میگویند: نباید دین را با مذهب قاطی کرد، همان طور که اروپا این کار را کرده. دوستان ما در امریکا بسیار عوام و ناآگاهند، لطفاً پاسخی که بتوانم ذهن مخاطب را روشن کنم بدهید. (لیسانس روانشناسی / واشنگتن)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: کاملاً درست میفرمایید، بسیاری از آنها، بیشتر از هر قشر عوام دیگری، تابع جوّ هستند. ولی بالاخره آنها نیز باید بدانند آن چه که با آن موافق یا مخالف هستند، چیست و این قدر اسیر موج نباشند؟!
وقتی کسی با مطلق دین مخالفت میکند، و میگوید: «دین را با مذهب نباید قاطی کرد»؛ یا میگوید: «دین از سیاست جداست»؛ یا «دین را مقوله شخصی میخواند»؛ یا «دین را صرفاً یک برنامه عبادی دانسته و از زندگی جدا تصور مینماید» و ...، معلوم میشود که اساساً معنای دین، مذهب، سیاست، زندگی، عبادت و ... را نمیداند.
دین:
الف – مطلق دین، نه اسلام است، نه مسیحیت، نه یهودیت و نه حتی مکاتب مادی؛ بلکه «دین»، یعنی مجموعه باورهای انسان که شامل «اعتقادی» و «عملی» میگردد، که در تعبیر دیگری به آن «نظری و عملی» میگویند و شاید به تعبیری بتوان به آن «جهانبینی و ایدئولوژی» اطلاق نمود.
ب – از این رو، چه در دیدگاه قرآنی و چه در واقعیت جوامع انسانی، شاهدیم که هیچ احدی در این عالم "بیدین" نمیباشد؛ چرا که بالاخره هر انسانی، برای خود باورها، اعتقادات، رفتارها، یا جهانبینی و ایدئولوژی دارد. خواه موحد و مؤمن باشد، یا کافر و ملحد.
خداوند متعال در کلام وحی، به خاتم انبیایش، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله میفرماید که به کفار بگو: «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ / الکافرون، 6»، یعنی: دین شما برای خودتان و دین من برای خودم.
فریب: این که عدهای در غرب و بالتبع در شرق، دسته بندی کردند و گفتند: «دینداران و بیدینان»، و شعار دادند که دین افیون جامعه است، دین را برای ترس آوردند، عوامها به دنبال دین هستند ...، اما ما روشنفکران و پست مدرنها، با دین و مذهب مخالفیم، یک دروغ و فریب است، چرا که هر باور و عملکردی که داشته باشند، آن هم خودش نوعی "دین و مذهب" میباشد.
مذهب:
"مذهب" نیز یعنی "راه و روش"، یا به تعبیری همان اصول و شیوه یا چگونگی "عملکرد"، یا به تعبیر دیگری همان چارچوبها، آداب، قوانین، بایدها و نبایدها ...، که در ادبیات دینی به آن "فقه – احکام" میگویند.
پس همانطور که در مسیحیت به عنوان یک دین، مذاهب گوناگونی چون: اورتودکس، کاتولیک و پروتستان وجود دارد و هر کدام نیز فرقی دارند – یا در اسلام مذاهبی چون تشیع و تسنن وجود دارد و هر کدام نیز فرقی دارند؛ سایر مکاتب بشری، هر چند ژست پست مدرنی به خود بگیرند و مدعی "بیدینی" شوند نیز مستثنی از این قاعده نمیباشند. هر مکتبی برای خودش یک دین است و هر کدام نیز مذاهب گوناگونی دارند. مثل مذهب فرانفکورت یا مذهب سندل، که هر دو مدعی پستمدرنیسم هستند، اما روش آنها با یک دیگر متفاوت است.
