من در مورد نحوهی تبلیغ پیامبر (ص) سوال دارم. اینكه وقتی شما آیینی داری و فكر میكنی یا حتی اطمینان داری كه روش تو درست است، باید چگونه سایر افراد رو دعوت كنی؟ آیا اجازه داری كه لشگركشی كنی و به اون سرزمین حمله كنی كه بگویی به دین من گرویده شو؟ (فوق لیسانس برق / تهران)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: خب، اشکال کار اینجاست که یک صورت مسئله غلطی را در ذهن ترسیم نمودید، سپس حکم قطعی دادید که روش تبلیغ پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله اینگونه بوده! و سپس این روش را زیر سؤال بردهاید که آیا درست است و محکوم کردید؟!
بیتردید، اگر روش تبلیغ پیامبر اسلام یا سایر انبیا و رسولان الهی علیهم السلام اینگونه باشد که شما ترسیم نمودید، حتماً خطاست. ولی خب اینگونه نبوده است و اگر میبود، دین و آیین هیچ کدام از آنها باقی نمیماند، چنان که آیین پادشاهان و سلاطین گذشته باقی نمانده است.
خطای اول در فرض ذهنی:
خطای اول در فرض ذهنی این صورت مسئله اینجاست که اولاً فرض شده آنها نیز افراد عادی مثل دیگران هستند و ثانیاً دین و آیینی دارند که خودشان گمان میکنند این درست است!
خب، اگر چنین باشد، آنها یک فرد عادی مثل دیگران هستند و برای ما چه فرقی دارد که یک فرد عادی در 1400 سال پیش (حضرت محمد)، یا دو هزار سال پیش (حضرت عیسی)، یا سه هزار سال پیش (حضرت موسی)، یا هفت هزار سال پیش (حضرت ابراهیم) ... علیهم السلام، چه دین و آیینی داشتند و چگونه آن را تبلیغ کردهاند؟!
در طول تاریخ افراد عادی که آیینهای متفاوتی داشتند و به طرق گوناگون تبلیغ کردهاند، بسیارند. مگر ما امروز دغدغه و نگرانی روش تبلیغ آنها در عصر خودشان را داریم؟ پس چرا این قدر در مورد روش تبلیغ پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، دغدغه دارند؟ چرا سعی در تحریف دارند؟ چرا این همه سرمایه و نیرو را صرف ضد تبلیغ میکنند؟ ایشان که امروز نیستند تا با لشکرکشی تبلیغ کنند! پس مسئله چیز دیگری است. روش ایشان، روشی بوده که هم چنان تداوم دارد و جذب میکند.
خطای دوم در فرض ذهنی:
خطای دوم در فرض ذهنی این است که گمان شده انبیای الهی و به ویژه رسول اعظم، حضرت خاتم الانبیاء محمد صلوات الله علیه و آله، پس از آن که آیینی داشتند که خودش گمان میکردند درست است، و آن آیین را با جنگ تبلیغ کردهاند!
البته این دروغ و بهتان و تحریف است. جوّی است که کفار ستیزهجوی معاصر تبلیغ میکنند، مرتب به اذهان عمومی، القا میکنند که اسلام با جنگ تبلیغ شده است!
روش این معاصرین، دقیقاً عین روش همان اسلاف خود در قرون گذشته است و بسیار متحجر و متعصب به روشهای آبای خود هستند و در عین حال، خود را لیبرال و سکولار و پست مدرن میخوانند!
در همان دوران نیز آنها به پیامبران و گرویدگان به آنها حملهور میشدند، اگر پیروز میشدند که رجزهای کفرآمیز میخواندند و اگر شکست میخوردند، ژست حق به جانبی و مظلومیت گرفته و میگفتند: موحدین، دینداران یا مسلمانان به ما حمله کردند! درست مثل امروز است که امریکا با متحدان انگلیسی، فرانسوی و آلمانیاش به تمامی کشورهای جهان [به ویژه اسلامی] حملهور میشوند، بعد میگویند: اسلام با جنگ آمده و ستیزهجو میباشد.
