ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: "شقاوت" به معنای نکبت، خواری، بدبختی، پریشانی، نافرمانی و بدخواه دیگران بودن میباشد و در مقابل سعادت قرار دارد. وقتی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام خبر داد که تو را "اشقی الاشقیا"ی اولین و آخرین میکشد، یعنی از او نکبتتر، خوارتر، بدبختتر، پریشانتر و بدخواهتر نیست.
الف – حیات اخروی، صورت و جنبه حقیقی همین عالم دنیاست، به قول معروف، آن روی سکه است. پس آن چه در حیات اخروی رخ میدهد، حقیقت، جان و روح همانی است که در دنیا واقع شده است، منتهی اینجا در پس پردهی حجابهای گوناگون و از جمله حجاب بدن بوده و آنجا این حجاب کنار زده میشود، لذا در قرآن کریم فرمود که آخرت «يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ» است. یعنی روزی که پردهها کنار میرود و رازها و پنهانیها آشکار میشود.
ب – در قرآن کریم، هم دربارهی رسیدن به مقامات و نعمات بهشتی گفته شده که جزای ایمان و عمل صالح خودشان در دنیاست به اضافهی فضل و کرم خدا – و هم در مورد عذابهای جهنمی گفته شده است که صورت حقیقی همان باورها و عملکردهای سوء خودشان است، بدون چیزی اضافه. [چرا که اضافه کردن به اجر جایزه و فضل است، اما اضافه کردن به کیفر بیش از حد جرم، ظلم میشود، لذا در اجر فرمود اضافه هم میدهم، در کیفر فرمود که به اندازه مثقالی ظلم نمیشود].
پس همه، صورت حقیقی همان باورها و عملکردها در دنیاست، چنان که فرمود: «حقیقت خوردن مال یتیم، خوردن آتش است». خب این حقیقت آنجا بیرون میزند.
«إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا» (النساء، 10)
ترجمه: در حقيقت، كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مىبرند، و به زودى در آتشى فروزان درآيند.
ج – پس کسی که میخواهد در آخرت شقی نباشد و سعید باشد، باید سعی کند که در دنیا سعید باشد و شقی نباشد.
شقاوت در قرآن کریم:
به واژه شقی و شقاوت، در چند آیهی قرآن کریم اشاره شده است که همین آیات خودش راهکارهای سعادت و دوری از شقاوت در دنیا و بالتبع در آخرت را تبیین و تعلیم نموده است: از جمله:
«وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاء رَبِّي شَقِيًّا» (مریم، 48)
ترجمه: و من از شما و از آنچه به جاى خدا مىخوانيد كناره مىگيرم، و پروردگار خود را مىخوانم، اميد آنكه در خواندن پروردگارم محروم نباشم (يا به شقاوت نرسم چنان كه شما با خواندن بتها به شقاوت مىرسيد)
«قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا» (مریم، 4)
ترجمه: [زکریا] گفت: «پروردگارا، من استخوانم سست گرديده و [موى] سرم از پيرى سپيد گشته، و - اى پروردگار من - هرگز در دعاى تو نااميد نبودهام.»
نکته:
با کمی دقت، مشهود میشود که در هر دو آیه، «شقاوت» را در مورد «دعای به درگاه ربوبی» آورده است.
بدیهی است که "دعا"، صرفاً عرض حاجت نیست، بلکه «خواندن» است. خداوند متعال بندگانش را به "توحید" میخواند و بندگان موحد نیز او را به الوهیت، روبوبیت و وحدانیت میخوانند و البته بندگان چون همه محتاج و فقیر به درگاه او هستند، حاجات را نیز به او عرضه میدارند.
«مَوْلايَ يامَوْلايَ أَنْتَ الغَنِيُّ وَأَنا الفَقِيرُ وَهَلْ يَرْحَمُ الفَقِيرَ إِلاّ الغَنِيُّ» (مناجات امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه)
ترجمه: مولاى من! اى مولاى من! تويى بىنياز و منم نيازمند، و آيا بر نیازمند، جز بینیاز رحم کند؟
پس اگر کسی به خداوند متعال و وحدانیت او ایمان نیاورد، اگر کسی مشرک شود و جز خدا را بخواند، اگر کسی از فضل و رحمت خدا ناامید گردد، اگر کسی گمان کند که جز خدا، وجودی مستقل است که حاجتی از او برآورد و ...، "شقی" میشود.
«وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا * وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا» (مریم، 31 و 32)
ترجمه: [حضرت عیسی علیه السلام گفت:] و مرا هر كجا كه باشم وجود پربركتى ساخته، و تا زنده هستم به نماز و زكات سفارش كرده است * و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است.
نکته:
در این آیه نیز به دو اصل اساسی برای دوری از شقاوت تصریح شده است، ابتدا وصل به خیر محض (برکت) که خداوند متعال است با «صلاة = نماز» و نیز خیر رساندن به مردم با «زکات» که سبب دوام این اتصال مبارک است – و سپس نیکی به والدین. (البته چون ایشان پدر نداشت، فقط لفظ مادر را آورد).
نتیجه:
نتیجه آن که اصل اول برای "شقی" نشدن در دنیا و اهل شقاوت نبودن در آخرت، «توحید و دوری از هر گونه شرک و ناامیدی از رحمت خداست» که با اتصال دائم = نماز (مادامی که زنده هستیم)، و نیز خیر رساندن به مردم [انواع زکات] محقق میگردد و دوم با نیکی به پدر و مادر، چه در قید حیات باشند یا نباشند. و سوم خیر رساندن به نیازمندان. چنان که در آیات دیگری نیز پس از توحید، امر و سفارش به نیکی به والدین و رسیدگی به نیازمندان نموده است.
«وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا» (النساء، 36)
ترجمه: و خدا را بپرستيد و چيزى را شريك او قرار ندهيد و به پدر و مادر و نيز به خويشان و يتيمان و مسكينان و همسايه نزديك و همسايه دور و رفيق نزديك (همكار، هم مجلس، همسفر و غيره) و در راه مانده و برده مملوكتان نيكى به سزا كنيد، كه همانا خداوند كسى را كه متكبر و فخرفروش است دوست ندارد.
پس اگر کسی در درجه اول موحد باشد (خدا را آن گونه که خودش فرموده بندگی نماید و برای او شریک قایل نشود) و به این بندگی و اتصال (صلاة) تا زنده است دوام بخشد – به پدر و مادر نیکی نماید – و به نیازمندان نیز بدون فخر و تکبر رسیدگی کند، هیچ گاه در دنیا شقی نمیشود و در آخرت نیز جزو اشقیا محشور نمیگردد، بلکه هم در دنیا سعید است و هم در آخرت اهل سعادت میگردد. إن شاء الله.
کلمات کلیدی:
گوناگون