"ایسم"ها، اسمهای من درآوردی و بی مسمایی هستند:
با کنار گذاشتن "دین توحیدی"، که رهآوردش وحدتی همه جانبه در اعتقادات و عملکردها، روح و جسم، فرد و جامعه و بالاخره دنیا و آخرت میباشد، بیدینی پدید نمیآید؛ اما نه یک دین، بلکه هزاران دین دستساز دیگر جایگزین میگردند، چرا که گرایش به "کثرت" جایگزین گرایش به "وحدت" میشود.
آنان که مخالف مطلق دین هستند، بگویند: "ایسم" یعنی چه؟ آیا جز یک مکتب و یک دین که شامل جهانبینی و ایدئولوژی خود میباشد، معنای دیگری دارد؟
ماتریالیسم - هندوییسم – بودیسم – نهیلیسم - هگلیسم – اگزیستانسیالیسم – اومانیسم – امپریالیسم – کمونیسم – فمینیسم – مدرنیسم – پست مدرنیسم یا پسا پست مدرنیسم – لیبرالیسم و ...، چه هستند؟! چه میگویند؟ چه تعریفی از عالم هستی دارند؟ چه متدی را برای زندگی ترسیم کردهاند؟ خب هر چه بگویند، همان "دین و مذهب" است.
پاسخ ابراهیمی (ع):
حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام، که در حقیقت بنیانگذار اصول "فلسفه و کلام" میباشند، با تعلیم وحی الهی، تعریف جامعی از تمامی «ایسم»ها تا آخرالزمان ارائه دادند و فرمودند: اینها همه اسمهایی است که شما و پدرانتان (روی معبود، دین و مذهب خود) گذاشتهاید، همه بر اساس نظریه، ظنّ و گمان بوده و عاری از حقیقت میباشند، لذا هدایت کننده نیز نخواهند بود:
«إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى» (النّجم، 23)
ترجمه: [اين ساختههای شما] جز نامهايى بيش نيستند كه شما و پدرانتان نامگذارى كردهايد [و] خدا بر [حقّانيت] آنها هيچ دليلى نفرستاده است. [آنان] جز گمان و آنچه را كه دلخواهشان است پيروى نمىكنند، با آنكه قطعاً از جانب پروردگارشان هدايت برايشان آمده است.
دین فطری است و بیدینی محال است:
پس، بیدینی نه تنها هنری نیست که ژستش را در مقابل دینداران (موحدین) بگیرند، بلکه اساساً محال است. چرا که خداوند متعال، گرایش دینی را مانند یک پدیده یا علم خارجی قرار نداده که عدهای آن را به دست آورند یا فراگیرند و عدهای دیگر، فرانگیرند و یا خوششان نیاید! بلکه "دینگرایی"، که اساسش گرایش به معبود (مبدأ و معاد) میباشد، امری فطری بوده و در سرشت انسان نهادینه شده است و هیچ کس را گریزی از آن نیست.
بدلسازی:
کار شیطان (از ابلیس لعین گرفته تا سایر شیاطین جنّ و انسانهای شیطان)، فقط و فقط بدلسازی میباشد، چرا که "حقیقت" را نه میتوان از بین برد و نه میتوان تکذیب نمود؛ اما میتوان در فرمول «این به جای آن»، برایش بدل ساخت.
*- خدایان دروغین، به جای خدی واحد و اَحدِ حقیقی – ربهای متفرق دورغین، به جای ربّ العالمین – رازقهای دروغین، به جای رازق المرزوقین حقیقی – پیامبران و کتب بشری، به جای انبیا و کتب الهی – قوانین "من درآوردی"، به جای احکام الهی ...، و در یک جمله ادیان و مذاهب کاذب، به جای دین و مذهب بر حق.
جدایی دین، یک شعار تو خالی و مسخره است:
با تعاریفی که به صورت اجمال ایفاد شد، مشخص میگردد که "دین و مذهب" – هر چه که باشند - از هیچ یک از شئون فردی و اجتماعی انسان، قابل تفکیک نیستند. دین نه از سیاست جداست، نه از اقتصاد، نه از فرهنگ ... و نه از "زندگی".
سیاست، اقتصاد، فرهنگ و قوانین و آدابِ کدام ملت، رژیم، مکتب یا "ایسمی"، جدای از دین آنها میباشد؟! دیانت مستکبران عینِ سیاست آنهاست و سیاستشان نیز عین دیانت خودشان میباشد – اقتصادشان، عین دیانت و سیاست آنهاست – بایدها و نبایدهایشان، همه در راستای همان "دین و مذهب" خودشان است.
بلکه این شعار تو خالی و مسخره را ابتدا برای مسیحیان اروپا و امریکا و سرتاسر جهان دادند، و حالا میخواهند همان نسخه را به مسلمانان نیز تجویز کنند.
وقتی مطلق دین و مذهب را تکذیب میکنند، معنای واقعیاش این است که «دین و مذهب تو نه، دین و مذهب من آری» - وقتی قوانین و احکام فردی و اجتماعیِ دینی را تکذیب میکنند، معنای واقعیاش این است که «احکام (الهی) تو نه، احکام "من درآوردیِ من"، که اهدافم را محقق میکند، آری» ...، وگرنه مطلق دین، مذهب، قانون و احکام که قابل رد و تکذیب نمیباشد، اما بدل میخورد.
نصیحت به دوستان:
پس هر گاه، چه در امریکا، چه در ایران و یا هر نقطهی دیگر جهان، با دوستانی مواجه شدید که خیال میکنند با دین و مذهب مخالف هستند، ابتدا آنها را متوجه کنید که خودشان نیز فارغ از دین و مذهب نیستند – سپس آنها به دین و مذهب خودشان متذکر شوید که به چه دلیل آن را بر حق میدانند – سپس یادآور شوید که "بشر" نمیتواند برای "بشر" دین و مذهب بسازد، چرا که نه علمش را دارد و نه قدرتش را دارد؛ از این رو اگر اقدام به دین سازی و مکتب سازی کند، چارهای جز تحمیل زوری آن ندارد. همان چیزی که به ظاهر و در شعار مخالف آن هستند.
الله جلّ جلاله:
ما مسلمانان (و موحدین)، بر این باوریم که عالم هستی، ته تصادفی به وجود آمده و نه بیحکمت آفریده شده و نه به سوی "ناکجاآباد" روان است. خالقی دارد که علیم، حکیم، مالک، قادر و ربّ (صاحب اختیار و تربیت کنندهی امور) است، پس اوست که باید "دین، مذهب و قوانین چگونه زیستن" را برای هدایت و رشد فردی و اجتماعی بشر (که جدای از هم نیستند) تبیین و ابلاغ نماید؛ و در غیر این صورت، صاحبان زر و زور و تزویر و استکبار و کفر جهانی است که همچون فرعون، مدعی ربوبیّت و ابر قدرتی شده، و در هر برهه ربّ النوع کاذبی، دین و مذهب جدیدی را دیکته و تحمیل مینماید و دیگران را مجبور به پذیرش، باور، اطاعت و تبعیت میکند. و این همان تذکری است که حضرت یوسف علیه السلام، به دو زندانی هم بندش داد:
«يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» (یوسف، 39)
ترجمه: اى دو يار زندانى من، آيا خدايان متعدد و پراكنده (مانند بتها، طواغیت، فراعنه، ایسمها و ...) بهترند يا خداى يكتاى غالب و چیره؟!
مرتبط:
*- شبههای که امروز بسیار در جوامع غربی مطرح میشود این است که [ربوبیت خداوند را قبول ندارند] و میگویند: خداوند جهان را رها کرده است ... (8 آبان 1394)
سؤال کوتاه و نشانی (لینک) پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی:
میگویند: نباید دین و مذهب را با هم قاطی کرد، مثل اروپا؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/6961.html
دعوت:
کانال رسمی تلگرام پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات
تلگرام را به آخرین نسخه به روز نمایید. برای عضویت بر روی آدرس زیر کلیک نمایید.
- تعداد بازدید : 3140
- 16 آبان 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی