ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: این سؤال و پاسخش یک مقولهی مستقلی در بحث احکام است، اما هدفش کاملاَ سیاسی و معاندانه میباشد، از این رو باید عزیزان کاملاً هوشیار و بصیر باشند.
وقتی سؤال از احکام شرعی تدفین یا نبش قبر میشود، هیچ اختصاصی به شهید یا غیر شهید ندارد، اما وقتی مصداق آن تفحص برای یافتن اجساد شهدا میشود، باید فهمید که درد چیز دیگریست و هدف القائات دیگری میباشد.
در ضمن دقت شود که هیچ لزومی ندارد، هر حکمی عیناً در زمان گذشته مصداق داشته باشد، بلکه احکامش وجود دارد. مگر در گذشته بانک و بیمه بود؟ پس برای تحصیل علم فقه و احکام، از سوی خود منبعسازی و مذهب سازی (مثل اخباریون یا ...) ننماییم. لذا خواه در گذشته مصداق داشته باشد یا نداشته باشد، به بررسی موضوع میپردازیم.
الف – حرمت نبش قبر:
نبش قبر به طول کلی حرام است، اما به صورت مطلق حرام نیست، بلکه در موارد متعددی جایز است و حتی گاه لازم و واجب هم میشود ، البته نه این که هر کسی به میل خودش مورد تشخیص دهد و نبش قبر کند، بلکه کسب اجازه لازم است.
به عنوان مثال: اگر متوجه شوند که میتی بدون غسل دفن شده – اگر نبش قبر مقتول برای تحقیق در مورد کیفیت قبر و یافتن قاتل انجام پذیرد – اگر قبر در مسیر آب قرار گیرد و ... .
مسئله (مقام معظم رهبری):
(مسأله 678) شكافتن قبر در چند مورد حرام نيست: اوّل: آن كه ميّت در زمين غصبى دفن شده باشد و مالك زمين راضى نشود كه در آن جا بماند. دوم: آن كه كفن يا چيز ديگرى كه با ميّت دفن شده، غصبى باشد و صاحب آن راضى نشود كه در قبر بماند، و يا چيزى از مال خود ميّت كه به ورثه او رسيده با او دفن شده باشد و ورثه راضى نشوند كه آن چيز در قبر بماند ولى، اگر چيز مختصرى از مال او كه به ورثه به ارث رسيده ـ مانند انگشتر و نحو آن ـ با او دفن شده باشد، در جواز نبش براى در آوردن آن تأمل و اشكال است، خصوصاً اگر اجحاف بر ورثه نباشد. و اگر وصيّت كرده باشد كه دعا يا قرآن يا انگشترى را با او دفن كنند، در صورتى كه وصيّتش بيشتر از يك سوم مال او نباشد، براى بيرون آوردن آنها نمىتوانند قبر را بشكافند. سوم: آن كه ميّت بى غسل يا بى كفن دفن شده باشد يا بفهمند كه غسل او باطل بوده يا به غير دستور شرع كفن شده يا در قبر، او را رو به قبله نگذاشته باشند. چهارم: آن كه براى ثابت شدن حقّى بخواهند بدن ميّت را ببينند. پنجم: آن كه ميّت را در جايى كه بىاحترامى به اوست، مثل قبرستان كفار، يا جايى كه كثافات و خاكروبه مىريزند دفن كردهباشند. ششم: آن كه براى يك مطلب شرعى كه اهميت آن از شكافتن قبر بيشتر است قبر را بشكافند; مثلاً بخواهند بچّه زنده را از شكم زن حاملهاى كه او را دفن كردهاند بيرون آورند. هفتم: آن كه بترسند درندهاى بدن ميّت را پاره كند يا سيل او را ببرد يا دشمن او را بيرون آورد. هشتم:آن كه بخواهند قسمتى از بدن ميّت را كه با او دفن نشده، دفن كنند ولى، احتياط واجب آن است كه آن قسمت از بدن را به گونهاى در قبر بگذارند كه بدن ميّت ديده نشود.
ب – نبش قبر:
نبش قبر و حتی به منظور یافتن اجساد، اختصاصی به شهدا ندارد. این تشکیک آنها مثل این است که بگویند: اگر در جایی زلزله آمد، اگر آواری ریخت، اگر کوهی ریزش کرد، اگر رانشی صورت گرفت ... و عدهای مدفون شدند، دیگر هیچ اقدامی جهت تفحص برای یافتن اجساد صورت نگیرد، چون حکم نبش قبر دارد! یا آن که خیر، بلکه میخواهند بگویند: در هیچ موردی، به جز یافتن اجساد شهدا اشکال ندارد؟!
ج – هدف از شبهه:
حال که معلوم شد نبش قبر به صورت مطلق حرام نیست و در برخی از موارد جایز و حتی در برخی از موارد واجب هم میشود، باید توجه داشت که هدف از طرح این سؤال و اختصاص مثالش به «تفحص برای یافتن اجساد شهداء» و با قید «انتقال به داخل» برای چیست؟ دلشان برای احکام اسلامی سوخته یا برای اجساد و یا برای خانوادههای چشم به راه آنان؟!
هیچ کدام، بلکه از یافتن اجساد، کشف چگونگی و محل شهادت آنان، شناسنامهدار شدن آنان، بازگشت دادن آنها به موطن، تشییع پرشکوه مردم و نمایش زنده بودن فرهنگ شهادت در بین مردم و بالاخره حفظ احترام و تدفین محترمانهی آنان و هم چنین توزیع آنان در شهرها و مراکز متفاوت و یابود و بزرگداشت آنان و ...، ناراحت هستند.
نکته:
ببینید چقدر دقیق کار میکنند؟! چقدر برای ضد تبلیغ در عرصه جنگ نرم، از هیچ موضوعی (حتی تفحص برای یافتن اجساد شهدای جنگ تحمیلی) نمیگذرند؟! و در ضمن ببینید که چطور برای ایجاد انحراف، تشکیک و شبهه در ذهن مردم، از هر راهی وارد میشوند و به هر وسیلهای [هر چند اسلام، قرآن، احکام و ...] باشد، متوسل میشوند؟!
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام