زیبا، فانی را باقی و دشمن را دوست و دوست را دشمن نشان میدهد؛ این ترفند و اغوایی است که همگان آن را در لحظه به لحظه و جزء به جزء زندگی فردی و اجتماعی خود، شاهد بوده و هستند.
در عرصه اعتقادات [چه اسلام و چه غیر اسلام]، همین است، هیچ امری خارج از چارچوبه «تولا و تبری» نمیباشد و کار شیطان القای "ولایت دشمن" و «دوری از دوست» میباشد و در عالَمِ "حکومت و سیاست" نیز شیطان کاری جز این ندارد که دوست را دشمن و دشمن را دوست نشان دهد.
یادتان هست که قبل از انتخابات ریاست جمهوری و همیشه، چقدر مقام معظم رهبری تأکید داشتند که کسانی را انتخاب کنید که خطوط مرزی با دشمن را کمرنگ نکنند؟! کسانی که دوست و دشمن را بشناسند و گُل به خودی نزنند و ... . به عنوان مثال فرمودند:
«مرز مخلوط نشود. کسانی که سعی میکنند این مرز را کمرنگ کنند یا محو کنند یا از بین ببرند، اینها خدمت نمیکنند به مردم؛ اینها خدمت نمیکنند به کشور؛ چه مرزهای دینی و عقیدتی، چه مرزهای سیاسی. استقلال، مرزی است برای کشور؛ این کسانی که سعی میکنند اهمیت استقلال یک ملت را - بهعنوان جهانی شدن و حل شدن و منطبق شدن با جامعهی جهانی - از بین ببرند و کمرنگ کنند، مقاله مینویسند، حرف میزنند، اینها هیچ خدمتی نمیکنند به این کشور. شما میگویید ارتباط داشته باشیم با دنیا، خیلی خب، ارتباط داشته باشید، منتها معلوم باشد با چه کسی ارتباط دارید، چرا ارتباط دارید، چه جور ارتباطی دارید؟ اینها مشخص باشد؛ مرزبندی یعنی این. در جبههبندیهای داخلی هم همینجور است. این هم به نظر ما یکی از چیزهایی است که بایستی به آن توجه کنیم؛ جزو وظایف ما است که مرزبندیها را [مشخص کنیم].» (15/12/1393)
*- مردم ما، بعد از استقرار جمهوری اسلامی در ایران و در طول استقلال کشورشان، تجربههای تلخ و شیرین بسیاری داشتند و اگر یادمان نرود، از همان ابتدا تا کنون، همیشه یک عدهای تا به قدرت رسیدند، اولین گام در سیاست خارجی را در جهت دوست نشان دادن دشمن برداشتند و بالتبع گامهای آنها در سیاست داخلی، تجزیهی ملت به جریانهای متفاوت و مخالف، و قرار دادن آنها مقابل یکدیگر بود!
هر وقت اینها بر سر کار آمدند، ناگهان حال و هوای فضای سیاسی متغیر شد، از سویی دیگر نگاه به دشمنی امریکا، انگلیس و اسرائیل کم سو شد و از سویی دیگر همه توجهات به صفکشیها و اختلافات داخلی سوق داده شد! و البته دشمن نیز نهایت بهره را بُرد و تا میتوانست نزدیک شد تا نفوذ کند. از نفوذ فرهنگی و سیاسی و اقتصادی گرفته، تا نزدیک کردن ناوهای جنگیشان به خاک ایران و تهدیدات جدیتر به حمله نظامی.
تردیدی نیست که مردم ما، به خاطر دو موهبت که عبارت باشند از "محور وحدت" که همان "ولایت" است و نیز ایمان و بصیرت، از این ابتلائات صدمه دیدند، اما هلاک نشدند و نجات یافتند و البته صدمات کم یا زیادی هم که دیدند، به خاطر انتخاب ناصواب خودشان بود. ولی دلها پاک و متحد بود، لذا در نهایت نجات یافتند.
از این رو مقام معظم رهبری، در عامل موفقیت ایران در حرکت و قیام انقلابی، اسلامی و نجات بخش خود فرمودند:
«در 36 سال اخیر، استکبار گاه دشمنی با ایران را از زبان و رفتار کشورهای دیگر پیگیری کرده است، اما ملت ایران همیشه متوجه بود که این کشورها فریب خورده و آلت دستند و دشمن واقعی، همان آمریکا و اسرائیل است» (31/5/1394)
و در بیان علل عدم موفقیت و نافرجامی حرکت برخی از گروههای اسلامی در کشورهای دیگر فرمودند:
«آنها برخلاف ملت ایران، جای دوست و دشمن را اشتباه گرفتند و ضربهاش را نیز خوردند.»
تفرقه:
پس باید بسیار و بیش از پیش مراقب و بصیر باشیم. تردیدی نیست که تنها عامل موفقیت و رشد ما، همین وحدت بوده و هست و شکی وجود ندارد که "دشمن" مترصد شکست این وحدت است و به یقین که هر گاه ملتی تجزیه و متفرق شدند، تجزیه خاک کشورشان زودتر و راحتتر صورت گرفت.
اما نکتهی مهم این است که اگر چه تفرقه در میان یک ملت متحد، هدف دشمن خارجی است، اما هیچ گاه نمیتواند بدون برخورداری از عوامل، اسباب و ابزار داخلی، به این هدف برسد. پس این "عوامل"، انسانهای سست ایمان، کم اعتقاد، بیبصیرت و حتی خائنی هستند که اگر لازم باشد، امام زمانشان را نیز به خاطر کمی چرب و شیرین دنیا و مطامع خودشان، به مسلخ میکشانند و کربلا راه میاندازند. آری اینان، خادم نیستند، بلکه خائناند. چنان که مقام معظم رهبری، ایجاد اختلاف و دشمنی را خیانت خواسته و ناخواسته بر میشمارند.
تذکار:
ما ملت، باید هوشیار و بصیر باشیم. اگر غفلت کنیم، حتماً ضربه میخوریم – و گاه صدمات این ضربات، جبران ناپذیر است و گاه جامعه را به سوی افول و هلاکت سوق میدهد و خداوند متعال نیز نه با کسی قوم و خویشی دارد و نه شوخی.
*- هر گاه دیدیم که خطوط مرزی ما با دشمن کمرنگ میشود، باید بوی خطر را استشمام کنیم – هر گاه دیدیم عدهای "دشمنشناسی" و دشمنی با دشمن را "تندروی، خشونت و بداخلاقی" قلمداد و القا میکنند، باید صدای نزدیک شدن چکمههای ظالمین بر سرمان را بشنویم – هر گاه دیدیم عدهای با ایجاد هیاهو، جنجال، شامورتی بازیهای سیاسی، جوّسازی و ...، مردم را به جای وحدت، به چند دستگی کشانده و آنها را مقابل یک دیگر قرار میدهند، باید سایه اجل (پایان) خود را به وضوح ببینیم.
منبع:
پایگاه: www.iranpn.ir
- تعداد بازدید : 1767
- 1 شهریور 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت