خداوند در آیه 4 از سوره التین میفرماید: من انسان را احسن تقویم آفریدم؛ ولی با این آیه چگونه خلقت ناقص بعضی از انسانها توجیه میشود؟ آیا اینکه بعضی افراد سالم هستند و بعضی افراد ناقص و معیوب هستند ظلم خداوندِ علی کل شی قدیر نیست؟ آیا ایه 4 سوره تین با جهان واقعی تناقص ندارد؟ (دیپلم تجربی / کرج)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: یک موقع کسی ملحد و کافر است و منکر وجود خداوند سبحان میباشد، خب در مورد او میگویید: علم ندارد، شناخت ندارد، بصیرت ندارد و یا اساساً «خَتَمَ الله» شده است؛ اما یک موقع کسی خدا را قبول دارد، اما او را متهم و محکوم به «ظلم» میکند(؟!) خب در این موارد چه میشود گفت؟ باز هم باید حمل بر شناخت ضعیف نمود؟ یا باید گفت: اصلاً خدا را نشناخته است؟ یا شناخته و عناد و دشمنی دارد ...؟
پس خیلی مراقب باشیم. هر چه سؤال و شبهه داریم، بپرسیم، اما اول خودمان کمی درباره آن تفکر کنیم و سپس سعی کنیم در مورد اصل سؤال طرح شده در ذهن پرسش و تحقیق کنیم و الزاماً آخر هر سؤالی را ختم به متهم کردن خداوند سبحان به ظلم نکنیم که این خودش بدترین ظلم است و ظالم نیز هدایت نمیشود، حتی قرآن هم بخواند، گمراهتر میشود. به این دو آیه توجه کنید:
«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» (الأنعام، 21)
ترجمه: و كيست ستمكارتر از آن كه بر خدا دروغ بسته يا آيات او را تكذيب نموده؟! بىترديد ستمكاران رستگار نخواهند شد.
«وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا» (الإسراء، 82)
ترجمه: و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىكنيم، و [لى] ستمگران را جز زيان نمىافزايد.
سوره التّین و پاسخ:
حال بازگردیم به بحث؛ متن و ترجمه آیهی مورد سؤال و بحث به شرح ذیل میباشد:
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» (التین، 4)
ترجمه: [كه] براستى انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم.
***- آدم، بشر و انسان، همه نامهای این موجودی است که میشناسیم، اما هر کدام معنای خود را دارد و هر اسمی به ویژگی جداگانهای اشاره دارد.
آدم، یعنی نوعی از مخلوق که نژادش از نسل حضرت آدم علیه السلام است؛ بشر، به معنی پوست، جلد و ظاهر است. یعنی موجودی که جسم و بدنش مانند حیوانات با مو و پشم پوشیده نشده، بلکه با پوست پوشانده شده؛ - انسان، یعنی این بشر و آدمی که متشکل از روح و جسم است، هم اهل اُنس است و هم مبتلا به نِسیان (فراموشی)، با تمامی ویژگیهایش، خیلی زود اُنس میگیرد و خیلی سریع و زود هم فراموش میکند.
خداوند سبحان، یک جا این مخلوقش را «یا بنی آدم» خطاب میکند، جای دیگر «ایها الناس – ای انسانها» و به پیامبرش میفرماید که بگو من از دسته فرشتگان یا اجنه یا سایر موجودات نیستم، بلکه بشری مثل شما هستم (اَناَ بَشَرٌ مِثلُکُم).
الف – فرمود که انسان را در «بهترین قوام» آفریدم. «قوام»، یعنی هر چیزی و هر شرطی که ثبات و بقای موجود به تناسب هدف از آفرینشاش و جایگاه و نقشاش در نظام هستی مستلزم آن باشد. لذا فرمود: جنس انسان، نه تنها دارای «قوام»، بلکه بهترین قوام است. یعنی هر چه که هست، بر اساس "تقویم" آفریده شده است و خلقت انسان، بهترین تقویم است.
ب – انسان وجوه مشترکی با جمادات دارد، مثل دندانها و استخوانهایش و حتی نطفهاش - هم چنین وجوه مشترکی با حیوانات دارد، مثل کیفیت نطفه، خون، گوشت، استخوان، خوردن، خوابیدن، جماع برای تولید مثل و ... – هم چنین وجوه مشترکی با ملائک دارد، مثل روح و عقل – از این رو، خالق متعال وقتی شرح چگونگی خلقت انسان را میدهد، تا آن جایی که بیان از خلقت مادی و حیوانی اوست، هیچ سخنی از "اَحسن" نمیآورد؛ خب حیوانات بسیاری نیز با همین ویژگیها و سلسله مراتب آفریده شدهاند، چه بسا بزرگتر، قویتر و حساستر. اما وقتی میرسد به این که «خلقت دیگری در او انجام دادم»، (یعنی از نوع مادی نیست) و از روح خودم (روح از چیزی خلق نشده، بلکه از امر پروردگار است) به این حیوان دمیدم و انسان شد، میفرماید: «اَحسن الخالقین». حال به آیه دقت فرمایید:
«ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» (المؤمنون، 14)
ترجمه: آن گاه نطفه را به صورت علقه درآورديم. پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانيديم، و آن گاه مضغه را استخوانهايى ساختيم، بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم، آن گاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم. آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است.
ج – پس انسان از جمادی به نباتی، از نباتی به حیوانی و از حیوانی به روحانی رسید و استعدادهای «شدن» به او داده شد. میتواند «خلیفة الله» (رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند) و میتواند به پستترین مراحل حیوانی سقوط کند، تا آنجا که از حیوان نیز پستتر گردد (کَالأنعام بَلهُم اضلّ).
از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مردم به حیوان برزدم
مُردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کی ز مُردن کم شدم
حملهٔ دیگر بمیرم از بشر تا بر آرم از ملایک پر و سر
وز ملک هم بایدم جستن ز جو کل شیء هالک الا وجهَهُ
بار دیگر از ملک قربان (پرّان) شوم آنچه اندر وهم ناید آن شوم (مولوی)
نه به جماد چنین امکان و استعدادی داده شده، نه به حیوان، نه به جنّ و نه به فرشتگان. خب این «أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» است.
د – پس در اینجا، بحث از خلقت جسم حیوانی نیست که گفته شود: یکی بلند است و یکی کوتاه – یکی به نظر زشترو میآید و یکی زیبا – یکی سالم به دنیا میآید، یکی ناقص. منظور از «أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» خوشگلترین و سالمترین بدنی، جسمی و مادی نمیباشد.
ﻫ – معنای بهترین اندازهها (تقدیرها) و بهترین قوامها، اعتدالها نیز این نیست که او را مثل یک مجسمه یا چوب خشک آفریده باشند که هیچ نوع تغییری به او راه نداشته باشد و یا اساساً از نظام علّی (علت و معلول) مستثنی باشد.
در نظام خلقتِ بدن نیز همین "مغز" انسان، که اگر چه از مغز فیل و کردگردن و خر کوچکتر است، اما میتواند به عالَم اشراف علمی پیدا کند و ...، با یک ضربه سبک و یا سنگین، دچار نقص و اختلال میشود – و همین پوست دستش را که هشتاد، نود سال از آن کار میکشد و باز به محض استهلاک نو میشود، اگر روی آتش بگیرد، مانند سوختن نایلون میسوزد.
روح آدمی نیز همینطور است. عقل و فطرت نیز همین طور هستند. با یک جرقهی نور، معرفت پیدا میکنند و چنان میدرخشند که عالمی را روشن میکنند، و با کمترین توجه به نفس حیوانی، چنان ضعیف و مدفون میگردند که هیچ ظهور و بروزی از آنان دیده نمیشود.
پس اگر کسی بهداشت و سلامت را رعایت نکرد و سبب بروز اختلال در خلقت خودش و یا نسلاش گردید – اگر کسی احکام را رعایت نکرد و سبب بروز بسیاری از ابتلائات در خودش و نسلاش شد – اگر نطفه سالم نبود، اگر بارداری با مراقبت نبود، اگر انواع خوراکها [از حلال و حرام یا مفید و مضر] را مصرف کرد، اگر ضربه دید، عصبانی شد، ترسید ...، و روی نطفه اثر گذاشت، نه تنها هیچ منافاتی با عدل خدا، نظام آفرینش، قوانین حاکم بر آن و نظام خلقت اَحسن ندارد، بلکه عین آن است.
آیا اگر کسی چاقویی در چشم کسی فرو کند و او کور شود – شرابی بنوشد و نطفه و طفلش ناقص به دنیا بیاید – بمب شیمایی و اتمی بیاندازد و نسلها معلول شوند – هوا را آلوده کند و خون مادر کثیف شود – جنگ بیولوژیکی راه بیاندازد تا تعداد اولاد ناقص الخلقه در یک جامعه (مثل ایران) زیاد شود و ...، منافاتی با قوانین حاکم بر نظام آفرینش دارد؟ آیا معنای « أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ » این است که همه چیز روی انسان بیاثر شود؟!
مرتبط:
*- آیا وجود تفاوت مقامی در بین افراد با عدل خدا در تضاد نیست؟ (8 آذر 1393)
*- از خانوادههای مذهبی فرزندان ناصالح به دنیا میآیند و از خانوادههای بیدین یا کم تقید، فرزندان صالحی میآیند! علت چیست و آیا با عدل الهی مغایرت ندارد؟! (23 اردیبهشت 1392)
و ... (با درج کلمات مرتبط در بخش جستجو)
- تعداد بازدید : 3143
- 6 شهریور 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن سوره تین