«ایکس - شبهه»: تمامی شبهاتی که جو و فضای حاکم برای این دانشجوی محترم سطح دکترا به وجود آورده است، ناشی از سطحنگری و کم بصیرتی میباشد.
کسی مدعی نشده که سطح تکنولوژی و نیز رفاه عمومی در کشورهای غربی پایین است و یا احیاناً سطح ایران بالاتر است، اما آن طور هم که به حسب ظاهر آنجا مدینه فاضله به نظر میرسد، نیست. لذا توجه به نکات ذیل ضروری است:
الف – مثال ما و کشورهایی چون انگلیس، مثل خانوادهی ثروتمند و مرفهی از که اتفاقاً صاحبخانهاش از شدت خوشگذرانی خوابش برد و اهالی کاخ نیز بالتبع خوابیدند. در همین دوران، دزدی به خانه زد و دارد و ندار آنها را برد و با ثروت آنها بیغوله و خرابهی خود را آباد و خانه و کاخش را آبادتر کرد. حال فرزند این خانهی دزد زده، به خانهی سارق رفته و زرق و برق اموال دزدی چشمش را گرفته و به والدین و اهل خانهی خود مینویسد: اینجا بهتر است و رفاه بیشتر است! پس معلوم است اینها بهتر بودند!
ب – انگلیس قرون متاولی است که ثروت کشورها و مردمان دنیا را میچاپد و کشور ما نیز بیش از دو قرن تحت استعمار مستقیم و پس از آن استعمار و استثمار غیر مستقیم بوده است. اکنون سی سال که ملت از خواب بیدار شدهاند. اگر چه نمیتوانند اموالشان را پس بگیرند، اما سعی دارند اجازه ندهند بیش از این مورد سرقت و چپاول قرار گیرند، هر چند که دزدهای عادت کرده و تا به دندان مسلح شده هنوز هم رهایشان نمیکند. حال آیا این پز دادن به انگلیس و تحقیر یک ملت بیدار شده، توسط یک هم وطن دانشجو دکترا دارد، یا تشویق و تقدیر میطلبد؟
ج – تفاوت اساسی کنونی ما (ایران) با انگلیس که موجب تفاوت سیاستهایمان در روابط متقابل میگردد که این است که ما کشور، دولت، سیاست، اقتصاد و ... آنها کاری نداریم، اما آنها همهی مملکت و حیثیت و سرمایههای ما را یک جا و بدون هیچ ما به ازایی میخواهند. لذا آنها در تدبیر این هستند که چگونه بچابند و ما در تدبیر این هستیم که چگونه از خود محافظ کنیم. پس لوازم و ضروریات تحقق این دو سیاست بسیار متفاوت خواهد بود.
د – اگر آنها در انگلیس شبکههای تلویزیونی ما را میبینند و حتی شبکه انگلیسی زبان Press TV را فیلتر نمیکنند، چون صرفاً خبر است و این خبر در همانجا اتفاق افتاده و در رسانههای خودشان نیز انعکاس یافته است. اما شبکهای چون BBC به اقرار خودشان، بخش قوی و فعالی در سیاست خارجی و شبکهی جاسوسی انگلیس است. حال آیا ابلهانه نیست که ما به ازای فیلتر نشدن یک شبکهی متوسط خبری در انگلیس و یا ...، مجوز فعالیت یک شبکهی جاسوسی را در ایران صادر کنیم.
البته اگر ایشان دقت نموده باشند، در آنجا نیز نه تنها شبکههای رسمی ایران، بلکه بسیاری از شبکههای خودشان روی آنتن و در دسترس عموم نیست. در اینجا هم هر کس بخواهد میتواند از طریق ماهواره یا اینترنت به هر شبکهای که دلش میخواهد، اگر ضد انقلاب و یا ضد دین و حتی فساد و فحشا دسترسی یابد. چرا انتظار دارند که ما نیرو، تخصص و پول خودمان، برنامههای شبکههای جاسوسیشان را روی آنتن ببریم. آیا این حماقت مضاعف نیست؟ و خودشان به ما نمی خندند؟!
ھ – در مورد رفاه اجتماعی و عمومی، شکی نیست که [با توجه به توضیحات فوق]، آنها جلوتر هستند. اما در این نظام نوپا نیز، اگر چه تحت فشار از سوی همان دزدان مرفه شده است، بیکار طبق قوانین بیمه و ... حق بیکاری میگیرد و در انگلیس نیز کسی که بیمه نباشد، نمیگیرد. اگر چه بیمهشدگان و مشمولین قانون کار نیز در گروههای چند هزار نفری اخراج میشوند و کسی حق اعتراض ندارد.
و – در خصوص بورسیه دکترا، دقت کنید که انگلیس مرفه، که نه جنگ دارد و نه تحریم اقتصادی و نه زحمتی برای افزودن سرمایه (به دلیل تداوم درآمدهای استعماری)، برای دانشگاههای خود نیز سرمایهگذاری سیاسی کرده است و با سودی که میبرد، طبیعی است ادامه دهد. چندی پیش در مجلس عوام انگلیس لایحهای برای قطع بورسیه تحصیلی خارجیان ارائه شد و نمایندگان به شدت مخالفت کردند. علت اصلی مخالفت این بود: «ما اگر بورسیهی دانشگاهی خارجیان را قطع کنیم و از آنان شهریه بگیریم، دیگر نباید امیدی به نفوذ در دولتهای دیگر – به ویژه آسیایی و آفریقایی ـ داشته باشیم». پس سرمایه گذاری آنها در این زمینه، مانند سرمایهگذاری ما در نفت و شاید هم بیشتر برای آنان حایز اهمیت بوده و سود دارد. و البته ایران نیز بودجههای تحقیقی و وامهای بسیار مناسبی برای دانشجویان قرار داده است و اگر این استعمارگران بگذارند، با سرمایهی بیشتر، امکانات بیشتری اختصاص میدهد. و البته نه برای چپاول دیگران.
ز – اما در خصوص آزادی و دمکراسی و رسانهها و مسائل دیگری از قبیل، کافی است که اندکی چشم بصیرت باز و ظاهر بینی کمتر شود. بدیهی است کسی که کاری به چیزی ندارد و یک گوشه نشسته درسش را میخواند و اصلاً نمیفهمد و یا نمیخواهد بفهمد که در اطرافش چه خبر است، با دیدن چند خیابان و برج و دختران سکسی و شبکههای تلویزیونی و احیاناً دریافت چند پوند بورسیه، آنجا را بهشت برین میبیند. اما کافی است که امتحان کند. مثلاً دو جملهی جدی و مؤثر در نقد حکومت پادشاهی یا ملکه الیزابت بگوید - یا مطلبی راجع به فراماسون بنویسد – یا احیاناً و خدایی ناکرده و اگر از جانش سیر شده است، تعداد کشته شدگان حکایت واهی «هلوکاست» را کمتر از شش میلیون بگوید. مثلاً بگوید 5 میلیون و ... . آن وقت است که دمکراسی غرب را تجربه میکند، اگر چه خود یک محقق انگلیسی یا آلمانی یا فرانسوی و ... باشد. اما آزاد است که به همهی ممالک یا ادیان دیگر فحش بدهد و حتی از آنجا عملیات تروریستی در اینجا را طراحی کند!
ح – اگر این آقای دانشجوی دکترای ایرانی، کمی در همین اخبار روز شبکههای انگلیسی که به آنها میبالد، با دقت بیشتری توجه نماید، متوجه میشود که همین انگلیسیها که وقتی در ایران تظاهراتی برای براندازی نظام صورت میگیرد، نیروی انتظامی وارد صحنه میشود، چند دستگیری و احیاناً چند زخمی و کشته (نه اعدامی) به جای میگذارد، چه فریاد «وا انسانا – وا حقوق بشرا» سر میدهند و توسط همین شبکهها و سفارتخانههایشان تظاهرات براندازی را کنترل و حمایت میکنند، خودشان حتی یک تظاهرات ساده علیه بیکاری، مخالفت با جنگ، مخالفت با دفن زبالههای اتمی، مخالفت با افزایش نرخ شهریهی دانشگاهها و ... در کشورشان را بر نمیتابند و با باتوم، گاز اشکآور، گلولهی پلاستیکی، آب جوش، سگ، اسب و ... به تظاهر کنندگان یورش برده و کار خود را نیز عین دمکراسی و قانون میدانند. چه رسد به یک تظاهرات جهت براندازی. اما حتی تروریست رسمی این کشور را پناه میدهند و ... .
البته آن چه که بیان گردید فقط چند نمونه کوتاه بود، وگرنه: میان ماه من تا ماه گردون – تفاوت از زمین تا آسمان است.
کلمات کلیدی:
گوناگون