همه ما میدونیم که در اصول دین تقلید جایز نیست و از آنجا که خود قرآن میفرماید "هذا بیان للناس" یعنی همه ما قران را میفهمیم به اندازه وسعمان و خدا هم: "لایکلف الله نفسا الا وسعها..." گفته است، پس چه نیازی به تقلید است؟ تازه برخی از احکاممان هم مال چند صد سال پیشه که با این تغییرات اصلا به کارمون نمیاد.
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: البته که در اصول دین تقلید جایز نیست. یعنی کسی نمیتواند بگوید که این عالَم، خالق، اول و آخری دارد، که الله جلّ جلاله میباشد، چون پیامبر یا اهل عصمت علیهم السلام، یا فلان دانشمند، یا پدر و مادر و جامعهام، چنین گفتهاند. بلکه هر شخصی مکلف است که به اندازهی توان و استعدادهای خود، تفکر و تعقل نماید.
داستان معروف را شنیدهاید که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، به آن پیرزن عوامی که ریسندگی میکرد، رسیدند و پرسیدند: «خدای تو کیست؟»، عرض کرد: «الله جلّ جلاله». خُب ایشان نفرمودند که بارک الله، آفرین و ...، بلکه پرسیدند: «از کجا فهمیدی؟» یعنی باید به اندازه فهم و شعور خودش، دلیل داشته باشد.
آن پیرزن، به چرخ ریسندگیاش اشاره کرد و گفت: اگر من این را بچرخانم میچرخد و اگر نچرخانم نمیچرخد، پس این زمین و آسمانها چرخاننده دارد. آن وقت بود ایشان تحسین نمودند.
خب این همان بحث "حرکت و محرک" است که یک پیرزن به حد خود فهمیده و بیان داشته و ارسطو و سایر فلاسفه نیز در آن سطوح بیان داشتهاند و در قرآن کریم نیز آیات و بیّنات بسیاری در این باره به عقول ارائه شده است.
الف – این که همه قرآن را در اختیار داریم، ربطی به مقولهی "تقلید" ندارد. چنان که حتی اگر قرآن در اختیار کسی نباشد، باز هم تقلید در اصول بر او جایز نمیگردد. مضافاً بر این که معنای برخورداری از عقل و شعور، دستیابی به علمِ بدون معلم نمیباشد.
آیا اگر دیوان حافظ، یا تألیفات علمی انیشتاین را تکثیر کرده و در اختیار همگان قرار دهند، همگان بدون نیاز به تعلیم و تعلم میفهمند و ادیب و شاعری حکیم، یا فیزیکدان و ریاضیدان میشوند؟!
چرا به قرآن و معارف اسلامی که میرسد، یک عده گمان میکنند که خودشان میفهمند و نیاز به هیچ مربی و معلمی ندارند و میگفتند و میگویند: «حَسبُنا کتابَ الله – کتاب خدا برای ما کافیست»؟! اگر کتاب کافی بود، خداوند متعال از آسمان مثل باران کتاب میفرستاد.
ب – از این رو فرمود: ابتدا رسول فرستادم و بعد به او کتاب و میزان را نازل کردم، یعنی اصل معلم است، نه کتاب. و فرمود رسولان را نازل کردم، تا به شما تعلیم کتاب و حکمت دهند:
«كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ» (البقره، 151)
ترجمه: همان طور كه در ميان شما، فرستادهاى از خودتان روانه كرديم، [كه] آيات ما را بر شما مىخواند، و شما را پاك مىگرداند، و به شما كتاب و حكمت مىآموزد، و آنچه را نمىدانستيد به شما ياد مىدهد.
نکته: اگر دقت کنید، امروزه "فوتبالِ" بی دانش، بی معلم و بی مربی را هم قبول ندارند، اما به اسلام و مسلمانی که برسد، میگویند: خودمان کتاب را داریم؟!
ج – «هَـذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ - اين (قرآن) براى مردم روشنگر (حقايق) و براى پرهيزكاران سراپا هدايت و اندرز است / آلعمران، 138»
بله، فرمود: این قرآن برای مردم روشنگر است. حال از کجای این آیه استنباط میگردد که نیازی به معلم و مربی ندارد؟
زمین و آسمان و هر چه در آنهاست، آیات روشن و بینات محکمی برای شناخت خداوند سبحان، حیّ، علیم و حکیم میباشد، چنان که در قرآن کریم مکرر فرمود که همه اینها «آیات» من هستند. آسمان بالای سر همه و زمین زیر پای همگان قرار گرفته است، اما آیا همگان با نگاه به آسمان یا زمین، به علوم فضا و هوا – زمینشناسی – یا – زیست پی میبرند؟!
بله، قرآن کریم، ضمن آن که بسیار ژرف است، ساده نیز هست. یعنی همگان میتوانند آیات مربوط به تعلیم گرفتن، اطاعت کردن، الگوگیری از پیامبر و اولی الامر را بخوانند و بفهمند. حال چطور شد که این آیات روشن را خواندند و چنین فهمیدند که نیازی به آنها نیست؟!
تقلید:
تقلید نیز همانگونه که در سؤال بیان شد، در احکام است و نه در اصول دین. حال آیا هر کس توانست قرآن کریم را از رو بخواند و یا حتی کمی در آن تأمل و تدبر نماید، عالِمِ به احکام و فقیه میشود؟! در کجای قرآنی که ساده و روشنگر برای همه میباشد، آمده است که نماز صبح دو رکعت است و چگونه باید اقامه شود؟ یا مناسک حج یا ریز سایر احکام؟ اما بسیار روشن و واضح فرموده است که از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، و اولی الامر و راسخون فی العلم تبعیت کنید.
نکته:
پس هیچ گاه مقولهی اصول را با فروع، خلط مبحث نکنیم. معنای جایز نبودن تقلید در اصول دین، این نیست که در فروع (احکام) دین همه فقیه، حقوقدان و مجتهد هستید.
مثال: سلامتی و ضرورت محافظت از آن، حکم عقل و بینهی روشن علمی میباشد. هر انسانی باید با عقل، فطرت، فهم و علم خود بفهمد که سلامتی چه ارزشی دارد؟ بفهمد که سلامتی آفاتی نیز دارد؟ بفهمد که به هنگام به مخاطره افتادن سلامتی، باید چاره کند و ...؛ اما آیا هر کس این را فهمید، خودش پزشک، داروساز، متخصص تغذیه و ... گردد؟ یا آن که چون این اصول را فهمیده، پس به هنگام نیاز، به متخصص رجوع کرده و از دستور او تبعیت (تقلید) مینماید؟
آیا هر کس که با عقل خود فهمید، انسان نیاز به خانه دارد و خانه باید محکم و اصولی ساخته شود، خودش مهندس و آرشیتکت میشود، یا به اهلش رجوع میکند؟!
پس چرا به رغم رعایت این متد در تمامی عرصههای زندگی شخصی و اجتماعی، به اسلام که میرسند، میگویند: خودمان علیم، دانشمند، حکیم، فیلسوف، عارف و مجتهد و فقیه هستیم و نیازی به تقلید نداریم؟!
نتیجه:
پس آنجا که از عالم و دانشمند، علم میآموزیم، به عنوان مثال با مباحث توحیدی، تفسیر قرآن و ... آشنا میشویم، نامش "تقلید" نیست، بلکه تعلیم و تربیت است و هیچ گاه بشر از معلم و مربی، بینیاز نمیباشد.
و آنجا که در فروع دین [احکام یا حقوق]، به فقیه رجوع کرده و از مرجع تقلید میکنیم، مثل رفتار تمامی آحاد بشر در مواجه با "حقوق" میباشد.
هیچ کس به صرف این که انسان عاقلی است، حقوقدان نمیگردد. مگر سالها یک عده در دانشگاهها، حقوق عمومی نمیخوانند و سپس در رشتههایی مانند: حقوق مدنی، حقوق جزا، حقوق کیفری، حقوق تجارت، حقوق بینالملل و ...، فارغ التحصیل و متخصص نمیگردند؟! و مردمان عادی، اگر چه در ادبیات، ریاضیات، فیزیک، شیمی، پزشکی و ... نابغه نیز باشند، به هنگام نیاز به حقوق، به وکیل و قاضی مراجعه نمیکنند؟!
احکام اسلامی نیز همینطور است و مسلمان یا خودش باید متخصص باشد که دیگر خودش مجتهد است و تقلید در احکام نیز بر او جایز نیست، یا اگر بلد نیست و نمیداند، تقلید وظیفه عقلی و شرعی او میگردد.
استطاعت و تکلیف:
معنای « لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا – خداوند هیچ کس را بیش از توان (و طاقتش) مکلف نکرده است»، که در چندین آیه به آن تصریح شده است، این نیست که مسلمان نیاز به تقلید از فقیه دارد یا ندارد؟ بلکه این است که «وقتی توان و استطاعت انجام امری را نداری، بر آن مکلّف نیستی»؛ مثل این اگر کسی استطاعت نداشته باشد، حج بر او واجب نمیگردد – اگر کسی درآمد اضافه بر معاش و هزینههایش نداشته باشد، خمس بر او واجب نمیگردد – اگر کسی نقص عضو دارد و معلول است، جهاد بر او واجب نیست – یا اگر کسی بیمار است، روزه ماه مبارک بر او واجب نمیگردد و ... .
آن چه از احکام موضوع کاربردی برای ما ندارد:
این اصل نیز در زمینه لزوم یا عدم لزوم تقلید سخنی ندارد، بلکه میگوید: در آن چه باید انجام دهی یا نباید انجام دهی، یا خودت مجتهد باش، یا از مجتهد و فقیه تقلید کن.
به عنوان مثال: امروزه ما از آب لولهکشی استفاده میکنیم، و احکام مربوط به چاه آب، مورد مصرف ما نمیباشد؛ خب تا وقتی نباشد، کاری نداریم – اما معنایش این نیست که دیگر هیچ گاه و هیچ کجا در روی زمین، چاه وجود ندارد. هنوز که هنوز است، بیشترین آب شرب یا کشاورزی مصرفی مردم در شهرهای بزرگ نیز از آب چاه است.
بدیهی است که پسر پانزده ساله یا دختر ده ساله، فعلاً کاری با احکام ازدواج ندارد، اما به هنگام قصد ازدواج، باید احکامش را بداند.
مشارکت و هم افزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی):
مگر نه این که تقلید در اصول دین جایز نیست و قرآن را نیز در اختیار داریم، پس چرا باید تقلید کنیم؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7083.html
دعوت:
کانال رسمی تلگرام پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات
تلگرام را به آخرین نسخه به روز نمایید. سپس برای عضویت بر روی آدرس زیر کلیک نمایید.
- تعداد بازدید : 3249
- 21 آذر 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: حقوقی و احکام