پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): علل و عوامل هر گرایش یا عدم گرایش – موافقت یا مخالفت – دوستی و دشمنی و ...، در هر امری، بسیار است که برخی اصلی و برخی فرعی محسوب می‌گردند. پس علل گرایش‌ها یا وازدگی‌ها به روحانیت و یا آخوندها نیز بسیار است، اما لازم است قبل از اشاره به برخی از علل اصلی، به چند نکته مهم توجه نمود:

یک – اگر چه ملت ما به واسطه اعتقادات اسلامی [به ویژه شیعی] همیشه برای مُلا یا آخوند که امروزه "روحانی" خوانده می‌شود، احترام خاصی قائل بوده و هستند، اما هرگز چنین نبوده که قبل از انقلاب گرایش مردم و جوانان به روحانیت بیشتر بوده باشد و حالا کمتر، بلکه این دروغ جوّی است که به اذهان عمومی نسل‌های جدید القا می‌گردد.

قبل از انقلاب، جایگاه نخبگان و فرهیختگان این کسوت، در زندان‌ها، شکنجه‌‌گاه‌ها، تبعیدگاه‌ها و جوخه‌های اعدام بود و سایرین نیز نه تنها جایگاه و احترام خاصی نداشتند، بلکه به اذهان عمومی القا شده بود که به آنان به چشم افراد ضعیف، فقیر، اُمّل (فناتیک) و ... نگاه کنند.

دو – امروز بر خلاف آن چه فرافکنی می‌کنند، نگاه مردم [از دوست و دشمن] به "آخوند" به مراتب متفاوت است، به ویژه در میان ملت‌های مسلمان و بالاخص در جمهوری اسلامی ایران و علی الخصوص در میان نوجوانان و جوانان.

"آخوند"، مانند صاحبان زر و زور و تزویر، ثروت و سلاح ندارد، بلکه باور، محبت و گرایش مردم به آنها، تنها ابزار قدرت‌شان می‌باشد. پس از انقلاب اسلامی، استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، پایداری، ثبات و استحکام این نظام به رغم تمامی جنایات داخلی و خارجی و ...، همه به خاطر گرایش اعتقادی و قلبی مردم به اسلام، فقه و فقیه می‌باشد، نه به خاطر رجال سیاسی و نظریه‌پردازان غرب‌زده و ... . هم چنین است علت تحول بزرگی که در لبنان، فلسطین، منطقه و کل جهان اسلام ایجاد شده است.

آخوند کیست؟

لازم است ابتدا بدانیم که "آخوند" کیست و چه تفاوتی با "مُلبّس" دارد؟ آیا هر کسی که صرف و نحو عربی بخواند، کمی هم از علوم حوزوی کسب نماید و بالاخره لباس آخوندی بر تن کند، آخوند است؟!

در هر دین، مکتب، صنف و کسوتی، مدعیان بسیارند، اما "صادق و صدیق" کم است. مگر تمامی کارمندان آموزش و پروش در سرتاسر دنیا، واقعاً مصداق "معلم" هستند؟! مگر هر کسی که دکترای پزشکی گرفت، واقعاً مصداق "پزشک" است؟ همه مردم جهان، پزشکی را دوست دارند، چون با سلامت بدن آنها سر و کار دارد، اما در هر ملتی، بسیاری از مردم، از بسیاری از پزشکان متنفر هستند.

مُلا، آخوند یا روحانی هم همین‌طور است. هر کس "ملبس" شود که آخوند نیست. امام خمینی رحمة الله علیه، خودش آخوند بود و از آخوندهای درباری، آخوندهای فاسد و یا آخوندهای بی‌بصیرت و نادان می‌نالید.

امام خمینی (ره): «بعضى از اين آخوندهاى دربارى كه ما را نصيحت مى‏كنند كه بياييد به اسلام برگرديد. اينها اسلام را نمى‏دانند چه است. اينها اسلام را جز خوردن چيزى نمى‏دانند» (صحيفه امام ج‏13 ص 298 )»

امام خمینی (ره): « ما گِله ‏مان از اين آخوندهاى دربارى فاسد است » (همان ج‏15 ص 441 )

امام حسن عسکری علیه السلام، وقتی از "فقه"، "فقیه" و ضرورت رجوع و تقلید مردم از فقیه بحث می‌کنند و ویژگی‌های یک فقیه قابل رجوع را بر می‌شمرند، می‌افزایند: البته فقط برخی از فقها دارای چنین ویژگی‌هایی هستند، نه همه آنها « وذلكَ لا يكونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّيعَةِ لا جَميعَهُم / الاحتجاج : 2/510/337».

پس آخوند، با آخوند، متفاوت است. در همین دوران انقلاب و جمهوری اسلامی ایران، انواع و اقسام آخوندها را دیدیم. برخی دانش و بینش در جهان اسلام را متحول کردند (مطهری) - برخی با علم و فضیلت و بصیرت نقش اصلی را در ثبات پایه‌های این نظام و تدوین قانون اساسی ایفا نموده و عاقبت نیز به شهادت رسیدند (آیت‌الله دکتر شهید بهشتی) – برخی تفسیر جامع و بی‌بدیلی از قرآن کریم، که نسل امروز و آیندگان بهره‌مند شوند ارائه دادند (علامه طباطبایی)، برخی دیگر در سنگرهای دیگر به شهادت رسیدند – برخی هنوز برای اسلام و مسلمین تلاش و مجاهدت دارند ... – برخی دیگر نیز یک لباسی پوشیده‌اند و از آن (در عوامفریبی) برای رفع تشنگی ثروت و شیفتگی قدرت سوء استفاده می‌کنند. آیا مردم همه را به یک چشم می‌بینند؟ هرگز. این دروغ است.

ضد تبلیغ:

اما در عین حال، از اثر " ضد تبلیغ " نباید غافل شد. قبل از انقلاب اسلامی، نسبت به آخوند «از امامان علیهم السلام گرفته تا فقها و علما» یک‌جور ضدر تبلیغ می‌شد و پس از انقلاب اسلام، یک‌جور دیگر؛ چرا که شرایط کاملاً متغیر شده و دشمنان امروزه بیشتر احساس خطر می‌کنند.

*- در این نزدیک به چهاردهه، کدام صنف یا کسوتی در دنیا (نه تنها در ایران)، به اندازه‌ی "آخوند"، هدف و نوک حمله‌ی ضد تبلیغ کفار و مستکبرین و منافقین و عمّال‌شان قرار گرفته است؟!

*- چرا امروزه در امریکا و اروپا، «اسلام هراسی، با محوریت آخوند» در اولویت استراتژی سیاست حکومت‌های جبار و رسانه‌های صهیونیستی قرار گرفته است؟!

*- چرا در ایران خودمان، از اعصار گذشته، به ویژه در دوران رضا پهلوی [نوکر و دست‌نشانده انگلیس] و محمدرضا پهلوی [نوکر و دست نشانده امریکا]؛ این همه کشتار، جنایت و ضدتبلیغ علیه "آخوند"ها به راه انداختند؟! اگر مردم از آخوندها بیزار بودند که دیگر نیازی به این ترفندها نبود.

*- چرا از ابتدای استقلال این کشور و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، این همه ضد تبلیغ علیه آخوندها می‌شود و چرا اقشار معلوم‌الحالی چون: بقایای سلطنت‌طلب‌ها، بهاییت، منافقین، به اصطلاح روشنفکران غرب زده، اهل فسق و فجور و فساد، مزدوران بی‌جیر و مواجب خوارج در داخل کشور، رسانه‌ها و سایت‌های وابسته و ...، این همه به "آخوند" یا به تعبیر امروزی "روحانیت" می‌تازند؟!

*- چرا انسان‌های غافل و عنود، و افراد بی‌قید و آنهایی که با اصل اسلام مخالفند، چه رسد به آخوندش، از هر آخوندی که احساس کنند کم یا زیاد از اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله فاصله گرفته است، حمایت و طرفداری می‌کنند؟! مگر با آخوند مخالف نیستند؟!

***- آیا علت این همه دشمنی گسترده، "بیزاری مردم و به ویژه جوانان از آنهاست؟!" اگر چنین بود که این همه سرمایه‌گزاری و زحمت و تلاش لازم نبود – یا علت اصلی "تلاش برای بیزار کردن اذهان عمومی از آنهاست؟!"

*- «چرا به رغم این همه تلاش طی چند قرن، موفق نشدند؟!» - «چرا "آخوند" واقعی، هم چنان محبوب قلوب مردم است؟» - «چرا تمامی دشمنان خارجی و عمّال داخلی آنها، ولایت فقیه را که آخوند است، هدف اصلی گرفته‌اند؟!» - «چرا این همه آخوند را ترور کردند؟!»

مگر در همان سال‌های اول انقلاب، آخوندهایی چون: مدنی، دستغیب، اشرفی، قاضی طباطبایی، مطهری، بهشتی، مفتح و صدها تن دیگر را ترور نکردند؟!

*- آیا علت اصلی این همه دشمنی، ترور اشخاص در جنگ سخت و ترور شخصیت‌ها در جنگ نرم، و این همه ضد تبلیغ گسترده و مستمر، دانش، بینش، بصیرت، بیداری و اخلاص آنان در بیدار کردن مردم جهان و به ویژه جهان اسلام از یک سو، و گرایش گسترده‌ی مردم، به ویژه جوانان در سرتاسر دنیا، از سوی دیگر نمی‌باشد؟

*- مگر اکثر مسلمانان جهان، به ویژه شیعیان، مقلد مرجع فقیهی که آخوند است، نمی‌باشند؟!

*** - پس، جوّ ضد آخوندی، به مراتب بیشتر از واقعیت آن است، اگر چه در هر حرکتی ریزش و رویش وجود دارد و ضد تبلیغ نیز مؤثر است.

اگر ضد تبلیغ نبود، مردم مسلمان پس از گذشت دو ماه از بیعت با رسول خدا صلوات الله علیه و آله، نقض بیعت نمی‌کردند – جنگ صفین به نتیجه مطلوب می‌رسید و جنگ جمل راه نمی‌افتاد - پس از گذشت سه دهه، مردم خودشان و دین‌شان را به معاویه و تزویرهایش نمی‌فروختند – با گذشت فقط پنجاه سال، مردم مسلمان در مکه و مدینه، امام حسین علیه السلام را تنها نمی‌گذاشتند و شامیان و کوفیان برای ترور و کشتن او و خانواده و اصحاب قلیل‌ش، آن طور لشکر کشی و جنایت نمی‌کردند و ... .

پس، هوشیاری، تقوا و بصیرت مردم نیز شرط لازم است. اگر مردم تحت تأثیر ضدتبلیغ‌ها و ترویج فساد و فحشا و ...، از اسلام عزیز روی برگردانند، حتی دشمن خدا هم می‌شوند، چه رسد به این که با آخوند مخالف باشند. خداوند متعال خود می‌فرماید که برخی به جایی می‌رسند که تا نامی از خداوند و وحدانیت او به میان می‌آید، "مشمئز" شده و حال‌شان به هم می‌خورد، اما اگر بحث عوض شد و حرفی از علایق و محبوب‌های خودشان به میان آید، شاد می‌شوند.

« وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ » (الزّمر، 45)

ترجمه: و چون خدا به تنهايى ياد شود، دل‌هاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، منزجر مى‏گردد، و چون كسانى غير از او ياد شوند، بناگاه آنان شادمانى مى‏كنند.

نکته:

و البته و صد البته که مواضع و عملکردهای آخوندهای قلابی - آخوند نماهای دنیا طلب - ملبسین به لباس روحانیت که از اسلام بویی نبرده‌اند – روحانی‌نماهای فاسد و فاجر و فاسق، نه تنها زدگی ایجاد می‌کند، بلکه بهانه‌ی خوبی به دست دشمنان در ضد تبلیغ می‌دهد؛ اگر چه اینان از همان‌ها هستند و فقط لباس‌شان فرق دارد.

دشمنان خلاف و فساد اینان را که به امر و دعوت و تبعیت از فرهنگ و سیاست خودشان انجام می‌گیرد، بزرگ کرده و به رخ می‌کشند، اما در مقام "مصداق"، به خوبان اشاره می‌کنند؛ پس شنونده باید عاقل باشد.

 

مشارکت و هم‌افزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)

چرا پس از جمهوری اسلامی، مردم (به ویژه جوانان) به آخوندها نظر خوبی ندارند؟

http://www.x-shobhe.com/shobhe/7360.html

 

عضویت در کانال «پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه)»

https://telegram.me/x_shobhe

 

 

کلمات کلیدی:  سیاسی