متاسفانه هرجور تلاش میکنم که بفهمم چه جوری ائمه (ع) و پیامبران معصوماند یعنی مصون از هرگناه و خطا و اشتباه هستن؟ نمیتونم متوجه بشم واینکه بالاخره یه چیزی خدا به اونها داده که به آدمهای عادی نداده، پس ارزش نیست که گناه یا خطا و اشتباه نکنن، یعنی اگه خدا به من هم اون قدرت رو میداد، شاید میتونستم مصون از گناه و اشتباه باشم (دکترا)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اولین شرط برای فهم و درک هر مطلب و مقولهای این است که انسان بتواند موضوعات را در ذهن خود تفکیک کند و سپس هر یک را مستقلاً مورد مطالعه، تفکر و تأمل قرار دهد، هر چند که از جمع مطالعات، معلومات دیگری نیز برای او مکشوف گردد.
دقت فرمایید که در همین سؤال فوق، چند مطلب مستقل با یک دیگر جمع شدهاند؛ از این که چه جوری عصمت ممکن است مطرح شده تا بیارزش بودن کار معصوم تا مقولهی «من و شاید من»! خب هر کدام یک بحث مستقل است و پاسخ خود را میطلبد.
الف – عصمت در لغت به پرده یا سپری گفته میشود که از انسان حفاظت میکند و او را از خطا باز میدارد و یا به ریسمانی گفته میشود که اتصال به آن، سبب بازدارندگی انسان از لغزش میگردد.
این معنای عام، اختصاصی به اشخاص معصوم ندارد، بلکه در مورد همگان صادق است، چنان که در دعای کمیل میخوانیم: « اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ - خدايا! بيامرز براى من آن گناهانى را كه پردههای حرمت (و حفاظت) مرا میدرد».
ب – در این معنای کلی، [صرف نظر از مصادیق، "عَصَم]"، سپر حفاظتی و حمایتی منظور است که اسباب و ابزار گوناگونی دارد. چنان که علم میتواند سبب عصمت (محافظت و حمایت) گردد، یا هر سپر متناسب با هر بلایی میتواند حفاظت و حمایت کند؛ چنان که در قرآن کریم، یکبار به در مورد عموم (مصون داشتن از اراده الهی) این معنا در وجه سلبیاش به کار رفته است و یک بار در مورد شخص رسول اکرم صلوات الله علیه و آله (مصون داشتن خدا از گزند مردم کافر) به کار رفته است.
عام: « قُلْ مَن ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا » (الأحزاب، 17)
ترجمه: بگو چه كسى مىتواند در برابر خدا از شما حمايت كند، اگر او بخواهد براى شما بد بياورد يا بخواهد شما را رحمت كند و غير از خدا براى خود يار و ياورى نخواهند يافت.
خاص: « يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ » (المائده، 67)
ترجمه: اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرساندهاى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مىدارد آرى خدا گروه كافران را هدايت نمىكند.
آیه تطهیر:
در مورد عصمت پیامبر اکرم و اهل بیت او صلوات الله علیهم اجمعین، به آیهی تطهیر استناد میگردد که فرمود: «... إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا - جز اين نيست كه خداوند مىخواهد (اراده کرده است) از شما اهل بيت (پيامبر) هر گونه پليدى (در عقايد و اخلاق و اعمال) را بزدايد و شما را به همه ابعاد پاكى پاكيزه گرداند / الأحزاب، 33»
پس بیتردید ایشان و اهل بیت ایشان علیهم السلام، همگی اهل عصمت هستند.
امتیاز ویژه:
بدیهی است این سؤال به ذهن خطور مینماید که چرا خداوند متعال این امتیاز ویژه را به سایر بندگان خود عطا ننمود. اما واقعیت این است که چنین نیست، بلکه به همگان عطا نموده است.
در آیه فوق به واژگانی که با رنگ قرمز مشخص شده دقت نمایید و سپس آیه ذیل را در مورد دیگران (مجاهدان راه خدا) میباشد، مورد دقت قرار دهید:
« إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ » (الأنفال، 12)
ترجمه: [به ياد آوريد] هنگامى را كه [خدا] خوابِ سبك آرامشبخشى كه از جانب او بود بر شما مسلّط ساخت، و از آسمان بارانى بر شما فرو ريزانيد تا شما را با آن پاك گرداند، و وسوسه شيطان را از شما بزدايد و دلهايتان را محكم سازد و گامهايتان را بدان استوار دارد.
نکته: بدیهی است که مقصود از آب، صرفاً آب باران که با آن میشود شستو و طهارت انجام داد نمیباشد، چرا که آب باران، یا آب چاه، یا آب جاری و ...، فقط ظاهر را تمیز یا پاک میکند و به هیچ وجهی سبب "دور شدن رجز شیطان" – "ارتباط بین قلوب" و نیز "ثبات قدم" [که در آیه ذکر شده] نمیگردد.
تفاوت:
پس تفاوت در چیست؟ آیا همگان (دست کم مؤمنین)، همگان بدان معنای خاص، اهل عصمت هستند؟ خیر، بلکه تفاوت اصلی در ظهور و تجلی اسمای الهی، در انسانها، به تناسب ظرفیت وجودی و نیز تلاش و همت خودشان میباشد.
توضیح: انسان، تجلی و آینهی اسما و صفات الهی میباشد، علیم، حکیم، قادر، متعال، معصوم، مؤمن، تواب، رحمان و ... همه اسمای کمالیه الهی میباشند، اما تناسب تجلی در هر کسی متفاوت است.
مثال:
*- رحمت در هر انسانی [کم و بیش] وجود دارد، مگر آن که آنقدر شقی شود که دیگر هیچ رحمتی در او باقی نمانده باشد. بدیهی است که انسان هر چه موحدتر و مؤمنتر باشد، این رحمت در او تجلی بیشتری مییابد تا برسد به انسان کامل که میشود "رحمة للعالمین"؛ چنان که فرمود: « وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ - و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم / الأنبیاء، 107»؛ و هم چنین با تأسی به کلام معصوم (ع)، در زیارت امیرالمؤمنین، یا سایر امامان علیهم السلام، عرض میکنیم: « السَّلامُ عَلَیْکَ یَا کَلِمةُ الرَّحْمَنِ – یا - السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ الرَّحْمَنِ ».
*- تمامی انسانها از علومی برخوردار هستند، اما میتوانند از منبع وحی و یا علوم طبیعی (کتاب خلقت) نیز علوم بیشتری اخذ نمایند، اما هم ظرفیتها متفاوت است و هم تلاشها؛ پس این سیر کمالی تداوم دارد تا برسد به انسان کامل که میشود مظهر اتمّ علم الهی و میفرماید: «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»
*- بشیر و نذیر در اصل خداوند متعال است، اما او تجلی کرده است، پس هر انسان عاقل و عالمی، میتواند و باید که «مبشر و منذر» باشد و به دیگران درباره نتیجهی رشد، کمال و خوبی بشارت دهد و از عواقب سوء ضعف و بدی، بترساند و انذار دهد؛ اما این تجلی شدت و ضعف مرتبه دارد تا برسد به انسان کامل که او را بشیر و نذیر برای همه جهانیان قرار داده است. « وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا - و تو را جز بشارتگر و بيمدهنده نفرستاديم / الفرقان، 65»
*- و همینطور است سایر اسما و صفات کمالیه الهی.
چرا به آنان بیشتر داده شده است؟
حال ممکن است سؤال شود که چرا یک عدهی خاص، مظهر اتمّ اسماء و صفات کمالیه شدند و چرا دیگران نشدند؟!
