ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: متن عربی تقدیم خواهد شد، اما مهم است که بدانید، این جمله، از بیانات ایشان نمیباشد.
گاه ممکن است که انسان کتابی بخواند و سپس شرح دهد، اما نباید شرح خود را به مؤلف نسبت دهد.
گاه ممکن است که انسان قرآن بخواند و شرح دهد، اما نباید نام "وحی" بر جملات به کار گرفته در شرح خود بگذارد.
هم چنین گاهی ممکن است که انسان حدیث بخواند و شرح دهد، یا تاریخ بخواند و شرح دهد؛ گاهی ممکن است که بیانی [به صورت شعر، نثر، مدح و ...] در شرح حال یا به قول معروف «زبان حال» داشته باشد، اما نباید بیان خود را به کسی که در شرح حالش سخن رفته است، منسوب نماید.
این جملات نیز از همین دسته هستند و چون گوینده به عربی گفته است و سپس به خاطر زیبایی ظاهر سخن، مشهور هم شده است، برخی گمان کردهاند که لابد حدیث، روایت و جملهی شخص امام حسین علیه السلام میباشد. اما هر زبان حالی که بیان و جمله شخص ایشان نیست. مثل این است که حافظ در بیان و شرح حال حضرت زینب علیهاالسلام سروده باشد:
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویا ولی شناسان، رفتند از ولایت
بعد بپرسند: متن عربی یا منبع این جمله حضرت زینب علیهاالسلام چیست و کجاست؟
متن عربی:
«إن کانَ دین مُحَمَّداً لَمْ یَستَقِم الَّا بِقَتلی فَیاسُیُوف خُذینی»
ترجمه: اگر دین محمد جز با کشته شدن من باقی نمیماند، پس ای شمشیرها، مرا بگیرید.
این جمله، مصرعی از قصیدهی شاعری به نام «شیخ محسن ابوالحب حویزی» میباشد . او از شعرا و خطبای کربلا بوده و در سالهای 1235 - 1305 ه . ق، زندگی میکرده است .
«إنَّ الحَياةَ عَقيدَةٌ و جِهادٌ»
جمله معروف «إنَّ الحَياةَ عَقيدَةٌ و جِهادٌ» نیز که به امام حسین علیه السلام منسوب کردهاند، از همین دسته جملات است . شاعری به نام احمد شوقی که اهل مصر بوده، این غزل را سروده است و میگوید:
«قِف دونَ رَأيِكَ فِى الحَياةِ مُجاهِداً - إنَّ الحَياةَ عَقيدَةٌ و جِهادٌ»
ترجمه: در زندگى پاى عقيدهات بايست و در راه آن تلاش كن؛ براستى كه زندگى، عقيده داشتن و در راه آن تلاش كردن است.»
قابل توجه آن که این بیت، نه تنها بیان امام نیست، بلکه سرتاپا محل اشکال است. تماماً تبلیغِ تعصب جاهلانه (دگمیت) است؛ چرا که بالاخره هر کسی عقیدهای دارد و ممکن است عقیدهاش بسیار غلط، باطل، خرافی و مهلک باشد. مستکبر، ظالم، نژادپرست، صیونیست و ...، هیچ کدام بی عقیده نیستند و اتفاقاً به خطر تعصب عقیدتی خود دنیا را به خاک و خون کشاندهاند.
پس در اصل لازم است که آدمی ابتدا به جنگ عقیده و عقایدش برود، آن قدر بجنگد تا عقیدهاش حق باشد، عین عقلانیت باشد، منطبق با حقایق عالم هستی باشد، و سپس در عمل به لوازم عقیدهاش، استوار و ثابت قدم بماند.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه