نظرتون راجع به تقدس بخشیدن به ضریح امامزادههای بیشماری که وجود دارند و تقدس بخشیدن به اسبی که در مراسم عزاداری امام حسین میارن و سپر حضرت عباس چیست؟ (لیسانس / شیراز)
ایکس – پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: امامزادهها بیشمار نیستند. تعداد و شجرهی همه آنها معلوم است. کسی که برای پدر و مادرش احترامی قائل است، برای عکس، نامه یا هر چه متعلق به آنان باشد نیز احترام قائل است. کسی که برای خودش هم احترام و قداستی قایل نیست، برای هویت، دین، حیثیت، شرف و اول و آخر خودش هم احترام و قداستی قایل نخواهد بود.
*- دقت کنیم که چرا به عنوان مصداق «امامزادههای بیشمار» بیان شده است؟! در این شبهه، مقصود قداست ضریح است، یا امامزادههای بیشمار؟! مگر فرقی دارد که ضریح متعلق به حرم امام باشد یا امامزاده، و تعدادشان کم باشند یا بسیار – بالاخره ضریح اگر قداست دارد، برای هر دو دارد و اگر ندارد، برای هر دو ندارد؟!
پس مشاهده میفرمایید که گاهی مقصود از طرح شبهه، الزاماً پاسخ آن نیست، بلکه مقاصد دیگری در پشت ساختمان و چینش سؤال مستتر (پنهان) میباشد که به صورت غیر محسوس القا میشود.
مثل این که سؤال از قداست ضریح شود، منتهی منتسب به امامزادگان بیشمار گردد و مجاورت قداست اسب و سپر و ...، مطرح گردد.
*- اینها همه روشها و تاکتیکهای ضد تبلیغ است که مسلمانان باید قبل از توجه به اصل سؤال یا شبهه، به آن دقت نمایند.
*- پیش از این در مورد اصل مبحث "تقدس"، مطالبی درج گردید (لینک) که خوب است ابتدا مورد مطالعه قرار گیرد.
مردمان خودشان بالذاته تقدسی ندارند که بخواهند به دیگران تقدس ببخشند؛ پس این که گفته شود ما به ضریح یا ... تقدس میبخشیم، خودش یک القای انحرافی دیگری است. یعنی تقدسی ندارند، بلکه ما به آنها تقدس بخشیدهایم.
*- اما ممکن است مردم برای بسیاری از موجودات یا حتی اشیای این عالم "قداست" قائل شوند؛ چه آن وجود یا موجود خودش مقدس باشد و چه نباشد. قداست قائل شدن، با قداست بخشیدن بسیار متفاوت است.
مردمانی برای مسجمهی دستساز خودشان، قداست قائل میشوند؛ مردمانی یک حیوان بارکش یا شیرده (مثل گاو) را مقدس میشمارند؛ مردمانی برای گروهی از انسانها قداست قایل میشوند و ...، اما مهم این است که بدانیم آیا آن چیز یا شخص، واقعاً "مقدس" است؟ چرا که با قداست قائل شدن انسانها از جانب خود، هیچ چیزی که مقدس نبوده، مقدس نمیگردد.
مقدس کیست:
در اعتقاد ما مسلمانان و به ویژه ما شیعیان، "مقدس" خداوند متعال میباشد. «هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ»، چرا که مقدس، آن واجب الوجودی است که از هرگونه عیب، نقص، کاستی و نیستی مبرا و منزه (سبحان) باشد. ملائکه نیز به خداوند متعال عرض میکنند: «وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ / در حالى كه ما تو را با توصيف به كمالات تسبيح مىگوييم و (از هر عيب و نقصى) تقديس مىكنيم. / البقره، 30»
پس مقدس خداست و البته هر چه را او قداست بخشد و مقدس بشمارد نیز از قداست برخوردار میگردد.
تجلی مقدس:
پس مقدس فقط خداست و تنها اوست که میتواند به دیگران قداست ببخشد.
همانطور که برخی اهل افراط هستند و از جانب خود هر چیزی را که دلشان بخواهد مقدس میشمارند (نه این بتوانند واقعاً به آن قداست ببخشند)، برخی دیگر نیز اهل تفریط هستند و به این بهانه که فقط خدا مقدس است، مدعی میشود که دیگر هیچ چیز و هیچ کس دیگری تقدس ندارد! مثل این است که بگویند: چون خدا علیم است، دیگر هیچ کسی علم ندارد.
مسئله این است که همه اسمای کمالیه و حسنا، متعلق به خداوند متعال است، «وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا - و نامهاى نيكو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانيد / الأعراف،180»، حال آیا خدا این اسمای نیکوی خود را تجلی داده و یا نداده است و اگر نداده، چگونه او را به وسیله اسمها و نشانههای نیکویش [در رأس همه اسمها، اهل عصمت علیهم السلام] بخوانیم؟
علیم، حکیم، خبیر، بصیر، کریم، جواد، رئوف، رحیم و ...، همه اسمای حسنای الهی هستند، اما آیا این نشانهها (اسمها)، در هیچ کس متجلی نشده و تعین خارجی ندارند؟! و آیا اگر متجلی شده، آنها دیگر علیم و حیکم و ... نیستند؟! "قداست" نیز از همین مقوله میباشد. خداوند قداست خودش را تجلی میدهد و آن تجلیها و ظهورها میشوند «مقدسات حقیقی».
تقدس روح:
خداوند متعال، روحی را مقدس شمرده و میفرماید:
«قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ» (النّحل، 32)
ترجمه: بگو: «آن (قرآن) را روح القدس از طرف پروردگارت به حق فرود آورده، تا كسانى را كه ايمان آوردهاند استوار گرداند، و براى مسلمانان هدايت و بشارتى است.»
قداست منطقه:
گاه خداوند متعال، یک قطعهی کوچک از زمین را انتخاب میکند و به آن قداست میبخشد. به پیامبرش میفرماید: «تو در وادی مقدسی هستی»:
«إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى» (طه، 12)
ترجمه: اين منم پروردگار تو، پاىپوش خويش بيرون آور كه تو در وادى مقدس «طُوى» هستى.
تقدس یک سرزمین:
گاه خداوند متعال، یک سرزمین وسیعی را مقدس میشمارد، مثل سرزمین فلسطین:
«يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَلاَ تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ» (المائده، 21)
ترجمه: «اى قوم من، به سرزمين مقدّسى كه خداوند براى شما مقرر داشته است درآييد، و به عقب بازنگرديد كه زيانكار خواهيد شد.»
تقدس آدم:
خداوند متعال، آدم را خلیفهی خود قرار داد، پس تجلی تقدساش، بیش از دیگران در اوست، لذا او را قبله و مسجود ملائک میگرداند و به فرشتگانی که خودش را تقدیس میکردند میفرماید به او سجده کنید؛ و هم چنین انسانهای کامل را که سرآمد آنها اهل بیت پیامبر اکرم صلوات الله علیهم اجمعین را مقدس میشمارد، چرا که هر گونه ناپاکی از آنها دور شده و مظهر اسم "طاهر و مطهر" خدا شدهاند:
«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (الأحزاب، 33)
ترجمه: جز اين نيست كه خداوند مىخواهد از شما اهل بيت (پيامبر) هر گونه پليدى را بزدايد و شما را به همه ابعاد پاكى پاكيزه گرداند.
تقدسها به واسطه است:
بیان شد که خداوند متعال مقدس است و هر چه را که او مقدس بشمارد، مقدس میشود و هر چه را به خود اختصاص دهد نیز مقدس میشود، اگر چه یک تکه سنگ یا یک شتر «نَاقَةُ اللّهِ» باشد.
پس اگر "اسمُ الله" مقدس است، اهل عصمت که مظهر اتمّ اسمای الهی هستند نیز همه مقدس میباشند. عینالله، یدالله، رحمةالله ... و ثارالله، همه مقدس هستند.
اما، همان طور که همه تقدسها، تجلی قداست خداوند متعال است و به تناسب در غیر او تجلی یافته است، همه تقدسها نیز به واسطه به مراحل پایینتر میرسند، بیجانها نیز به واسطه شرف و مقام آن جانی که تجلی قدوس است، مقدس میشوند. چنان که حتی ظاهر قرآن کریم و کعبه معظمه مقدس میباشند. درخت و زمین و سرزمین نیز به واسطهها مقدس میگردند.
شما نیز مقدس هستید:
مگر میشود که سنگ و خاک، زمین و زمان (مثل ماه مبارک رمضان)، به واسطه تعلق و اختصاص به او مقدس شوند، اما خود انسان مقدس نگردد؟! پس مؤمن، که در مقام امن قرار گرفته، خودش مقدس است.
مگر نفرمود: «القَلبُ حَرَمُ الله» - مگر نفرمود: «القَلبُ بَیتُ الله»؟ - مگر نفرمود: هر که برادر مؤمنش را در راه خدا زیارت کند، خدا را در عرش زیارت کرده است؟ - و مگر امام رضا علیه السلام، نفرمود:
«مَن زارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ عليه السلام بِشَطِّ الْفُراتِ، كانَ كَمَنْ زارَاللّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ» (مستدرك الوسائل: ج 10، ص 250)
ترجمه: هر مؤ منى كه قبر امام حسين عليه السلام را كنار شطّ فرات دركربلاء زيارت كند همانند كسى است كه خداوند متعال را بر فراز عرش زيارت كرده باشد.
تقدس مثل نور جریان دارد:
چه نور معنوی و چه نور مادی، هر دو جریان دارند؛ اگر چه در مظاهر متفاوت تجلی میکنند، اما همه همان نور واحد هستند.
خدا نور آسمانها و زمین است – پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: اول چیزی که خدا خلق کرد نور من بعد بود – پس اهل عصمت علیهم السلام، همه "نورٌ واحد" و "نورٌ علی نور" هستند.
مگر نور یک لامپ کوچک، با نور برق جاری در کابلها، با نور برق پشت کنترل، با نور و برق نیروگاهها و نور و برق پشت توربینهای برق در سد فرق دارد؟! همه یک نور است که در تجلیات متفاوت به تناسب ظرفها و ظرفیتها جریان دارد.
تقدس ضریح:
ضریح به لحاظ جنس، چیزی جز آهن نیست؛ آهن نیز به خودی خود، مانند هر شیء دیگری، تقدسی ندارد، اما به واسطهی متَعَلقش، تقدس پیدا میکند، «وَاَنزَلنَا الحَدید» میشود.
یک قطعه آهن، به شمشیر مبدل گردیده و در دست امیرالمؤمنین علیه السلام قرار گرفته و نام ذوالفقار مییابد؛ شمشیری که ضربت امام علی علیه السلام با آن، از عبادت جنّ و انس بالاتر است – اما یک قطعهای دیگر از آهن نیز شمشیر میشود و در دست ابن ملجم یا شمر لعین قرار گرفته و فرق امام را میشکافد و یا سرش را از بدن جدا میکند. آن شمشیر نیز به واسطهی صاحبش و فعل قبیحی که با آن انجام داده، منفور و لعین میشود.
یک قطعه آهن، به سلاحی مبدل میگردد که خون مسلمین را در اقصی نقاط عالم به زمین میریزد، و یک قطعه آهن دیگر، تجلی قلب مؤمن که حرم الله است میشود، ظهور عشق او به مولایش میگردد، به ستونهای یک مسجد یا ضریح مبدل میشود و از قداست و حرمت برخوردار میگردد (و حتی احکام الهی بر آن مترتب میشود).
