تقیه - آیا اگر کسی نتوانست جلسه گناه را بر هم زند، حتماً باید ترک کند؟ آیا باید در مقابل دشمن سکوت کرد؟ میگویند: "دوران تقیه" دیگر گذشته است؟ مملکت در خطر است و ...؟ (آذربایجان غربی)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: اجازه ندهید که اولاً مباحث در ذهن مخلوط گردد و ثالثاً رفتار خشک افراطی یا تفریطی غلیه کند، یا صد یا صفر نباشیم.
در این سؤال مبحث اصلی "تقیه" است؛ و موضوع تقیه در برابر دشمن است؛ آیا هر کس که موافق ما نبود و یا سخن خطایی گفت، دشمن است؟!
"تقیه"، یک حکمی مثل برخی از احکام اجرایی نیست که کسی بتواند بگوید: "زمانش گذشته" – یا – "امروزه موضوعیت ندارد" – یا – "برای من واجب نیست، چون امکانش را ندارم / مثلاً مستطیع نیستم که حج به من واجب شده باشد" و ... . بلکه "تقیه" یک تاکتیک است، یک روش است در برخورد با دشمن.
تقیه:
پس تقیه، نوعی پوشش دادن یا همان "استتار" است که هدف از آن ، جلوگیری از به هدر رفتن نیرو میباشد.
تقیه نوعی "کتمان کردن" در تاکتیک است. فرض کنید که در جوی قرار گرفتهاید که مؤمنین را بیجهت در کوچه و خیابان میکشند و امکان مقابله هم نیست، پس هیچ اشکالی ندارد که کسی در خیابان فریاد نزد که "من از مؤمنین هستم"؛ و البته هر گاه لازمهی این مبارزه فریاد زدن بود، او فریاد میزند.
در قرآن کریم میخوانید که مؤمنِ آل فرعون که در ایمانش تقیه میکرد و آن را کتمان مینمود تا بتواند جلوی ظلم را بگیرد و به حق و عدالت و بصیرت دعوت نماید، خود را حفظ کرد و به وقتش به میدان آمد:
«وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَن يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءكُم بِالْبَيِّنَاتِ مِن رَّبِّكُمْ وَإِن يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِن يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُم بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ» (غافر، 28)
ترجمه: و مردى مؤمن از خاندان فرعون كه ايمان خود را نهان مىداشت، گفت: «آيا مردى را مىكشيد كه مىگويد: پروردگار من خداست؟ و مسلّماً براى شما از جانب پروردگارتان دلايل آشكارى آورده، و اگر دروغگو باشد دروغش به زيان اوست، و اگر راستگو باشد برخى از آنچه به شما وعده مىدهد به شما خواهد رسيد، چرا كه خدا كسى را كه افراطكار دروغزن باشد هدايت نمىكند.
نمونهای دیگر:
در قرآن کریم میخوانید که فرمود: مؤمنین نباید دشمان را به سرپرستی و دوستی (ولایت) بگیرند، مگر آن که در این امر "تقیه" کرده باشند – تقیه لازمه تقوا و حفظ نگهداشتن است:
«لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِيرُ» (آلعمران، 28)
ترجمه: مؤمنان نبايد كافران را به جاى مؤمنان به دوستى بگيرند و هر كه چنين كند در هيچ چيز [او را] از [دوستى] خدا [بهرهاى] نيست مگر اينكه از آنان به نوعى تقيه كند و خداوند شما را از [عقوبت] خود مىترساند و بازگشت [همه] به سوى خداست.
روش شیطان:
در دوران تحصیل (کودکی و نوجوانی)، بسیار تجربه کردید که برخی از بچههای شلوع و یا به تعبیری شرّ، به بچهی متین و آرام میگفتند: اگر نمیترسی، اگر جرأت داری، اگر بچه ننه نیستی، اگر ...، این کار را بکن.
از روشهای شیطان برای بچههای بزرگسالتر هم همین است. شیاطین بیرونی (دشمنان) نیز همینکار را میکنند، برای شناسایی و نیز هدر دادن نیرو، میگویند: "وقت تقیه گذشته است، در هر کجا و هر موضوعی خودت را آشکار کن، افکار، اطلاعات، اهداف و نقشههایت را سریع بیرون بریز تا تو را سریعتر شکار کنیم و هدر دهیم.
تقیه برای حفظ جان:
پس یکی از اهداف اصلی "تقیه" حفظ جان در گاهیست که ممکن است خون بیجهت ریخته شود، وگرنه اگر برای حفظ اسلام و مسلمین، جان دادن لازم باشد، امر به "مقاومت"، "جهاد" و "شهادت" شده است. چنان که امام باقر علیه السلام فرمودند: «خُلِقَتِ التَّقِيَّةُ لِيُحْقَنَ بِهَا الدَّمُ فَإِذَا بَلَغَ الدَّمَ فَلَا تَقِيَّةَ» - یعنی: تقيه براى جلوگيرى از خونريزى و حفظ جان انسانها است . هر گاه خونى ريخته شد ديگر جاى تقيه كردن نيست.
تقیه برای حفظ اسرار:
از دیگر مقاصد تقیه، "حفظ اسرار" است. خب انسان عاقل، مؤمن و مسلمان، باید اسرار را حفظ کند و این اسرار صرفاً اطلاعات امنیتی و سیاسی نمیباشند. مگر انسان عاقل، هر چه را که میداند، در هر کجایی میگوید؟!