پاسخ این است که:
یک - خداوند متعال، هیچ دو موجودی را مثل هم نیافریده است، بلکه هر موجودی را بر اساس علم، حکمت و مشیّت خود، با ویژگیهایی عمومی یا خصوصی خلق نموده و در جایگاهی قرار داده است؛ لذا در قرآن کریم تصریح دارد که نه تنها بعضی از انسانها با بعضی دیگر متفاوت هستند، بلکه بعضی از انبیا نیز فضیلتهای متفاوتی نسبت به بعضی دیگر دارند. چرا که قرار نیست در نظام آفرینش، همه عین هم باشند. کارگاه آفرینش یک مجموعه و نظام آفرینش یک چرخه است، نه یک موجود واحد.
دو – خداوند حکیم، به هر موجودی تواناییهایی داده و بر همان اساس برای او تکالیفی معین کرده است و میفرماید: «... لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا ... / خدا هيچ كس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تكليف نمىكند / الطلاق، 7».
خداوند متعال از بنده، شما و دیگران نخواسته که بار رسالت، یا امامت را بردوش بکشیم؛ نخواسته تا امیرالمؤمنین، یا فاطمةالزهراء، یا امام حسن، امام حسین و امام زمان علیهم السلام شویم؛ لذا تواناییهایی به ما داده و به همان مقدار مکلفمان نموده است و تواناییهایی به آنان داده و به همان مقدار مکلفشان نموده است. چنان که در احکام نیز تمامی واجبات، بر همگان به یک شکل واجب نمیباشد، به عنوان مثال اگر کسی استطاعت ندارد، حج بر او واجب نیست، یا اگر کسی مسافر یا بیمار باشد، نماز کامل و روزه بر او واجب نیست که هیچ، حرام نیز میباشد و ... .
ارزش و ضد ارزش:
هیچ نعمت و فضیلتی که خداوند منّان به اهل عصمت علیهم السلام و یا دیگران داده است، موجب سلب اختیار از آنان نمیگردد. پس ارزش، به همان اراده و اختیار بر میگردد.
مگر آن مقداری از علم، حکمت و حتی عصمتی که خداوند منّان به ما، شما و دیگران داده است، سبب سلب اختیار از ما شده است؟!
پس ارزش به این است که اولاً انسان "نعیم" را بشناسد و نسبت به او شرک (خفی یا جلی) نورزد – ثانیاً "نعمت" را درک کند و قدر «اندازه، ارزش، کاربرد، فایده ...» آن را بفهمد و با اختیار خود، طبق اوامر و احکام الهی، نعمت را مورد بهرهوری قرار دهد تا به رشد برسد – ثالثاً "شاکر" باشد، یعنی نعمت را درست و به جا استفاده کند و ضایع ننماید و البته به قلب و به زبان نیز شکر گوید.
نکته: شاکر بودن نیز از اسما و صفات کمالیه الهی است که در بندگانش به تناسب ظرفیت وجودی و نیز تلاش خودشان متجلی میگردد. خداوند متعال در قرآن کریم فرمود که من شاکر هستم و اجر شما را نه تنها ضایع نمیکنم، بلکه به اضافه مزد، پاداش اضافه هم میدهم.
نتیجه:
پس، شناخت مُنعم، توجه به او - شناخت نعمت و فضیلت – استفاده درست – شاکر بودن – اخلاص عمل و شرک نورزیدن – کسب و بهرهوری از علوم و ...، همه فضلیتهایی است که خداوند متعال عطا نموده است، اما هیچ کدام از انسان سلب اختیار نمیکند و کاربردشان اختیاری میباشد، چه برای معصوم علیه السلام، چه برای سایرین.
مرتبط:
*- اگر معصومین (ع) به عصمت خدادادی داشتند، پس گناه نکردنشان امتیازی نیست، ما نیز اگر عصمت داشتیم گناه نمیکردیم. (23 آذر 1391)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چگونگی عصمت معصومین را نمیفهمم، چرا آن فضیلت به ما داده نشده است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7266.html
عضویت در کانال «پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه)»
- تعداد بازدید : 2163
- 21 بهمن 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی