پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
الف – جای تأسف اینجاست که هر گاه اسم "روح – ارواح" به میان میآید، اذهان متوجه ارواح گذشتگان میگردد، در حالی که انسانِ زنده خودش متشکل از "روح" و "جسم" میباشد. پس القای این معانی، بیشتر از همان "نفوذ" تفکرات و اندیشههای باطل شیطانپرستی، جنّ گیری، اسرائیلیات و البته رمالی میباشد.
ب – اگر کسی هنر ارتباط با ارواح دارد، ابتدا یک رابطهی درستی با روح شریف خودش برقرار کند که مورد غفلت و فراموشی محض او قرار گرفته است.
تمامی تعالیم نظری و عملی اسلام ناب، برای همین است که انسان خودش را صرفاً این بدن مادی و خاکی نبیند و بداند که اصل او، "روح" اوست، نه این بدنی که از نطفه آمده و در خاک میپوسد. پس به آن کسی که خودش و روحش را فراموش کرده و دنبال احضار ارواح دیگران است، چه باید گفت؟!
ج – ارتباط دو نفر آدم زنده با یک دیگر نیز ارتباط ارواح آنان با یک دیگر است که به واسطه و وسیله بدنی که به عنوان "ابزار حیات دنیوی" به او داده شده، برقرار میگردد.
آن که سخن میگوید: روح شماست، به واسطه زبان – آن که میبیند، روح شماست به واسطه چشم - آن که میشنود، روح شماست به واسطه گوش ... و آن که میفهمد، روح (قلب = جان) شماست به واسطه مغز و فعالیتهای فکر و ذهن و ... .
پس اگر روح توجه نکند، چشم انسان تصاویری را نظاره میکند، اما بدون بصیرت، در واقع نمیبیند؛ و اصواتی به گوشش میرسد، اما نمیشنود:
« وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ يَسْمَعُواْ وَتَرَاهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ » (الأعراف، 198)
ترجمه: و اگر آنها را به [راه] هدايت فرا خوانيد، نمىشنوند، و آنها را مىبينى كه به سوى تو مىنگرند در حالى كه نمىبينند.
مراحل رشد انسانی:
انسان مراحل رشد را یکی پس از دیگری طی میکند؛ از حیات جمادی به نباتی میرسد، از آن به حیوانی صعود میکند و از حیوانی به حیات انسانی (روحانی) میرسد و سپس در این مرحله، تا مقامات والا، حتی والاتر از ملائک صعود مینماید، و اینها همه مراحل رشد روح است، نه بدن.
پس اگر کسی در همان مرحله جمادی متوقف گردید، مثل سنگ است (کَالحَجَر)؛ اگر به حیات نباتی رسید، مثل یک درخت است (کَالشّجَر)؛ و اگر از آن عبور کرد، به مرحله حیوانی میرسد که چشم و گوش و مقداری شعور و اراده نیز دارد (کَالأنعام)؛ و اگر از آن نیز عبور کرد، قدم به مرحله "انسان" شدن میگذارد؛ وگرنه در همان مرحله حیوانی میماند.
ارتباط با ارواح و فرشتگان:
پس، انسان خودش روح است که به او جسمی برای امکان حیات در این دنیا داده شده است، مضافاً بر این که دائما و هر لحظه، [چه بداند و بخواهد و چه نداند و نخواهد]، با فرشتگان (ملائک) اختصاصی خودش، مانند: فرشتگان محافظ، فرشتگان الهام کننده، فرشتگان رزق ... و بالاخره فرشته مرگ (ملک الموت) نیز در ارتباط است؛ و هم چنین با بسیاری از ملائکهی دیگر، ارتباط مستقیم و غیر مستقیم دارد.
پس ارتباط با ارواح، اختصاصی به ارتباط میان زندگان و مُردگان ندارد، بلکه بین انسانهای زنده نیز این ارواح هستند که با یک دیگر مرتبط میگردند. مثل دوست داشتن کسی که فرسنگها فاصله دارد و تماس با او و بیان عشق و محبت قلبی؛ یا هم چنین تنفر از ظالمی که فرسنگها دور است، و اظهار تنفر روحی نسبت به او، با اشکال متفاوت، اینها همه ارتباط ارواح است، نه ابدان.
احضار ارواح:
پس ارتباط با ارواح زندگان یا گذشتگان، یک مقوله است، اما احضار آنان مقولهی دیگری است.
برای روح، زمان نقشی ندارد، بلکه ملاک هم سنخی و توجه است. روح انسان، روح اوست، چه زنده باشد و چه مُرده. پس اگر ارواح انسانها در این عالم با یک دیگر مرتبط میشوند، ارتباط با ارواح گذشتگان نیز کار عجیب و بعیدی نمیباشد.
خواب شبیه به مرگ است، در هنگام خواب، جسم هست، اما توجه روح به آن به مراتب کمتر از بیداری است، لذا امکان ملاقات با ارواح دیگر (زنده یا مرده) در خواب پیش میآید.
« اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ » (الزّمر، 42)
ترجمه: خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى بازمىستاند، و [نيز] روحى را كه در [موقع] خوابش نمرده است [قبض مىكند] پس آن [نفسى] را كه مرگ را بر او واجب كرده نگاه مىدارد، و آن ديگر [نَفْسها] را تا هنگامى معيّن [به سوى زندگىِ دنيا] بازپس مىفرستد. قطعاً در اين [امر] براى مردمى كه مىانديشند نشانههايى [از قدرت خدا] ست.