حقیقت موضوع:
اما حقیقت موضوع درست برخلاف این تصورات غلط ذهنی میباشد.
الف – پیامبران، افراد عادی نیستند که آیینی داشته باشند و گمان کنند که آیین خودشان درست است، بلکه انبیای الهی هستند و یقین دارند که آیین خدا درست و حق است. برای نجات، رشد و کمال تک تک آحاد و جامعهی بشری میباشد و کسی هم حق ندارد که مانع و مزاحم این آزادی و رشد بندگان خدا، در سایه عبادت و اطاعت از معبود گردد.
ب – پیامبران الهی، مأمورند که دعوت خدا و دین خدا را به مردم ابلاغ کنند. خواه فرعون باشد یا خسرو پرویز. یا مردم عادی در سرزمین فلسطین باشند، یا حجاز یا دین آخر برای جهانیان.
ج – پیامبران الهی، آیین شخصی ندارند که دیگران را به طرق متفاوت، به آیین خود دعوت کنند. دین آنها همان دین خداست و همگان را پرهیز از بندگی خدایان کاذب، یکتاپرستی و دین خدا دعوت میکنند. «قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ - گفت: اى قوم من، خداى يكتا را بپرستيد، كه شما را جز او خدايى نيست، همانا شما (در شريك كردن بتها به خدا) افترا گويانى بيش نيستيد / سوره هود» [این بیان در مورد دعوت تمامی انبیا آورده است].
د – پیامبران وقتی مبعوث شدند، یک نفر بودند، حضرت موسی علیه السلام نیز یک نفر بود و سپس برادرش هارون علیه السلام به کمکش فرستاده شد. پس لشکری نداشتند که لشکرکِشی کنند.
ﮪ – دعوت تمامی پیامبران الهی، با بیّنه (دلایل روشن عقلی، با بیان و روش مفهوم قلب) و نیز معجزه بوده است. معجزهای متناسب با حوزه، زمان و شرایط محیطیِ رسالت.
حضرت ابراهیم (ع) را در آتش میاندازند و سالم بیرون میآید – در زمان حضرت موسی قدرت فرعونی ادعای الوهیت و ربوبیت داشت، بحر به ضربه عصا شکافته شده و آنان غرق میشوند – در زمان حضرت عیسی (ع) انواع بیماریهای مُهلک شیوع یافته بود و طبیبان مدعی الوهیت یا نمایندگی خدا را داشتند و ایشان باذن الله کور را بینا میکرد و مرده را زنده میکرد، تا ضمن نشان دادن قدرت بالادستی، بفرماید اینها معجزات الهی هستند، پس این طبیبان اله نیستند؛ و معجزهی خاتم الانبیاء صلوات الله علیه و آله، که مخاطبش تمامی جهانیان در طول زمان هستند و مردمان عصر شکوفایی علم باید آن را ببینند تا ایمان بیاورند، از نوع کلام و کتاب است.
«تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا» (الرقان، 1)
ترجمه: بزرگ [و خجسته] است كسى كه بر بنده خود، فرقان [كتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمود، تا براى جهانيان هشداردهندهاى باشد.
جنگها:
پس، هیچ کدام، آیین الهی را با جنگ تبلیغ نکردند. منتهی ابلاغ دین، سرودن یک یا چند غزل نیست؛ گفتمان نیست؛ مذاکره و داد و ستد امتیازات نیست؛ تقسیم قدرت هم نیست، ارایه نظریات علمی و فلسفی در سطح کنفرانسها نیز نمیباشد. بلکه ابلاغ دین خداست و دعوت «نظری و عملی» به توحید، معاد و شریعت الهی میباشد.