ابو بصير از شاگردان معتمد امام بود، گويد: از امام صادق عليه السّلام در باره احاديث كثير پرسيدم، فرمود: آيا چيزى از آنهائى را كه به تو گفتم پنهان داشتهاى كه بقيه اش را برايت بگويم؟ (گفت به ذهن مرور کردم، شنیدهای نبود که بازگو نکرده باشم) - چون حال مرا ديد، فرمود: امّا آنچه را براى يارانت گفته اى اشكالى ندارد، افشا كردن به اين است كه غير يارانت را به آنها خبر دهى. (المحاسن : ۱/۴۰۳/۹۱۰)
پس در مورد "تقیه" و ضرورت آن به وقتش، بحث زیاد است، همین قدر اشاره شد که انسان عاقل را چارهای جز "تقیه" در وقتش وجود ندارد، پس چنین نیست که کسی بتواند به طور کلی بگوید که دیگر وقتش گذشته است! خیر، بلکه یک جایی واجب و لازم است – یک جایی شاید مستحب باشد – جای دیگری اصلاً لازم نیست و چه بسا اشکال هم داشته باشد، یا مکروه و حرام نیز باشد و موردش را شخص خودش تشخیص میدهد.
تقیه لازمهی آگاهی، بصیرت، تقوا، ایمان، اخلاق، مبارزه، تبلیغ و رشد میباشد.
دشمن و به هم زدن مجلس:
اما در این موضوع لازم است که به چند نکته توجه شود:
اولاً: هر کس که خطایی کرد را "دشمن" نپنداشته و قلمداد نکنیم! اگر چنین باشد که اهل عصمت علیهم السلام باید همه امثال ما را دشمنان خود بدانند و بخوانند. البته ممکن است که سخن کسی یا کار کسی نه تنها خلاف، بلکه به نفع دشمن یا همرنگ با دشمن باشد، اما خودش دشمن نباشد. خب در آنجا انسان متذکر میشود، بیدار میکند، آگاهی و بصیرت میبخشد. از امام امت یاد بگیریم، مقام معظم رهبری میفرمایند (مضمون): هر کس که ولایت فقیه را قبول نداشته باشد، یا حتی مخالف آن باشد، مصداق "ضد ولایت فقیه" نیست، بلکه ضد کسی است که پنچه در میافکند – یعنی به مبازره و جنگ میآید.
ثانیاً: از اهداف اصلی دشمن "تجزیه" است؛ اول بین مردم و سپس در خاک کشور – و تجزیه بین مردم با دستهکشی و صف بندی آنها مقابل یک دیگر محقق میگردد. نمیبینید سر جزئیتری امور جناحی یا حتی طرفداری از یک باشگاه ورزشی، یا گویش بومی و ...، مردم را در مقابل هم قرار میدهد؟! پس، اگر فرد مذهبی خود را صاحب، مالک و تمام دین و نماد کامل آن بداند و هر کس را با کمترین خطایی که میبیند در صف مقابل قرار دهد، خودش بیشتر از آن خطاکار ضربه زده است.
ثالثاً: تکلیف ما به هم زدن مجالس نیست. اگر از ابتدا میدانید که مجلس، مجلس گناه است، خب اصلاً نباید وارد شوید، اما اگر مجلسی بود، نشستی در خویشان یا همکاران و دوستان بود و شما نیز وارد شدید، و در آنجا دیدید جهت مجلس علیه اسلام است، وضعیت و تکلیف فرق دارد.
خداوند در قرآن کریم فرمود که اگر در مجلسی به مسخره کردن دین پرداختند، موضوع را تغییر دهید تا وارد مبحث دیگری شوند، اما اگر نشد و اصرار داشتند، آن وقت شما مجلس را ترک کنید و اگر با آنها بنشینید (یعنی حضورتان تأیید آنان باشد)، آن وقت خودتان نیز از آنانید.
تشیع و تسنن انگلیسی:
دشمن سعی میکند تا ما هنگام ضرورت "فریاد" سکوت کنیم [حال به عنوان تقیه یا هر عنوان دیگری] و به وقت ضرورت سکوت و آرامش و وحدت، "فریاد" بزنیم و حتی اگر شد به جان یک دیگر بیافتیم - با هر کس یا در هر مکان که ملایمت، مدارا و وحدت لازم است، شدت عمل به خرج دهیم و هر کجا که شدت عمل لازم است، ملایمت و حتی بیتفاوتی و بیغیرتی داشته باشیم – آنجا که میشود و باید "تقیه" کرد، جنجالی درست کنیم که خونها ریخته شود، و آنجا که باید حتی به قیمت جان و خون ایستادگی و مقاومت کرد، به اسم "تقیه"، "مدارا"، "صبر"، "مسالمت" و ...، از حرکت بایستیم تا هر چه راحتتر بر ما غالب شوند و خونمان را بریزند.
و این همان روشی است که سنّی انگلیسی و شیعیه انگلیسی تبلیغ و ترویج میکنند.
مرتبط:
*- اصول و روش بحث: آیا هرگاه فردی فقط با هدف شبهه افکنی وارد بحثهای مذهبی علیه اسلام و شیعه میشود و هدفی جز این ندارد، بحث کردن با این فرد جایز هست؟ (31 اردیبهشت 1393)
*- با کفاری که اطرافمان هستند و اخیراً زیاد هم شدهاند، چگونه رفتار کنیم؟ آیا قطع مراوده کنیم؟ (9 اسفند 1391)
- تعداد بازدید : 1384
- 17 شهریور 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون