پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
البته که "وسواس" هم از "شیطان" است و هم بالاخره به نوعی بیماری مبدل میگردد و در هر حال هیچگونه وسواسی خوب نیست و هر وسواسی مضر میباشد. اما آیا هر دقت، ظرافت و حساسیتی نیز وسواس است؟! اگر این طور باشد که باید توصیه به "محاسبه، مراقبه و ممارسه" را از تمامی آموزههای دینی و اخلاقی حذف کنند.
*- گاهی آدمی، تفاوت گمان، خیال و اوهام را با "وسواس" نمیداند و چون درگیر اوهام خود میشود، گمان میکند که دچار نوعی وسواس شده است.
*- از بدترین تخیلات و اوهامها این است که انسان به خود تلقین کند که این حساسیت من در تقوا و پرهیز از گناه، یا انجام واجبات و ترک محرمات، نوعی "وسواس" است! و البته که شیطان نیز از همین راه وارد شده و این تلقین تخیلی را با "وسوسه"هایش، درست و جدی نشان میدهد.
*- این که آدمی گناه خود را [ولو کوچک به نظر آید]، بزرگ ببیند و استغفار و توبهی جدی نماید که "وسواس" نیست؛ همان طور که در متن سؤال اشاره نمودید، امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «بزرگترین گناه آن است که مرتکبش آن را کوچک بشمارد».
*- این که انسان مراعات کند تا به سخن گفتن از دیگران عادت نکند، تا مبادا دچار تهمت یا غیبت شود که "وسواس" نیست.
*- این که انسان سعی کند واجبات خود را با اهتمام، دقت، علاقه و درست انجام دهد و با جدیت از محرمات دوری گزیند که "وسواس" نیست.
***- وسواس این است که انسان در گمانها و اوهام غلط خود، هر جدیتی در خودسازی را از "وسواس" بداند و دائم به خود القا کند که "من وسواسی" شدهام.
ملاک وسواس:
ملاکها و نمودهای وسواس، چه در عرصهی اعتقادات و چه اعمال، این است که انسان به بهانهی ایمان، تقوا و مسلمانی، پا را از معارف و حدود فراتر بگذارد. به عنوان مثال: خدا بفرماید که من میبخشم، اما او بگوید: «خیر، من را نمیبخشد!» و سپس این انحراف شناختی و اعتقادی را آن قدر به خود القا کند که به صورت وسواس بروز نماید. – یا خداوند متعال بفرماید: «اگر دست تو به نجاستی خورد، با یک بار آب کِشی (آب کُر) تطهیر میشود، اما او دائم تخیل کند که شاید تطهیر نشد و ده بار این کار را انجام دهد – یا بفرماید که مسلمان محکوم به پاکی است و تجسس لازم نیست، اما او پس از ورود و خروج میهمان، همه جا را آب بکشد که نکند او رعایت نکرده و نجس شده باشد...، به اینها میگویند: "وسواس"، که همه خلاف است، از شیطان است و مبدل به نوعی القائات ذهنی، تألمات روحی و روانی و بالاخره ناهنجاریهای رفتاری نیز میگردد.
***- از راههای درمان وسواس این است که به آن اهمیت داده نشود و گاه خلافش عمل شود؛ حال آیا میتوانید بگویید که یک مدتی به گناهانم اهمیت نمیدهم و چندبار نیز غیبت میکنم؟! هرگز. پس این دقت وسواس نمیباشد.
آدمی با مطالعه، شناخت و رعایت احکام، میتواند به راحتی از ابتلا به "وسواس" جلوگیری نماید.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه