بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام دوستان؛
اگر چه هر لحظه در حال قضاوت و داوری بین گزینههای متفاوت و انتخاب یکی از آنها برای رسیدن به اهداف و منافعمان هستیم، اما انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی نیز نزدیک است. انتخاباتی که صرفاً انتخاب اشخاص نمیباشد، بلکه انتخاب سرنوشت خودمان است.
دوست و دشمن، در داخل و در خارج، همگی مترصد و دلواپسند؛ در روند انتخاباتهای اساسی این ملت، غیر دلواپس نداریم. حال یک عده دلواپس مثبت هستند و یک عده منفی.
مردم نیز دلواپس هستند که به چه کسانی رأی دهند و به چه کسانی رأی ندهند، تا سرنوشت سیاسی، اقتصادی، ملی، میهنی، دنیوی و اخروی آنان، نه تنها دستخوش چالشها نگردد و به انحطاط کشانده نشود، بلکه ضامن رشد، صلابت و پویایی و سعادت گردد.
تردیدی نیست که بهترین "شاخصه"ها، همانهایی است که خداوند متعال در قرآن کریم و اهل عصمت علیهم السلام در بیانات خود فرمودهاند و بزرگان و اندیشمندان و صالحان نیز بر همان اساس رهنمود میدهند.
شاخصههای بیان شده در انتخاب معبود، إله، ولیامر، دوست، همراز، همسر و ...، گاه ایجابی هستند (برای گزینش) و گاه سلبی هستند (برای کنار گذاشتن)؛ و از جمله شاخصههای اصلی قرآنی برای حذف یک عده از این لیست طویل نامزدهای انتخاباتی عبارتند از:
الف – کسانی که "تکبر" دارند:
ریشه اصلی هر انحرافی، در "تکبر" است، از تکبر افراد ضعیفتر و سطوح پایینتر گرفته، تا استکبار جهانی.
تکبر، خود بزرگبینی و قائل شدن به امتیازات فوقالعاده برای خود نسبت به دیگران میباشد. متکبر میگوید: «من تافتهی جدا بافتهای هستم» - «من از دیگران برتر هستم» - «من با دیگرانی که همطراز من قرار دادهاید، در یک صف جای نمیگیریم» - «مابقی همه پایینتر از من هستند» - «اگر شرایطی، ضابطهای و چارچوبی برای یک عده بود، نباید برای من هم باشد و یا دست کم باید برای من اختصاصی باشد» و ... .
ریشهی اصلی سقوط ابلیس لعین، تکبرش بود و سایر شیاطین بزرگ و کوچک نیز به خاطر همین تکبر منحرف شده و سقوط خواهند کرد.
وقتی ابلیس از فرمان پروردگارش در سجده به آدم علیه السلام سرپیچی کرد، خداوند متعال همانجا برایش دادگاهی تشکیل داد تا از خودش دفاع کند و سؤال کرد که تو چرا نافرمانی کردی؟ آیا حقیقتاً برتری یا آن که استکبار کردی؟! و چون بدون آن که حقیقتاً برتری داشته باشد، خود را برتر میدید، معلوم شد که "تکبرش" مانع از اطاعت گردیده است، پس سریعاً کنار گذاشته شد.
« قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ » (ص 75)
ترجمه: (خداوند) گفت: اى ابليس، چه چيز تو را مانع شد از اينكه به چيزى كه من با دو دست خود (بلاواسطه و با اراده خود) آفريدم سجده كنى؟ آيا تكبّر ورزيدى يا واقعا از برترينها بودى؟!
ممکن است برخی با ظاهرسازی گفتاری یا رفتاری عالمانه، روشنفکرانه، دلسوزانه و ...، سعی در پنهان کردن "تکبر" خود باشند، اما خدا را که نمیشود فریب داد؛ اگر چه خدا به سرعت آنان را به مردم میشناساند و رسوایشان مینماید.
« لاَ جَرَمَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ » (النّحل، 23)
ترجمه: بىگمان خداوند آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشكار مىسازند، مىداند و حقّا كه او مستكبران را دوست ندارد.
ب - افرادی (یا جریانهایی) که مردم را احمق میدانند:
از جمله شاخصههای حذفی در قرآن کریم، کنار گذاشتن افراد یا جریانهایی است که همیشه مردم، به ویژه مردم مؤمن و انقلابی را یک عده انسانهای احمق، نادان، بیشعور، نفهم، بیسواد و کلاغ میدانند و دائماً این نگاه خود را بدون پروا و حیا بیان میدارند. این افراد یا گروهها و احزاب نیز هیچ گاه نمیتوانند با مردم همراهی کرده و خدمتگزار آنان باشند، چرا که همگان را "احمق" فرض کردهاند!
این نگاه به توده مردم مسلمان و مؤمن، خود نگاهی کاملاً احمقانه و به دور از عقل میباشد، پس نباید چنین نادانهایی را برای نقشآفرینی در تصمیمگیری و تقریر سرنوشت مردم و کشور، برگزید. بیسوادهای واقعی (لاَّ يَعْلَمُونَ) همین عده هستند.
« وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَـكِن لاَّ يَعْلَمُونَ » (البقره، 13)
ترجمه: و چون به آنان گفته شود: «همان گونه كه مردم ايمان آوردهاند، شما هم ايمان بياوريد»، مىگويند: «آيا همان گونه كه كمخردان ايمان آوردهاند، ايمان بياوريم؟» هشدار كه آنان همان كمخردانند ولى نمىدانند.
ج - مفسدان اصلاحطلب:
آدمیان، چه در امور شخصی و چه در امور اجتماعی و سیاسی، دو دسته هستند: یک عده وقتی کار خطایی میکنند، خودشان هم میدانند که خطا شد؛ لذا از خطا بر میگردند تا اصلاح کنند، اما یک عده به این خاطر که از یک سو به فساد (تباهی) عادت کردهاند و دیگر طومار خلافهای آنها از حد گذشته و اساساً شاکلهی وجودیشان مبتنی بر تخلف است، و از سوی دیگر استکبار هم دارند، هر گونه فساد و تباهی و ایجاد خرابی خود را گامی در اصلاحات فرض میکنند و آن قدر این دروغ را تکرار میکنند که به خودشان نیز القا شده و باور میکنند. این دسته نیز باید کنار گذاشته شوند، چرا که حقیقتاً فاسد و تباه کننده هستند، و البته بیبصیرت هم هستند.
« وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـكِن لاَّ يَشْعُرُونَ » (البقره، 11 و 12)
ترجمه: و چون به آنها گفته شود: در روى زمين فساد نكنيد گويند: جز اين نيست كه ما اصلاح گريم * آگاه باش كه آنها فسادگرانند و لكن نمىفهمند.
د - برتری خواهان:
در احادیث و آموزههای اسلامی، بسیار خوانده و شنیدهاید که خداوند رحمان و رحیم، خیال و تصور گناه را به حساب نمیکشد (هر چند که فضا و آسمان ذهن و دل را آلوده میکند)، اما "اراده" با "تخیل و گمان و تصور" متفاوت است و خداوند متعال "اراده" را محسوب میکند و کسانی که ارادهی برتری خواهی کردهاند را به بهشت راه نمیدهد؛ همه جهنمی هستند.
مثال: ممکن است کسی در تخیل و تصور خودش، ببیند که از دیوار خانهی مردم بالا رفته و اموال آنان را به تاراج برده است! اما این فقط در حد تخیل و تصور است. اما وقتی "اراده" کرد، کار تمام است، هر چند که ممکن است موفق نشود. مثل این که جهت تحقق اراده در صحنه حاضر شود و شرایط برای بالا رفتن از دیوار مساعد نباشد و یا این که حین ارتکاب جرم، بازداشت شود. پس او، اراده کرده بود، منتهی موفق نشده بود، لذا ارادهاش مهم و اصل است. هیتلر، امریکا، انگلیس ... و سایر مفسدین نیز ارادههای بسیاری کردند که موفق نشدند.
« تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ » (القصص، 83)
ترجمه: آن خانه برتر و والاى آخرت را از آن كسانى قرار مىدهيم كه در روى زمين اراده برترى و تسلط (بر ديگران) و فساد و تباهى ندارند، و سرانجام ( نيك) از آن پرهيزگاران است.
ﮪ - آنان که کار بد میکنند، اما گمان دارند که بهترین کار را آنها انجام میدهند:
از همه بدتر این گروه هستند، چرا که هم نادان و سفیه هستند، هم متکبر و مغرور میباشند و هم بدترین سیاستها را پیش گرفته و بدترین کارها را انجام میدهند و خیال میکنند که بهترین کار را انجام دادهاند!
خداوند متعال یک عده را میفرماید که در "خسران = از دست دادن اصل و فرع» هستند، اما اینها را میفرماید «اخسر» هستند، یعنی زیان کنندهترین.
« قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا » (الکهف، 103 و 104)
ترجمه: [آنان] كسانىاند كه كوشششان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مىپندارند كه كار خوب انجام مىدهند.
*** - البته در قرآن کریم، شاخصههای حذفی دیگری نیز برای هر انتخابی (از جمله انتخابات سیاسی و حکومتی) بیان شده است که اگر توفیق شد، در آینده تقدیم میگردد.
وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ (هود، 88)
و توفيق من جز به يارى خدا نيست بر او توكل كردم و به سوى او بازمىگردم.
با آرزوی بهترین انتخابها در زندگی.
سردبیر.
- تعداد بازدید : 1426
- 16 دی 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت انتخاب