یک - اولین اصل در دین خدا، نفی خدایان، إلهها و ربّ النوعهای کاذب «لا إله» و بالتبع تکفیر هر گونه طغیان و طاغوتگرایی (درونی و بیرونی) «يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» میباشد. تا «لا إله» در بُعد نظری و عملی محقق نگردد، «الاّ الله» به باور و عمل نمیآید، و تا «يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» در بُعد نظری و عملی محقق نگردد، «يُؤْمِن بِاللّهِ»، به باور و عمل در نمیآید.
دو – بدیهی است همان گونه که طاغوت درون (نفس) نمیپذیرد که از تخت سلطنت بر مملکت وجود پایین بیاید، و نه تنها قدرت را به عقل بسپارد، بلکه خودش نیز تسلیم گردد (اسلام)، و با تمام قوا [شهوت و غضب]، به عقل و فطرت حملهور میشود و در این نبرد از شیطان نیز الهام و نصرت میگیرد؛ طواغیت بیرونی نیز به هیچ وجه نمیپذیرند که به صرف شکسته شدن بتهای دستساز و گوسالههای عوام فریبشان از یک سو و متقابلاً چند بیّنه و معجزه، از تاج و تخت خود و سلطه بر جان و مال مردم دست بکشند و قدرت را به «عقل = پیامبر / ولایت و امامت الهی» بسپارند و از "وحی" نصرت و مدد بگیرند.
از این رو قوای خود را بسیج میکنند، تا از جبهههای متفاوت جنگ نرم (ضد تبلیغ با تهمت، شایعه، تکذیب، جوّ، تهدید و ...) و نیز جنگ سخت (شمشیر یا سلاحهای خودکار و بمبهای نوترونی، شیمیایی و الکترونی) حملهور شوند.
سه – در اینجا، ظلم، ظالم و مظلوم، پدید میآید و دین خدا، دستور به مقابله، ایستادگی و دفاع میدهد. دستور به از بین بردن نظام سلطهی استکبار، گروه ظالم و برچیدن ظلم میدهد. جنگ در میگیرد و دشمن در جنگ نرم خود، مرتب فریاد میزند که این مدعی پیامبری است که جنگجو و ستیزهخوست.
*- فرعون، تاج و تخت، خدمه و حشمه و سپاه قدرتمندی داشت و استدلال میکرد که با توجه به این توانمندی، اله و ربّ شما من هستم! حضرت موسی به همراه برادرش حضرت هارون علیهماالسلام، نزد او رفتند و با قول لیّن (نرم) گفتند: این قوم بنی اسرائیل را از بند اسارت آزاد کن. اما فرعون و بزرگان درباریاش، در مقابل همین دو نفر پیاده و بیسلاح نیز ابتدا جنگ نرم را آغاز کردند و گفتند: اینها جادوگران بزرگ و ستیزهجو هستند و آمدهاند تا شما را با جنگ نرم (سحر) و جنگ سخت، از سرزمینتان بیرون کنند!
«قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَـذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ * يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ» (الأعراف، 109 و 110)
ترجمه: سران و اشراف از قوم فرعون (به يكديگر) گفتند: بىشك اين (مرد) جادوگرى داناست * كه مىخواهد شما را از سرزمينتان بيرون كند، پس چه رأى و نظر مىدهيد؟
سپس مقابله فیزیکی را آغاز کردند. چنان که قبل از ایشان نیز بنیاسرائیل را به اسارت درآورده، پسرانشان را میکشتند و دختران و زنانشان را نگاه میداشتند تا هم استثمار کامل شود، هم نسل بنیاسرائیل منقرض گردد.
با پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نیز همین کارها را کردند. ابتدا ریشخند زدند، بعد تهمت سحر و جادو و شاعری و حتی دیوانگی زدند – بعد دست به ترور و قتل عام زدند – بارها لشکرکشی کردند، بنیهاشم را میکشتند ... و جنگها به راه انداختند. چون شکست خوردند، گفتند: او دینش را با جنگ تبلیغ کرد.
روش تبلیغ:
***- رسولان همه برای "ابلاغ" دین و اوامر الهی آمدهاند تا انسان را سلطهی دین و اوامر طواغیت درون و برون، برهانند: «فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلاَغُ الْمُبِينُ / بدانيد كه بر عهده فرستاده ما تنها رساندن آشكار (پيام) است / المائده، 92».
***- روش ابلاغ در تمامی انبیاء، یا با "کلام" آغاز شده و یا با "نوشتن". چنان که خود خداوند متعال نیز دینش را از این دو طریق به انبیا و رسولانش ابلاغ نمود. یا لوح فرستاد یا وحی.
***- دین مبین اسلام، جمیع جهات را دارد. کلام با وحی ابلاغ شد – به زبان بیان شد و به قلم نوشته شد. پس معجزهاش هم "کلام الله" است، هم "قرآن" (قرائت کردنی)، و هم "کتاب الله" که نوشته شده و مکتوب است.
***- بیتردید ابلاغ دین، چیزی مانند کنفرانس علمی یا شب شعر نیست، بلکه رسالتی بس عظیم و سخت است که باید اجرا شود. پس اگر مانعی برای ابلاغ دین خدا به بندگان خدا ایجاد شد، باید مانع را از سر راه برداشت و دین را به همگان ابلاغ نمود (چه آن زمان و توسط ایشان و چه این زمان توسط هر موحد و مسلمانی). از این رو اگر درگیری تبلیغی (جنگ نرم) یا درگیری فیزیکی (جنگ سخت) پیش آمده باشد، به خاطر ممانعت شدید مستکبرین و ظالمین از ابلاغ دین خداست. مثل امروز.
***- همه انبیا و رسولان الهی و از جمله و بیش از بقیه، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، ابتدا سران استکبار، کفار و نظام سلطه را از همین طرق به دو چیز دعوت کردند: اول ایمان به خدا – دوم رها کردن مردم از یوق بندگی خودشان. اما تردیدی نیست که نظام استکباری، طاغوتی و ظالمانه زیر بار نمیرود؛ مانع ایجاد میکند، مقابله میکند، تهدید و حصر و تحریم میکند، فتنه در میان امت و لشکرکشی و جنگافروزی میکند.
نکته:
اگر دقت کنید، هیچ گاه نمیگویند: چرا نمرودیان، با حضرت ابراهیم (ع) – فرعونیان با حضرت موسی (ع) – امپراطوری روم و یهودیان صهیونیسم مأب با حضرت عیسی (ع) – سفیانیها و یهودیان حجاز با حضرت محمد صلوات الله علیه و آله – معاویه با امیرالمؤمنین و امام حسن مجتبی علیهاالسلام – یزید با امام حسین علیه السلام ...، انگلیس با فلسطینیها و بالاخره امریکا (تدام همان نظام استکباری فرعونی و صهیونیستیِ یهودی)، با جمهوری اسلامی ایران دشمنی و درگیری میکنند – از آزادی و رشدشان ممانعت میکنند – ضد تبلیغ، اسلام هراسی و جوّ سازی میکنند – مسلمانان را جنگ افروز و خودشان را مصلح و طرفدار حقوق بشر میخوانند – تهدید و تحریم کرده و جنگ راه میاندازند و ...؛ بلکه همیشه معکوس میگویند! مثل: ایران برای منطقه تهدید است – ایران با امریکا و انگلیس دشمن است – ایرانیها جنگجو و جنگ طلب هستند – مسلمانان (به ویژه فلسطینیها و لبنانیها) تروریست هستند و ... .
آن چه در مورد سایر انبیای الهی میگفتند (و اکنون دیگر موضوعیت ندارد که نمیگویند) و راجع به پیامبر عظیم الشأن اسلام، حضرت محمد صلوات الله علیه و آله، [که از گسترش دین او حتی در امریکا و اروپا در هراسند]، میگفتند و میگویند نیز از این قاعده و چارچوب و روش، مستثنی نمیباشد.
- تعداد بازدید : 2038
- 27 مهر 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی جنگ و جهاد