پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): حتی تمام تاریخ گذشتگان با جزئیاتش را نمیشود در صد جلد کتاب نوشت، چه رسد به تمامی احکام گذشته، حال و آینده! در ضمن در قرآن کریم به احکام اختلاف و حل اختلاف نیز تصریح شده تا مشکلی پیش نیاید.
الف - احکام، یعنی قوانین که باید ریشه در حقوق داشته باشد.
*- بدیهی است که قانون جامع، باید تمامی شئون کلی و جزئی زندگی فردی و اجتماعی را شامل گردد، پس اگر صدها هزار کتاب حقوقی نیز نوشته شود، بیان این حقوق به پایان نمیرسد.
*- اگر دقت کنیم، تمامی احکام، مبین قوانین ارتباطات میباشند؛ ارتباط انسان با خدا، با خودش، با اطرافیانش، با تک تک آحاد مردم دنیا، با گذشتگان و تاریخ، با آیندگان و مسئولیتها، حتی با حیوانات، گیاهان و جامدات، آن هم در تمامی امور و اشکال گوناگون ارتباط - حال آیا این ارتباطات قابل شمارش هستند که بتوانند قوانینشان را نیز جزء به جزء نوشت؟!
*- حتی تک به تک اعضای بدن، حقوقی دارند، یعنی بر انسان صاحب آن حقوقی دارند که باید رعایت شود. حال اجزا را بشمارید، آیا ممکن است؟ سپس حقوقشان را بشمارید، سپس این حقوق را به توان تمامی انسانها در گذشته، حال و آینده برسانید و سپس تمامی شئون و زوایای ارتباطی بین آنها را بشمارید، ببینید آیا تمام میشود؟!
*- احکام [که همان حقوق میباشند]، منحصر به احکام شخصی مثل طهارت، یا عبادی مثل نماز و رکعات آن نمیباشد، بلکه چنان که بیان شد، تمامی شئون و جزئیات روابط شخصی و اجتماعی را شامل میگردد.
مثلاً در دستهبندیهای کلی، میشود گفت: تمامی شئون اقتصادی (از کسب و کار و امرار معاش گرفته تا سرمایهگذاری، سود، ضرر، تولید، توزیع، وام، تقسیط و صدها و هزاران موضوع دیگر در این زمینه)، یا تمامی شئون اجتماعی، شئون سیاسی، حکومتی، قضا و ...، آیا حتی جزئیات یک موضوع، قابل شمارش است؟!
*- از نکات مهم دیگر آن که "مصادیق" نیز قابل شمارش نمیباشد که از پیش به صورت دقیق در یک کتاب آمده باشد. به عنوان مثال فرض کنید که از قوانین بانک، بروات، چک، سفته، وام، سرمایهگزاری یا وام بانکی و ... چه میگفتند؟ یا از قوانین بیمه و شئون آن و گستردگیاش تا بیمه پول و معاملات؟ یا قوانین حمل و نقل بینالمللی؟ یا قوانین مرزهای هوایی و ...؟!
بسیاری از این امور و مسائلش تا دو سه قرن پیش نبود و تازه حادث شدهاند و چه بسا تا دو سه قرن آینده نیز برچیده شوند و بافتها و ساختارهای دیگری جایگزین گردند. حال آیا انتظار میرود که تمامی این احکام از پیش در یک کتابی به صورت موردی گفته شده باشد؟!
ب - جامعیت و تمام شمولی قرآن:
قرآن کریم، کتاب هدایت کننده همگان و برای تمامی زمانهاست، لذا باید جامعیت داشته باشد. اما، جامعیت به بیان تمامی جزئیات نیست، بلکه به ساختاری است که خلاء نداشته باشد و بتوان تمامی جزئیات را از احکام کلی آن استنباط نمود و به دست آورد.
به عنوان مثال: در قرآن کریم میفرماید که "ظلم" نکنید. خب این نیز یک حکم و قانون است؛ حال آیا لزومی دارد و اصلاً منطقی و ممکن است که به هزاران هزار میلیارد انواع ظلمی را که انسان میتواند به خودش، دیگران، گذشتگان، آیندگان و ... بنماید، قید کرده باشد؟! اما ضمن بیان حکم کلی (ظلم نکنید)، در یک جمله میفرماید: بدترین ظلم، افترا بستن به خداوند متعال است. شما از همین یک جملهی کوتاه میفهمید که پس: دروغ بستن به خدا ظلم است – تحریف قرآن ظلم است – متهم کردن خدا ظلم است – توصیف خدا به ماهیت، داشتن شریک و فرزند و ... ظلم است، حرف خود را به حساب خدا گذاشتن ظلم است ... چرا که همه افترا بستن به اوست.
اولین و مهمترین و جامعترین حق (احکام):
کسی به دنبال شناخت و عملِ منطبق با احکام اسلام میرود که به اصول دین اعتقاد و ایمان دارد. پس وقتی به توحید و نبوت اعتقاد داشت و معاد را هدف گرفت، به وحی و کتاب نیز ایمان میآورد و سپس به دنبال احکام در کتابش (قرآن مجید) میرود.
*- اولین و مهمترین و جامعترین حقوق (احکام)، همان حق خدا، حق بندگی و حق اطاعت است که در تبعیت از رسول و اولی الامر علیهم السلام تعریف و تبیین شده است. پس این یک "حکم کلی" است که به دفعات در قرآن کریم بیان شده است و بالتبع تبیین تمامی حقوق و احکام را پوشش میدهد.
*- بیان شد که احکام اختصاصی به احکام طهارت یا عبادات شخصی ندارند، بلکه "حقوق" است. پس قرآن کریمی که میخواهیم معارف و احکام را از آن به دست آوریم نیز حقی دارد.
اولین حق قرآن کریم این است که آن را از آورندهاش بگیریم، معارف و احکامش را از او بپرسیم، چگونگی رجوع به قرآن کریم پس از آن که دیگر آورندهاش بین ما نبود را از خودش بپرسیم و اطاعت کنیم، نه این که یک کتاب فیزیکی شامل سطوری که در چند برگ نوشته شده و بین دو جلد محبوس شده است را در دست بگیریم و بگوییم: «حَسبُنا کتابَ الله»، کتاب خدا برای ما کافیست و دیگری نیازی به آورنده، معلم و عالمان و راهنمایانش نداریم!
*- بدیهی است کسانی که حق بندگی خدا، حق رسول اکرم و اولی الامر علیهم السلام را چنین ضایع میکنند، در بهرهمندی از قرآنی که حق آن را نیز ضایع کردهاند، با مشکل مواجه میشوند. یعنی یک نفر مثل بنده و شما از آنها میپرسد: «اگر کتاب خدا به تنهایی کافیست، لطفاً بفرمایید در کجای این کتاب آمده است که نماز صبح دو رکعت است و چرا همه مسلمانان جهان از هر مذهبی، نماز صبح را دو رکعت میخوانند؟»، پس مجبور میشوند که بگویند: «این سنّت رسول الله صلوات آله میباشد»؛ ما نیز همین را میگوییم. میگوییم: اطاعت از معلمان کتاب، اولین و مهمترین حق است که اگر رعایت نشود، دسترسی به سایر حقوق و احکام ممکن نیست، چه رسد به رعایت آنها.
ج – مشکل اساسی:
مشکل اساسی همین جاست. چون میخواهند «حَسبُنا کتابَ الله» را رویه خود قرار دهند و میبینند نه خدا و قرآن چنین تعلیم و اجازهای میدهد و نه اصلاً ممکن است، به جای تغییر و اصلاح نوع دانش و بینش خود نسبت به خدا، رسول خدا، و اولیای الهی و کتاب خدا، میگویند: «چرا همه احکام با تمامی جزئیاتش در قرآن کریم نیامده، تا بتوانیم بگوییم حَسبُنا کتابَ الله؟!»، پس یکی از بهترین پاسخهای این است که بفرمایید: «برای همین نیامده که بفهمید قرآن و احکام را باید از آورنده، عالمان و معلمانش بیگرید».
نکته:
در مسائل حقوقی دقت شود که فقط قرآن مجید چنین نیست، بلکه هر منشور و کتاب حقوقی، اصولی و فروعی دارد که فروعش نیز فروعات دیگری دارد و همیشه فروع به اصول بر میگردد؛ و البته همان اصول و فروع نیز "شارح و حاکم" دارد. یعنی کسانی که در تعلیم شرح میدهند و کسانی که بر اساس آن حقوق، قضاوت کرده و حکم میدهند.
این همه دانشکدهی حقوق در جهان [و حوزههای علمیه در جهان اسلام] برای چه تأسیس شده است؟ چه کسانی به دانشجویان حقوق [یا طلاب فقه که همان حقوق در اسلام است] و در زیرشاخههای گوناگونش [حقوق عمومی، حقوق مدنی، حقوق جزا، حقوق کیفری، حقوق تجارت، حقوق بین الملل، حقوق خانواده و ...] تدریس میکنند. پس اگر کتاب حقوقی به تنهایی کفایت میکرد، نه دانشگاه لازم بود، نه دادگاه لازم بود، نه وکیل و نه قاضی. بلکه هر کس یک کتابی در دست میگرفت، آن را میخواند و قضاوت میکرد و حکم میداد.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- چرا در قرآن کریم، تمامی احکام گذشته، حال و آینده با صراحت نیامده تا اختلاف نباشد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7485.html
https://telegram.me/x_shobhe
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام نماز