احضار:
اما احضار مقولهی دیگری است. احضار ارواح گذشتگان، یعنی شما به روحی دستور دهید که بیاید و در خدمت شما باشد، در هر حالی که وقتی انسانها میمیرند، ارواح آنها به طول کامل تحویل گرفته میشود. این یعنی چه؟ یعنی دیگر از خود اراده و اختیاری ندارند، پس اگر بیایند، بروند، بخواهند و ...، همه باذن الله میباشد. معنی "توفی" و تماماً تحویل گرفتن همین است. وگرنه در دنیا نیز جسم و جان و روح، همه مُلک خدا هستند و در اختیار او.
پس، ملاقات وجود دارد؛ چه بسا نه تنها در خواب، بلکه در بیداری نیز روحی آن قدر قوی باشد، که بتواند توجه از بدن را به میل خود کاهش دهد و بالتبع با سایر ارواح ارتباط برقرار کند که به آن «تجرید روح» گفته میشود و در مقامات و کرامات بسیاری از بزرگان دیده شده است. اما نام این ملاقات و ارتباط، «احضار ارواح» نمیباشد. بلکه سیر آن روحی است که چون توجهاش به بدن کم شده، متوجه عالم خودش (عالَم ارواح) میگردد.
تکان خوردن نعلبکی:
وقتی کسی میمیرد، ابزار مادی از او گرفته میشود، پس قادر به تحرکات مادی نمیباشد. از این رو، این قصهها و نمایشنامههای احضار ارواح و تکان دادن نعلبکی، اگر حقههایی مانند شعبه بازی نباشد، حتماً ارتباطی با اجنّه، آن هم از گروه غیر مؤمنش میباشد، اگر چه شخص فاعل خودش نداند و گمان کند که واقعاً روحی را احضار کرده و او برایش نعلبکی تکان میدهد.
خبر از آینده:
خبر از آینده دادن نیز اختصاصی به ارتباط با ارواح یا حتی اجنّه ندارد، اگر چه بیشتر از این طریق با خبر میشوند.
مؤمن خودش خبر از آینده دارد، چرا که از گروه «یُؤمِنونَ بِالغَیب» میباشد. مگر مؤمن از ظهور حضرت علیه السلام، قیام و حکومت جهانی، پایان این دنیا، برپایی محشر، حساب و کتاب و بهشت و جهنم و ویژگیهای اهل کدام خبر ندارد؟! اینها همه خبر از آینده است. وحی، سراسر خبر از گذشته، حال و آینده است.
اما اتفاقات در آیندهی نزدیک، چه در امور مادی و چه در امور معنوی، همه مشروط میباشند. فرض کنید به کسی بگویند که تو استعداد و نبوغ خوبی داری، پس "اگر" تحصیل کنی، دانشمند خواهی شد. حالا اگر تحصیل نکند چه میشود؟! خب دانشمند نخواهد شد.
خداوند متعال میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ - اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر خدا را (پيامبر و دين و كتاب او را) يارى نماييد خدا هم شما را (در رسيدن به اهدافتان) يارى مىكند و قدمهاى شما را استوار مىدارد / محمد صلوات الله علیه و آله، 7»؛ بدیهی است که این وعده خدا به مؤمنین، مشروط است، "اگر" دارد؛ حال اگر یاری نکنند چه میشود؟ سرنوشت متغیر میشود، چرا که خدا نیز آنان را یاری نخواهد کرد.
حال که همه چیز مشروط است، چه کسی میتواند (به غیر از معصوم و باذن الله) خبر قطعی از آینده دهد؟!
خاطرهای شخصی، از مرحوم آیت الله بهاء الدینی رحمة الله علیه:
مرحوم آیت الله بهاء الدینی رحمة الله علیه، انسان ساخته شده، متقی، علم، حکیم و فقیهی بود. تمام عمر مجاهدت نفس داشت و البته که از روحی قدرتمند برخوردار شده بود، کم و بیش، هر کجا که اذن داشت، از آینده هم خبر میداد.
روزی خدمت ایشان رسیدم و با توجه به مسائلی که پیگیری کرده بودم، از ایشان پرسیدم: «آیا ارتباط گرفتن با ارواح گذشتگان راست است؟»، ایشان نگاهی کوتاه انداختند و سپس فرمودند (مضمون):
- بله آقا، راست است؛ ولی انسان نباید آنها را اذیت کند، بلکه باید یک طوری باشد که آنها خودشان بیایند. من همین چند روز پیش دیدم بالا (طبقه بالا) صدایی میآید، رفتم دیدم که مرحوم آقا مصطفی (شهید آیت الله مصطفی خمینی) آمده است و بسیار نگران پدرش بود (در ماجراهای قم برای آقای منتظری)؛ که من به او گفتم: نگران نباش، طوری نمیشود.
مرتبط:
در خصوص احضار ارواح، در بیان بزرگانی چون مرحوم فلسفی رد شده است و در بیان بزرگان دیگری تصدیق شده است ... (12 خرداد، 1394)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا احضار ارواح، تکان دادن نعلبکی، خبر از آینده و ... راست است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7230.html
عضویت در کانال «پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه)»
https://telegram.me/x_shobhe
کلمات کلیدی:
گوناگون