حال این تکه آهن، ضریحی شده به دور قبری که متعلق به امام حسین علیه السلام میباشد - و این قبر متعلق به بدن روحی است که روح الله میباشد. پس خاک زمیناش، دیوار ساختمانش، درب و پنجرهاش، ضریح و چراغش و ...، همه نزد خداوند متعال محترم و مقدس شمرده میشوند. مگر خاک کربلا را مقدس نکرد و مگر وعده اجابت دعای زیر قبه را نداد؟
مردم (در سرتاسر جهان)، سنگ یا چوب کم ارزشی را میخرند، و نام متوفای محبوب خود را روی آن مینویسند و بر بالای قبر او نصب میکنند، و دیگر برای آن سنگ یا چوب، حرمت قایل میشوند، اما اگر نوبت به ضریح امام یا امامزاده برسد ...!
مثالی دیگر:
خب، حالا مقدس یعنی چه؟ یک قطعه کاغذ، بیش از کاغذ ارزشی ندارد. روی یک کاغذ طرحی خائنانه نوشته میشود – روی یک کاغذ، عکسی فساد برانگیز چاپ میشود – روی یک کاغذ کلمات الهی درج شده و کلام الله میشود – روی یک کاغذ، عکس محبوب چاپ شده و محبّ آن را میبوسد و روی سرش میگذارد و در بهترین نقطه خانه داخل قاب قرار میدهد و ... ؛ ضریح متعلق به حرم و قبر امامان علیهم السلام نیز همین است.
خب، حالا اگر مقدس و یا دست کم محترم نشمارند یعنی چه؟ آیا یعنی هر نوع اهانتی به آن را که اهانت به صاحب آن و زائر آن است را بر خود مجاز میشمارند؟!
شاید هدف اصلی همین است، منتهی از راه القای این شبههها وارد میشوند.
خرافهها / اسب، سپر و ... :
برخی از مردم بسیار صادق، اما در عین حال بسیار ساده هستند و دشمنان نیز از این سادگی و بیبصیرتی آنها، در جمیع جهات سوء استفاده میکنند.
نما و نمودسازی برای زنده نگهداشتن یاد یا خاطره یک شخص یا یک اتفاق مهم، هیچ اشکالی ندارد، همیشه و در همه جا بین جوامع بشری مرسوم بوده است. چه مجسمهای بسازند و بگویند: این به یاد داوینچی است و چه سنگی بینشان بگذارند و بگویند: این به نام شهید یا سرباز گمنام است. چه میدانی را به نام حادثه یا شخصی نامگذاری کنند، چه یک مدالیوم کم ارزش را به مهمی اختصاص دهند و روی یقه یا سینه لباس درج کنند و ... . آیا درجات ارتشی که بر کلاه، یقه، سرشانه و سینه لباس نظامی نصب میکنند، چیزی جز نخ و پارچه هستند، پس چرا برای همه محترم و مقدس میشود؟! چون نشانه است. نشانهای از یک معنا، یک درجه، یک مقام و یک ارزش.
همینطور است، اگر پرچمی به یاد علمدار کربلا را برافراشته کنند، یا در منطقهای بر اساس آن نقشه، خیمههایی برپا کنند و ... (چنان که در یادبود و بزرگداشت جنگ تحمیلی نیز مدلسازی میکنیم) ، اما ارزش این مدلها به خودشان نیست، نه آن اسب قداست دارد، نه آن سپر و نه آن خیمه - آن خیمه را به آتش میکشند، آن اسب را فردایش به کار میگیرند و شب در استبطل بدبویی قرار میدهد و آن سپر را نیز به گوشهای پرت میکنند، تا سال بعد - بلکه قلب مؤمن و عاشقی که با دیدن این نمادها، دلش متوجه میشود، و به یاد محبوب اشک میریزد، آن قدر تقدس دارد که خدا به آن نظر میکند.
سؤال کوتاه و نشانی (لینک) پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی:
نظرتان راجع به قداست بخشیدن به ضریح امامزادگان که بیشمارند چیست؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/6932.html
دعوت:
کانال رسمی تلگرام پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات
تلگرام را به آخرین نسخه به روز نمایید. برای عضویت بر روی آدرس زیر کلیک نمایید.
- تعداد بازدید : 3204
- 9 آبان 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون عزاداری