چه استدلالی وجود دارد که قرآن سخن خداوند است البته به جز جنبه زیبایی و ادبی بودن متن که برای ما که با ادبیات عرب ناآشنا هستیم غیر ملموس است . در مورد خبر دادن جنگ ایران و روم هم خیلی از کارشناسهای امروز هم جنگها و اتفاقات این چنینی را تحلیل و پیشبینی میکنن.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر چه در این باره مطالب بسیاری درج شده که با نوشتن کلمهی مرتبطی چون "تحدی" در بخش جستجو در سایت و کلیک روی آن در اختیار قرار میگیرد، اما چون گویا دوباره این سؤال یا شبهه در فضای مجازی و بالتبع در ذهن عزیزان مطرح شده، از زاویهای دیگر مورد بحث قرار گرفته و پاسخ داده میشود.
*- مقابل هر حقیقت روشنی میتوان یک جملهی کوتاه « از کجا معلوم؟ » گفت و رفت و دیگران را درگیر اثبات نمود. بعد هر گاه دهها و صدها دلیل متقن ارائه گردید، مقابل هر کدام یک بار دیگر گفت: «از کجا معلوم؟» و رفت.
فقط قرآن کریم نیست، میشود گفت: «از کجا معلوم در تاریخ ایران باستان، کوروش و داریوش و زرتشتی بوده است؟ از کجا معلوم که انبیایی چون حضرات ابراهیم، موسی و عیسی علیهم السلام بودهاند؟ از کجا معلوم که غزلیات حافظ، اشعار و پندهای حکیمانه سعدی، شاهنامه فردوسی و ...، خودشان سروده و به قلم نثر درآوردهاند؟ از کجا معلوم که آن چه به افلاطون و ارسطو نسبت میدهند، از آنان باشد؟ و ...»
از کجا معلوم؟
پس، پرسش «از کجا معلوم؟» از دو جنبه و قصد خارج نمیباشد؛ یا جنبهی تحقیق عقلی و علمی دارد و برای شناخت بیشتر و متقن ایفاد میگردد، که بالتبع پاسخ روشن، دلیل متقن و عدم نفی ادعا، همه سبب اثبات و روشنگری میگردد – و یا «از کجا معلوم؟» فقط جنبهی شعاری در ضد تبلیغ و ایجاد تشکیک و ... دارد، آن وقت هیچ پاسخی به درد نمیخورد، چرا که سؤال کننده اصلاً به دنبال پاسخ نیست، بلکه فقط دوست دارد نفی، انکار، تشکیک و مخالفت نماید.
اصول و قواعد:
هر علمی، اصول و قواعد خودش را دارد. اگر در ریاضیات پرسیده شود: «از کجا معلوم پاسخ عدد مجهول (x ) در یک معادله "چهار" میباشد؟ معادله را از طریق ریاضی حل میکنند و اثبات میشود؛ اگر در هندسه پرسیده شود: «از کجا معلوم که مساحت یک مثلث برابر است با طول قاعده ضرب در نصف ارتفاع؟»، از طریق هندسه اثبات میکنند ...، و همین طور است اگر از تاریخ یا آثار تاریخی سؤال شود و یا از مباحث شناختی، عقلی و استدلالی (مانند مباحث فلسفی) سؤال شود. پس اگر عقل بر اساس بدیهیات خود حکم داد که «همه چیز معلول است و معلول بدون علت نمیباشد – یا جمع نقیضین در شیء واحد محال است – یا تسلسل و دور باطل است»؛ و یکی رد شد و همینطوری گفت: «از کجا معلوم؟»، دیگر به او پاسخ نمیدهند، چون او «نمیپرسد که بداند».
قرآن کریم:
قرآن کریم چیست و چه محتوایی دارد که ما مسلمانان معتقدیم «وحی» است و دیگران، به ویژه غیر مسلمانان که اعتقادی به هیچ چیزی ندارند، اصرار دارند که در وحیانیت آن خدشه و شبهه وارد کنند؟ بسیار دیدهاید یا شنیدهاید که کسانی اصلاً به خدا اعتقاد ندارند و در باره وحیانیت قرآن تشکیک میکنند! خب اگر خدایی نباشد که کلام خدا معنا ندارد؛ مگر میشود منکر وجود فاعل شد و سپس دربارهی فعل او بحث کرد؟!
*- البته که ادبیات قرآن مجید نیز بسیار فصیح، غنی و بیبدیل میباشد و حتی ادبیات امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام که ادیبترین و فصیحترین بوده و هستند و اساساً قواعد زبان عربی را ایشان تدوین کردند، شبیه قرآن کریم نمیباشد؛ اما در عین حال، اعجاز قرآن که دلیل بر وحیانیت آن میباشد، فقط ادبیاتش نیست؛ چنان که فقط پیشگوییهایش نمیباشد.
*- قرآن مجید، کتابی است که از یک سو شامل مباحث "شناختی" چون: جهانبینی (جهان شناختی)، حکمت، فلسفه، انسانشناسی، جامعهشناسی، رفتارشناسی، روانشناسی، نفس شناسی و ... میباشد و از سوی دیگر شامل مباحث "حقوقی"، چون: تمامی "بایدها و نبایدها"ی لازم برای زندگی فردی و اجتماعی میباشد که به آن "احکام" گفته میشود. و از سوی دیگر احکامش منطبق بر جهانبینیاش است، و از سوی دیگر جهانبینی و احکامش منطبق با حقایق عالم هستی میباشد و از سوی دیگر در آن خلل، نقص و کاستی وجود ندارد.
*- قرآن کریم کتابی است که این همه را در جملاتی که از یک سو برای همه مفهوم است و از سوی دیگر بطن و بطون برای صاحبان فکر و اندیشه «اولی الالباب» دارد؛ و همه را به شکل ایجاز و اعجاز تبیین (بیان) نموده است، وگرنه دیگران در هر مقولهای هزاران هزار کتاب نوشتهاند، اما هنوز تمام و کامل نشده است.
یک مثال:
کوتاهترین سورهی قرآن کریم، "الگوثر" میباشد. «إِنَّا = ما»، مبحث توحیدی و بحث از سلطنت و مالکیت حقیقی (نه اعتباری یا دروغین) دارد - « أَعْطَيْنَاكَ – به تو عطا کردیم»، بحث از صفات جمال الهی و بخشش از ناحیه او دارد، « الْكَوْثَرَ = خیر کثیر»، یک خبر و گزاره است، ضمن آن که خبر غیبی از فواید بسیار این اعطا در آینده میباشد. « فَصَلِّ = پس، نماز بگذار»، از یک سو حکم و امر به نماز است، از سوی دیگر قصد نماز را با حرف (فَ) مشخص کرده است که در شکرانهی آن اعطاست و از سوی دیگر تعلیم میدهد که اعطا و موهبت، شکر لازم دارد. « لِرَبِّكَ = برای پروردگارت»، بجث از اخلاص در عبادت و عمل دارد که باید برای خداوند باشد، مضافاً بر این که میتوانست بگوید: «لله»، اما فرمود: « لِرَبِّكَ »، چرا که این اعطای کوثر، از ربوبیّت (سرپرستی، تدبیر و اداره امور) از جانب حق تعالی میباشد. « وَانْحَرْ » نیز یک حکم است، حکم به قربانی کردن شتر بابت آن اعطا که آن هم باید « لِرَبِّكَ » باشد. « إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ – (تو بینسل نمیمانی) بلکه دشمنت بیتبار خواهد بود»، هم خبر از غیب در گذشته و مباحث درون گروهی کفار است و هم خبر از غیب در آینده. و این همه در سه آیه بیان شد.
در هر حال مثال برای تقریب ذهن بود و بحث ما روی سورهی کوثر یا تک به تک سور و آیات نمیباشد، بلکه راجع به کل قرآن کریم است.
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام (نهج البلاغه، خ 198):
« ثُمَ انزَلَ عَلَیهِ الکِتابَ نوُراً لا تُطفَأُ مَصابیحُهُ وَسِراجاً لا یَخبوُ تَوَقُّدُهُ » ترجمه: سپس قرآن را بر او نازل فرمود، قرآن نوری است که خاموشی ندارد چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد.
« وَ بَحراً لا یُدرِکُ قَعَرُهُ » - دریایی است که ژرفای آن درک نمی شود.
« وَ مِنهاجاً لا یُضِلُّ نَهجُهُ » - راهی است که رونده ی آن گمراه نگردد.
« وَ فُرقاناً لا یُخمَدبُرهانَهُ » - جدا کنندهی حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش (ابطال) نگردد.
« وَ بُنیاناً لا تُهدِمَ اَرکانُهُ » - بنایی است که ستون های آن خراب نمیشود.
... « ویَنابیعُ العِلمِ وَبُجُورُهُ » - چشمههای دانش و دریاهای علوم است.
« وَریاضُ العَدلِ وَغُدرانُهُ » - سرچشمه عدالت، و نهرجاری عدل است.
« وَ اِنَّ القُرآنَ ظاهِرُهُ أَنیقٌ وِ باطِنُهُ عَمیقٌ » - همانا قرآن دارای ظاهری زیبا و باطنی ژرف و ناپیداست. (خطبه، 18)
تحدی:
بیتردید، اگر قرآن مجید وحی نباشد، حتماً کلام انسان است و اگر کلام انسان است، انسانها بسیار هستند. اگر در گذشته، دانشمند فصیحی چون حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله، در سرزمین حجاز، فلسطین، ایران و روم قدیم نبوده، امروزه و پس از گذشت چهارده قرن، دانشمندان بسیاری در عرصههای گوناگون علمی [فلسفه، ادبیات، تاریخ، جامعهشناسی، روانشناسی و حقوق و ...] وجود دارند. پس بهتر و لازم این است که به جای شعار «از کجا معلوم؟»، نه تنها مانند آن را بیاورند، بلکه بهترش را بیاورند. این همه جهانبینی و ایدئولوژی در قالب "ایسم"های گوناگون ارائه شد و همه توسط خودشان و دیگران ابطال گردید.
همگان میگویند: خدا در آیاتی که میفرماید: مثلش را بیاورید، ده سوره یا حتی یک سوره بیاورید، تحدی کرده است و درست هم هست، اما به نظر میرسد که آیه ذیل کار را تمام میکند؛ میفرماید که بگو این همه "از کجا معلوم؟" و بحث جدل لازم نیست، شما برای هدایت، بهترش را از جانب خدا بیاورید (یعنی حرف من درآوردی نباشد)، تا من از آن تبیعت کنم:
« قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ » (القصص، 49)
ترجمه: بگو: اگر شما راستگو هستید، پس (شما) كتابى از جانب خدا بياوريد كه از آن دو (تورات و قرآن) رهنمون تر باشد، تا من از آن پيروى كنم.
مرتبط:
*- چگونه میشود برای کسی که به قرآن اعتقادی ندارد، اثبات نمود که قرآن بدون تحریف باقی مانده است و این همان قرآنی است که پیامبر اکرم (ص) نازل شده است؟ (25 مهر 1394)
*- قرآن کافران را دعوت به تحدی نموده و میفرماید اگر میتوانید یک آیه مثل قران بیاورید. آیا نمیتوانند یک آیه مثل (الم) بیاورند مثل الف جیم دال (اجد)؟ (19 اردیبهشت 1383)
*- آیا میشود الهی بودن قرآن را ثابت بفرمایید؟ (21 مرداد 1393)
*- خداوند متعال در قرآن تحدی نموده که اگر میتوانید مثلش را بیاورید. چرا اگر کسی قرآن را بخواند، نمیتواند مثل آن را بیاورد؟ (5 آبان 1392)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چگونه اثبات میشود که قرآن کریم، وحی است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7350.html
عضویت در کانال «پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه)»
- تعداد بازدید : 1784
- 16 اسفند 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن